میهن‌دوستی سروش در جنگ ۱۲‌ روزه نشان داد که اسیر جو نیست / نظریه‌ی قبض و بسط و دموکراتیزه‌کردن فهم متن دینی

به‌گمانم نظریه‌ی قبض و بسط، کار خود را در دموکراتیزه‌کردن فهم متن دینی، به خوبی انجام داد و اکنون زمان آن رسیده که به هرمنوتیک جایگزینی فکر کنیم که حق مؤلف متن را هم ادا می‌کند. چه‌بسا در این مسیر، هرمنوتیک عینیت‌گرا اما منعطفِ اریک هِرش ـ منتقد ادبی و هرمنوتیسین آمریکایی ـ راهگشا باشد.

گروه اندیشه: مقاله زیر توسط دکتر یاسر میردامادی پژوهشگر دین و فلسفه در روزنامه هم میهن نوشته شده است. این نوشته به تحلیل و ارزیابی عمیق «عبدالکریم سروش»، یکی از تأثیرگذارترین متفکران دینی معاصر ایران، اختصاص دارد و محور اصلی تحولات فکری او را نظریه «قبض و بسط تئوریک شریعت» می داند. این نظریه که در فضای "یقین انقلابی" دهه‌ی ۶۰ خورشیدی (دهه‌ی ۸۰ میلادی) مطرح شد، در آن زمان نه تنها یک بحث انتزاعی، بلکه به منزله یک «انقلاب در انقلاب» در فهم دینی تلقی می‌شد؛ زیرا با طرح سیالیت فهم دینی و وابستگی آن به معارف بشری، انحصار مفسران رسمی بر تفسیر متن مقدس را درهم شکست و زمینه را برای دموکراتیزه شدن فهم دینی فراهم ساخت. در عین حال، نویسنده ضمن اذعان به اهمیت تاریخی و پیشرو بودن نظریه سروش (حتی در مقایسه با معرفت‌شناسی تحلیلی غرب)، انتقاداتی را نیز در خصوص پیامد هرمنوتیک «خواننده‌محور» آن و «مرگ مؤلف» مطرح می‌کند و در پایان، به موضع‌گیری میهن‌دوستانه و مستقل سیاسی-اجتماعی سروش در قبال دیکتاتوری‌های حاکمیت و جوّ، اشاره دارد. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

کتاب نیوز | اطلاع رسانی و نقد کتاب - بازاندیشی عدالت اجتماعی در گفت‌وگوی  انتقادی یاسر میردامادی و احمد واعظی
یاسر میردامادی

با نگاهی به کارنامه‌ی فکری عبدالکریم سروش، در یک کلام می‌توان گفت که حیات فکری او پیامدهای زیروزبرکننده‌ای برای فکر دینی ایرانی داشته است. دراین‌میان بی‌گمان باید انگشت تأکید بر نظریه‌ی «قبض و بسط تئوریک شریعت» نهاد. 

انقلاب در انقلاب

گرچه قبض و بسط شاید امروزه برای بسیاری بدیهی به‌نظر آید، اما همین بدیهی‌شدگی احتمالاً یکی از نشانه‌های موفقیت آن است. قبض و بسط در زمانه‌ی شکل‌گیری‌اش هم البته بدیهی بود، ولی نه بدیهی‌الصدق که بدیهی‌البطلان. سیر تحول فکر ایرانی چنان تند شده که چهار دهه‌ پیش مثل چهار سده‌ پیش به‌نظر می‌رسد.

سیر تند تحولات اما نباید موجب شود که فراموش کنیم این رأی در چه بستری شکل گرفت. در اواخر دهه‌ی ۶۰ خورشیدی (اواخر دهه‌ی۸۰ میلادی) که قبض و بسط پا به عرصه‌ی عمومی گذاشت، فضای فکری ایران آکنده از «یقین انقلابی» بود. در چنین حال‌وهوایی نه‌تنها حاکمان که حتی جوّ عمومی گمان می‌کرد که «حقیقت عریان دینی» را در آغوش دارد.

در چنین فضایی سخن‌گفتن از سیالیت فهم دینی و وابستگی خوانشِ متن مقدس به معارف بشری، نه نظریه‌پردازی صِرف که کاری در حدّ «انقلاب در انقلاب» بود. نظریه‌ی سنتیِ فهم دینی همواره محوریّت را در فهم، به متن مقدس و نهایتاً مفسران رسمی و انحصاری‌اش می‌دهد. اما سروش با طرح این ایده که فهمِ متنِ دینی، امری بشری و تابعِ متغیرهای بیرون از متن است نتیجه گرفت که فهم متن دینی همواره وابسته به زمینه و زمانه است.

خروجی این فهم‌آگاهی (هرمنوتیک) آن بود که فهم متن دینی، نه در انحصار فهم مفسران رسمی بلکه سرمایه‌ای همگانی و مِلک طِلق همه است. این یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی مالکیت انحصاری فهم متن دینی شود و جامعه را با اجبار به‌سمت فهم خود بکشد، بلکه همه‌ی مفسران باید در فرآیند فهم جمعی از متن دینی مشارکت مدنی کنند. این نظریه، محوریت را در فهم متن دینی به عقل جمعی و عقلانیت زمانه می‌داد، نه به طبقه‌ی مفسران رسمی یا فهم گذشتگان. 

قبض و بسط، گرچه در صورت‌بندی خود نظریه‌ای انتزاعی و پر از جزئیات فنّی معرفت‌شناختی بود، پیامد آن دموکراتیزه‌کردن فهم دینی بود. درست به‌همین‌دلیل بود که مفسران رسمی انقلابی و صاحبان قدرتِ دین‌مالی‌شده‌یِ انحصاری، چنین نظریه‌ای را خوش نیافتند؛ زیرا انحصار آن‌ها بر تفسیر متن دینی را می‌شکست و پای فهم عرفی و معارف جدید را به حریمِ قُرُق‌شده‌ی تفسیر متن دینی بازمی‌کرد. 

البته دراین‌میان برخی منتقدان هم بودند که از درِ دیگری درآمدند و مدعی شدند که قبض و بسط صرفاً ترجمه‌ی آرای غربی و تکرار مباحث معرفت‌شناختی مدرن است و نکته‌ی بدیعی ندارد. این داوری اما به‌نظرم خطاست و سیر تطبیقی تحولات معرفت‌شناختی را نادیده می‌گیرد. اگر به اواخر دهه‌ی ۸۰ میلادی بازگردیم، یعنی زمانی‌که سروش قبض و بسط را به فارسی در ایران مطرح کرد، می‌بینیم که هنوز چرخش جامعه‌شناختی در معرفت‌شناسی تحلیلی غربی رخ نداده بود.

دعوای محوری در معرفت‌شناسی تحلیلیِ آن‌زمان هنوز بر سر این بود که معرفت، باورِ صادقِ موجه است یا نه. وضعیت معرفت‌شناسی دین هم در سنت تحلیلی بهتر نبود. آن‌موقع دعوای اصلی بر سر مبناگروی کلاسیک در مقابل معرفت‌شناسیِ اصلاح‌شده بود؛ یعنی بحث‌هایی که از محوریت جامعه‌شناسی در شکل‌گیری، حفظ و بسط معرفت اساساً خالی بود.

براین‌اساس، می‌توان ادعا کرد که سروش در زمانی دست به چرخش جامعه‌شناختی در معرفت‌شناسی زد که این چرخش هنوز در معرفت‌شناسی تحلیلی غربی رخ نداده بود. متأسفانه ترجمه‌نشدن قبض و بسط به انگلیسی موجب شده که تقدم زمانیِ قبض و بسط در چرخش جامعه‌شناختی، در جهان انگلیسی‌زبان به‌هیچ‌عنوان دیده نشود و فکر ایرانی گاهی با برچسب «دنبال‌کننده‌ی فکر غربی» تصویر شود. این درحالی‌است که در قبض و بسط، ما با فکری بومی و پیشرو مواجه‌ایم، نه واگویه‌ی غیرخلاقانه‌ی فکر غربی. 

 مرده‌باد «مرگ مؤلف»

باری، گرچه قبض و بسط اهمیت محوری در دین‌شناسی ایرانی پساانقلابی دارد، اما این به‌معنای قابل دفاع‌ بودن آن نیست. اهمیت تاریخی یک‌فکر، چیزی است و قابل ‌دفاع ‌بودن آن، چیزی دیگر. قبض و بسط درنهایت، هرمنوتیکی خواننده‌محور پیش می‌نهد و ایده‌ی «شریعت صامت»‌اش می‌گوید: «عبارات، گرسنه‌ی معانی هستند؛ نه آبستن آن». این رأی به مرگ مؤلف می‌انجامد؛ عملاً و حتی تا حدود زیادی نظراً. چنین هرمنوتیک رادیکالی شاید در دهه‌ی ۶۰ خورشیدی راهبرد لازمی بود تا بتوان تفسیر متن را از چنبره‌ی انحصاری طبقه‌ی مفسران رسمی بیرون کشید و فضا را برای تنفس اندیشه‌های دیگر باز کرد.

اما امروزه که خوشبختانه گردوغبارها فرونشسته (ازجمله به‌خاطر موفقیت خیره‌کننده‌ی خود نظریه‌ی قبض و بسط) باید به هرمنوتیکی فکر کرد که به مرگ مؤلف نمی‌انجامد. سروش می‌گوید که هر معنایی را نمی‌توان بر متن دینی بار کرد، ولی این شرط چنان خنثی و حداقلی است که گویی متن هیچ‌گاه عملاً به هیچ تفسیری نه نمی‌گوید. متنی‌که به هیچ تفسیری نه نگوید، درست شبیه زنی است که به هیچ مردی نه نمی‌گوید. چنین متنی فاخر و محتشم نیست.

سروش در بیان ذاتیات دین تنها به وجه سلبی توحید اشاره می‌کند، صرفاً به این اشاره می‌کند ‌که «ما خدا نیستیم» و این یعنی تقریباً هر فهمی از قرآن قابل برداشت است و همه‌ی برداشت‌ها هم در زمره‌ی عرضیّات است، مگر تنها این برداشت که «ما خدا نیستیم». اما هیچ‌کس ـ حتی قائلان به وحدت وجود ـ چنین تفسیری از قرآن ندارند که «ما خدا هستیم». براین‌اساس قبض و بسط همانا متهم به «نسبی‌انگاری هرمنوتیکی» می‌شود. 

به‌گمانم نظریه‌ی قبض و بسط، کار خود را در دموکراتیزه‌کردن فهم متن دینی، به خوبی انجام داد و اکنون زمان آن رسیده که به هرمنوتیک جایگزینی فکر کنیم که حق مؤلف متن را هم ادا می‌کند. چه‌بسا در این مسیر، هرمنوتیک عینیت‌گرا اما منعطفِ اریک هِرش ـ منتقد ادبی و هرمنوتیسین آمریکایی ـ راهگشا باشد.

هرش، میان «معنا» (meaning) و «دلالت» (significance) تمایز سرنوشت‌سازی می‌نهد. از نظر او معنا وابسته به خواننده نیست، بلکه وابسته به «نیتِ مؤلف» است و علی‌الاصول قابل کشف است. اما متن می‌تواند هر زمان برای هر خواننده‌ای یا هر جامعه‌ی خوانشگری، دلالت‌هایی داشته باشد که تازه و سرزنده است، درعین‌حال بی‌ارتباط با معنای متن هم نیست و هم‌هنگام ریشه در عقلانیت زمانه دارد.

بدین‌ترتیب گرچه معنای متن، مؤلف‌محور است اما دلالت متن، خواننده‌محور است. این تمایز می‌تواند راه برون‌رفتی از بن‌بست نسبی‌انگاری هرمنوتیکی در قبض و بسط باشد و هم‌هنگام، از دموکراتیزه‌کردن دلالت‌های متن دینی هم دست نشست.

میهن‌دوستِ انتقادی 

اما از همه‌ی بحث‌های نظری که بگذریم، نمی‌توان از کنار منش سیاسی ـ اجتماعی سروش در ماه‌های سخت اخیر به سکوت گذشت. موضع میهن‌دوستانه‌ی سروش در جنگ ۱۲‌روزه‌ نشان داد که او اسیر «دیکتاتوریِ جوّ» نیست. درست زمانی‌که هیجانات کور بر عقلانیت سایه می‌افکنَد، او استقلال فکری خود را حفظ کرد.

خوانش او از رخداد جنگ ۱۲‌روزه، جوّمحور نبود. زنده‌یاد عزت‌الله سحابی جمله‌ی درخشانی دارد: «سخت‌تر از گرفتار نیامدن در دیکتاتوریِ حاکمیّت، اسیر نشدن در دیکتاتوریِ جوّ است». در جنگ اخیر، دیکتاتوری جوّ همانا ساکت‌ماندن در قِبال جوّی را اقتضا می‌کرد که خسته از ستم، چشم به بمب‌های بی‌بی و ددی (نتانیاهو و ترامپ) دوخته بود تا شاید آن‌ها آزادی را در زرورق بمب برای‌ ایرانیان به ارمغان آورند، همان‌طور که در غزه، کرانه و لبنان‌ آوردند و اکنون در سودان می‌آورند. 

سروش در این بزنگاه تاریخی نشان داد که خوانش مستقل خویش از منطق تحولات اجتماعی را دارد. او مرعوب جوّ خسته‌ی عمومی و فشار رسانه‌های وابسته‌ی خارج‌نشین نمی‌شود. او حاضر نیست استقلال و یکپارچگی سرزمینیِ این آب و خاک کهن را با هیچ وعده‌ی ظاهرفریبی معامله کند. در زمانه‌ای که نان به نرخ روزخوری و اسیر دیکتاتوری جوّ شدن سکه‌ی رایج است، ایستادگی بر سر اصول، کیمیاست. 

برای عبدالکریم سروش، در هشتادمین زادروزش، دوام عمر و عزت روزافزون خدادادی از درگاه حضرتِ حقیقة‌الحقائق خواستارم، بمنّه و کرمه.

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2156461

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین