۰ نفر
۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۷

اتخاذ همان تئوری معروف که کشورهای دمکراتیک هیچگاه با یکدیگر وارد جنگ نمی شوند،باید به شعار"کشورهای مسلمان هیچگاه وارد جنگ با یکدیگر نمی شوند"تبدیل شود

سال های طولانی بر مسلمانان گذشت که طی آن تعدادی محدود از عالمان فرهیخته یا روشنفکران جوامع اسلامی به آسیب شناسی سیطره یکجانبه یا یک سویه برخی جنبه های سوء فرهنگ غرب و نامناسب بودن آن با اخلاق مداری اسلامی و یا حتی فرهنگ های محلی پرداختند.دراین سال ها اکثریت مسلمانان با توجه به هیجان ورود مدرنیته و جذابیت های عرصه فرهنگی غرب بی اعتنا از کنار هشدارهای نخبگانشان گذشتند.بازگشت به خویشتن به امری مبتذل و روزمره تبدیل شد.روشنفکران با فعالیتی مستمر به دنبال ایجاد پیوند بین سنت و مدرن برآمدند و برخی هیچ پارادوکسی بین اسلام و دموکراسی نیافتند.همه ی نگاه ها به گفت و گوهایی در عرصه تئوری گذشت.آن چه جهان اسلام از آن غافل شد،ناتوانی در تولید و ایجاد رفاه و خودکفایی و خودباوری یک و نیم میلیارد مسلمان بود.امروزه هیچ کس به اقتصاد رانتی مبتنی بر صدور نفت و واردات بی رویه به کشورهای مسلمان و یا جنبه های ناقص وکلیشه ای ظهور دولت مطلقه ی مدرن ،پوپولیستی یا رانتی افتخار نمی کند.نخبگان اقتصادی و اجتماعی آن را پاشنه آشیل و نقطه ضعف سراسری جهان اسلام می دانند. ضعف و ناتوانی فکری رهبران کشورهای اسلامی و از همه مهم تر وابستگی همه جانبه علمی به غرب بن بست هایی است که جوامع اسلامی را سخت آزار می دهد. متاسفانه استراتژی های کلان غرب، ستیز انگیزی در جهان اسلام و پیشبرد پروژه ی ایجاد تفرقه بین کشورهای مسلمان از منازعات کم شدت تا جنگ های طولانی مدت همواره موفقیت آمیز بوده است.این موفقیت ها تنها با نگاهی آماری به میزان خریدهای تسلیحاتی کشورهای اسلامی قابل تاییداست.گویا همه ی انرژی مسلمانان مصروف به خنثی سازی اقدامات یکدیگر و فضا سازی برای قدرت بیشتراست.این فضا به شدت ضد تمدن ساز و ضد قرآنی است.پیام قرآن وحدت و تعالی همه ی مسلمانان است.امید بدنه ی بیداری اسلامی اکنون به جوانانی است که رفتار دمکراتیک را با آموزه های اخلاقی خود تکمیل کنند و از میراث استبدادی نیاکان خود برائت جویند.هریک از اندیشمندان جوامع اسلامی نظر خاصی درباره ی جریان های اسلامگرا بیان کرده اند. هرایر دکمیجان hrair dekmejian جنبش های اسلامی را پدیده ی جدیدی نمی داند،بلکه آن ها را حرکت های رستاخیزی تلقی کرده و ظهورشان را منوط به بحرانی شدن شرایط جوامع اسلامی معرفی می کند.وی بنیادگرایی را پاسخی فرهنگی –بومی نسبت به بحران های داخلی جوامع اسلامی می داند.خورشید احمد متفکر پاکستانی هم استعمار را ریشه ی تجدید حیات اسلامی می داند و لذا این جنبش ها را عکس العمل طبیعی مسلمانان در مقابل تحقیر غرب می داند.استاد مرتضی مطهری شرایط کشورهای اسلامی را نهضت اصلاحی مردمی معرفی می کند.حمید احمدی هدف تشکیل حکومت اسلامی را عامل اصلی قیام اسلام گرایان در مقابل نظام های غیر اسلامی دانسته و از دونوع کنش مسالمت آمیز و خشونت آمیز سخن می گوید.فرهنگ رجایی می نویسد که مدرنیته و سایر ابزاراستعمار غرب در مقابل همه ی اسلام قرار گرفته و احمد موثقی انحطاط و عقب ماندگی داخلی و هجوم گسترده ی استعمار غربی را عامل بیماری مسلمانان می داندو جنبش احیای اسلام را جریان اصلاح طلبی دینی می داند که در پاسخگویی به دو شکل بالا شکل گرفته اند.
آنچه از بررسی مفاد رویکردهای متفکران مختلف بر می آید، نقطه ی مرکزی توجه به استعمار غرب واستبدادداخلی در نگاه به بررسی وضعیت گذشته و حال جوامع اسلامی خاورمیانه و ورود سلطه ی الگوی غرب است که بر تمام جامعه و فرهنگ مسلمانان غالب شده است.اما دانستن این مطالب تنها بخشی از راه درمان است.امروزه جهان اسلام نیاز به بازشناسی استراتژی های تفرقه افکنانه و ستیزه جویانه بین مسلمانان دارد. اگر استدلال همین متفکران را مبنا قرار دهیم ،کنش خشونت آمیز و مولفه های مرتبط با آن از توجیه های ارزشی و هنجاری قشری گرایانه-مانند تفسیر طالبان و القاعده- سنت و سوابق غیر تعقلی-مانند وهابیت- و اقتدار سازمانی و نهادی-مانند سیاست های سرکوبگر عربستان یا اسلام گرایان سومالیایی-همه در جهت خط بهره برداری همان استعمار کهن است.در دنیای مدرن مسلمانان سراسر جوامع اسلامی نیاز به مشارکت سیاسی با یکدیگرو رد وابستگی فکری به غرب و انجام سیاست های وحدت گرایانه ی عملی و جهت گیری یکپارچه در قضایای سیاسی دارند،اتخاذ همان تئوری معروف که کشورهای دمکراتیک هیچگاه با یکدیگر وارد جنگ نمی شوند،باید به شعار"کشورهای مسلمان هیچگاه وارد جنگ با یکدیگر نمی شوند"تبدیل شود.جنگ سخت بین کشورهای مسلمان دقیقا همان انتظاری است که غرب از مسلمانان دارند،چون نسخه های فروش تسلیحات و مدیریت منابع نفتی و حفظ اسرائیل از درون همین منازعات حاصل می شود.پاسخ امروزه ی مسلمانان در قبال یکدیگر در قبال منازعات باید فروکاستن از درگیری های بی حاصل باشد و در قبال غرب نیزتا حد ممکن جنگ نرم در مقابل جنگ نرم به عنوان راه حلی گرچه دشوار ،درازمدت و طولانی برای ایجاد جاذبه ی اسلام باشد و همه ی این ها، نیاز به مولفه ی قدرتمند دیگری به نام علم و دانش پژوهی نزد جوامع مسلمان دارد تابه عنوان روبنای اخلاق بستری قدرتمند را در جوامع مسلمان ایجاد کند و تا علم ،فرهنگ و تعقل گرایی در کشورهای مسلمان رواج نیابد ،همین منطق ستیزه انگاری و حفظ وضع موجود تمام انرژی جهان اسلام را دچار فرسایشی بی حاصل خواهد کرد.
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 229686

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =