به گزارش خبرآنلاين، وي كه در آن زمان رئيس مجلس بود در ادامه خاطرات خود نوشته است: نامهای از امام به سران سه قوه، توسط آقای [محمدرضا] توسلی رسید که در آن، سران را مامور رسیدگی و قضاوت در آن اختلافات کرده و کسانی را که افرادی رادر بیت امام ـ احمدآقا ـ متهم میکنند که خودسرانه عمل میکنند، یا امام را تحت تاثیر القائات،قرار میدهند، امر به توبه فرموده بودند. با این نامه، مسأله از حدت افتاد و از دستور جلسه سهشنبه هم خارج شد.
در كتاب «به سوي سرنوشت»، در صفحات مربوط به خاطرات هاشمي از 4 مرداد سال63 چنين نوشته شده است: مسئله مهم مربوط به ما، کشف یک گروه ایرانی مسلح در [مادرید پایتخت] اسپانیا است، که به ادعای اسپانیاییها، قصد ربودن هواپیمای سعودی را داشتهاند؛ هیاهوی زیادی راه انداختهاند.
در كتاب «اميد و دلواپسي» كه مربوط به خاطرات سال 64 هاشمي رفسنجاني است، نيز آمده است: روز چهارم خرداد آقایان بهزاد نبوی، [حسین]نمازی و [محسن]نوربخش آمدند و از بحران اقتصادی احتمالی به خاطر فروش نرفتن نفت ابراز نگرانی کردند. راهکار مقابله با این بحران یا فروش بیشتر [نفت] است و یا کاهش هزینهها که اولی را انتخاب کردیم و قرار شد معاونانی برای وزیر نفت تعیین کنیم که تلاش بیشتری کنند.
در خاطرات سال 65 هاشمي رفسنجاني در كتاب «اوج دفاع» نيز آمده است كه 4 مرداد آن سال، مهدی هاشمي برای آموزش نظامی و رفتن به جبهه عازم اردوگاه بود. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام اينگونه ادامه داده است: «عفت مادرش صابرانه او را بدرقه کرد و قرآن گرفت و صدقه و دستور کشتن گوسفند داد. وضع روحی مهدی با اینکه 17 سال بیشتر ندارد، کاملاً عادی بود. از این تحول در جوانان و مادران لذت بردم و مخفی از آنها اشک شوق ریختم. یاسر از سفر آمد و کمی جای خالی مهدی را پر کرد. فرزندان شخصیتهای بزرگی مانند آیتاللهالعظمی منتظری و فرزند رئیس جمهور همراه با رزمندگان هستند واین یکپارچگی مردم و مسئولان سپاه و ارتش و اقشار گوناگون جامعه را نشان میدهد.
آقای مهدیان آمد و گفت در بررسی نهائی، ارزش پاساژ خیابان گرگان که نصف آن از من است، قیمت بالاتری از آنچه وراث اخوان فرشچی گفتهاند، دارد. قیمت آن حدود پنج میلیون تومان است. به پول آن برای ساخت خانه خود و بچهها نیاز داریم.
عصر آقای کنگرلو تلفنی گفت یکی از گروگان های آمریکایی در لبنان آزاد شده، ولی سوریها از آمریکاییها برای آن امتیاز میخواهند و از ما کسب تکلیف شده است. گفتم در رابطه با سوریها به ما ربطی ندارد، خودشان میدانند. اگر آمریکا به تعهد خود عمل نکند، در آینده از ما انتظاری نداشته باشد.
احمد آقا آمد. درباره فرماندهی نیروی زمینی صحبت شد. آقایان جمالی، حسنی سعدی و دادبین مطرحند. احتمال زدن موشک به بغداد را مطرح کردم که از امام بپرسند. آقای [مصطفی]کفاشزاده آمد و از آمادگی کردهای عراق برای همراهی با ما در رزم با صدام گفت.»
هاشمي رفسنجاني در خاطراتش از 4 مرداد سال 67 نيز گفته است: ساعت سه بامداد، [آقای صادق محصولی] فرمانده لشکر 6 پاسداران که نیروهایش در مقابل منافقین قرار گرفته اند، با نگرانی آمد و گفت چون منافقین با مردم در جاده مخلوط شده، امکان برخورد قاطع نیست و نیروهای اعزامی سردرگم و دلسرد میشوند . ازمن خواست که محل اقامتم را عوض کنم. با تلخی او را جواب کردم و گفتم بروند جدی تر برخورد کنند.
/2929
نظر شما