خوارج در تاریخ جامعه اسلامی نمونه کاملی از جریانی است که فتنه های گوناگونی در حکومت امام علی(ع) به راه انداختند که همه زمینه های کینه ورزی و توطئه ترور امیرالمونین شد. مطالعه این جریان در هر دوره ای ضروری به نظر می رسد.

مرحوم دکتر جعفر شهیدی در این باره گفته است: "در جنگ صفین مساله  یک انتخاب بود که وقتی قضیه حکمیت پیش آمد، عده ای از یاران امام به تصمیم آن حضرت اعتراض داشتند. این بود که برخاستند و شورشی به پا کردند. شعارشان این بود" لا حکم الا لله". منظورشان این بود که انتخاب علی (ع) و تصمصیم او غلط است و ما فقط به قرآن عمل می کنیم. آنها می خواستند امیرالمونین از نظر خود برگردد و اما امام علی نپذیرفت.

امام آن گاه که شعار خوارج را شنید، فرمودند: "سخن حقّى است، که از آن اراده باطل می کنند. آرى درست است، فرمانى جز فرمان خدا نیست، ولى اینها مى‏گویند زمامدارى جز براى خدا نیست، در حالى که مردم به زمامدارى نیک یا بد، نیازمندند، تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند، و مردم در استقرار حکومت، زندگى کنند، به وسیله حکومت، بیت المال جمع آورى مى‏گردد و به کمک آن با دشمنان مى‏توان مبارزه کرد.[نهج البلاغه، خطبه، 40٫] "

مساله یک انتخاب

این حکمیت بقول خود معاویه یکى از نیرنگهاى عمرو عاص بود که با فشار و اجبار مردم کوفه على علیه السلام آنرا پذیرفته بود ولى چون حکمین برابر تعهدى که سپرده بودند رفتار نکردند مجددا على علیه السلام و اصحابش بمخالفت برخاستند زیرا:اولا در آیات قرآن چیزى که اختلاف متخاصمین را حل و برطرف کند وجود نداشت،ثانیا در روز بیعت با على همه مهاجرین و انصار جز چند نفرى معدود با او بیعت کرده بودند و مقام خلافت خود بخود بدست آنحضرت آمده بود و بغیر ازطلحه و زبیر که نقض عهد کردند از قاطبه ملت اسلام کسى مخالف او نبود،ثالثا عمرو عاص و ابوموسى مأموریت داشتند که اختلاف مدعیان خلافت را برابر احکام قرآن حل و فصل کنند همچنانکه على علیه السلام بمعاویه نوشته بود که من سخن ترا اجابت نمیکنم ولى حکم قرآن را مى‏پذیرم در صورتیکه حکمین نامى از خدا و قرآن نبردند و تمام فکر عمرو عاص صرف فریفتن ابوموسى شد،رابعا این دو نفر خارج از صلاحیت و حدود اختیارات خود عمل نمودند و آنها صلاحیت عزل و نصب خلیفه را نداشتند بلکه مأمور حل اختلاف بودند.

و گذشته از همه اینها رأى و موافقت حکمین بر این بود که هر دو مدعى خلافت را خلع کرده و کار را بشورا واگذار نمایند در صورتیکه عمرو عاص عملا خلاف رأى و توافق قبلى رفتار کرد و بجاى عزل معاویه خلافت او را تثبیت نمود و همین عمل او میرساند که توافق قبلى او با ابوموسى صرفا براى گول زدن او بوده است و بهمین علل و جهات على علیه السلام و طرفدارانش بآن اعتراض کردند و کار دوباره بروز اول برگشت و حل و فصل آن موکول بشمشیر سپاهیان متخاصمین گردید.

و اما نتیجه سوئى که این حکمیت در سپاه على علیه السلام بوجود آورد اختلاف و پراکندگى سپاهیان او را شدیدتر نمود و در حدود دوازده هزار نفر خوارج پیدا شدند که نه تنها بعلى علیه السلام کمک نکردند بلکه مانع پیشروى او نیز گردیدند و على (ع) ناچار شد که با آنها در نهروان بجنگ و قتال پردازد.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 234105

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =