این اولین گفت و گوی تفصیلی با علی سعیدلو است که درباره مدیریت ورزش کشور در دوران او انجام می شود. اولین گفت و گو درباره جدایی او ، یکسال بعد از رفتنش.

فرهاد عشوندی ، سید صادق روحانی:علی سعیدلو روبروی مان نشسته. یکسال پس از جدایی اش از ورزش. او که این روزها چهره محبوب خانواده های تهرانی است برای تعطیلی یک هفته ای تهران در شهریورماه ، در میان ورزشی ها هم به خاطر شیوه مدیریتش دوستداران زیادی دارد. علی سعیدلو اولین کسی بود که وعده مدال های رنگین در المپیک را داده بود. حرف از 6 مدال طلا که فقط 4 تای آنها محقق شد. او در این گفت و گو از همه چیز ورزش برای مان سخن می گوید. گفت و گویی که اولین مصاحبه با آخرین رئیس سازمان ورزش ، یکسال بعد از جدایی اش است.
*شما پيش بيني كرده بوديد كه 6 تا مدال در المپيك مي گيريم در حالي كه ما آن روز باور نداشتيم و حتي خنديديم. واقعا باور داشتيد؟
من باور داشتم. اين حرف‌هايي كه در ورزش مي‌زنيم بر مبناي كارشناسي بود و اين پيش بيني مبتني بر نتايج بازي‌هاي گوآنگجو بود. كار ما كاملا مبتني بر كار كارشناسي بود. اين وظيفه قانوني ماهم بود كه قبل از بازي‌ها وضعيت را بررسي مي‌كرديم و گزارش مي‌گرفتيم. يك گزارش سازمان تربيت بدني مي‌گرفت، يك گزارش كميته ملي المپيك مي‌گرفت. ما از همه خواستيم كه نظرشان را بگويند كه تحليل‌شان از بازي‌ها چيست. در همه رشته‌ها مي‌پرسيديم كه فلان بازيكن وضعيتش چگونه است. ما آخرين گزارشي كه قبل از بازي‌هاي گوآنگجو از كميته ملي المپيك گرفتيم پرسيديم كه شما فكر مي‌كنيد ما چند مدال مي‌آوريم. آن‌ها در خوشبينانه‌ترين حالت گفتند كه 13 طلا مي‌گيريم. در سازمان تربيت بدني آقاي سجادي و آقاي رغبتي هم نوشتند 17 مدال طلا مي‌گيريم.اين شد ملاك رسمي. منتها يك ماه قبل از اينكه به مسابقات اعزام بشويم برگزار كنندگان يك نظرسنجي كردند از مسئولان ورزش هر كشور و از آن‌ها پرسيدند كه شما چند مدال مي‌گيريد. آن‌ها اعلام كردند كه اين‌ها محرمانه است و اعلام نخواهيم كرد. از يك طرف بايد بيش‌تر 17 تا را مي‌گفتيم. از طرف ديگر نمي‌شد آماري دور از ذهن و غير واقعي بدهيم چرا كه اگر اينگونه مي‌شد مي‌گفتند كه اين‌ها به وضعيت كاروانشان شناختي ندارند. من ديد خوبي نسبت به اين موضوع داشتم چراكه بيش از همه درگير مسئله بودم . حتي آقاي سجادي كه معاون بودند كمتر از من به تيم‌ها سر مي‌زدند. بدون استثنا قبل از بازي‌ها من همه ورزشكار‌ها را ديدم و ديدي كه داشتم اين بود كه وضعيت ما از اين نتيجه كار كارشناسي اي كه گفته بودند بهتر است. به ذهنم رسيد كه بگويم بيست نمره خوبي است. به آن‌ها توضيح هم دادم كه در ملاك نمره دهي ما بيست نمره مطلوبي است. به آن‌ها گفتيم كه بيست مدال طلا مي‌گيريم و در مجموع 60 مدال خواهيم آورد. نتيجه هم همين شد. بيست مدال طلا آورديم و 59 مدال مجموع مدال‌هاي ما بود. آن‌هايي كه در ورزش هستند بعد از يك مدتي يك شناخت دقيقي پيدا خواهند كرد.
پس از مسابقات گوآنگجو و تا زماني كه قرار شد من از سازمان ورزش بروم ورزش روي يك سيكلي افتاده بود و مسير خود را ادامه مي‌داد. من احساس كردم كه گوآنگجو يك سكوي پرش خوبي شده است. اين جمع بندي اي كه براي گوآنگجو داشتيم براي المپيك هم داشتيم و من پيش بيني كرده بودم كه 6مدال طلا مي‌گيريم و حد اقل 10 الي 11 مدال مجموع مدال‌هاي ما خواهد بود. با جدولي كه تخمين زده بوديم فكر مي‌كرديم هيجدهم مي‌شويم. منتها در مسابقات يك مقداري فرق كرد. درست است كه در مجموع همان شد و هفدهم شديم اما مثلا در كشتي آزاد تصور ما اين بود كه دو طلا قطعا مي‌گيريم.
*يعني تقوي و يزداني را طلاي حتمي مي دانستيد؟
بله ما اين‌ها را طلا مي‌دانستيم كه متاسفانه نشد.
*يك طلا هم براي تكواندو در نظر گرفته بوديد.
بله يك طلا هم براي تكواندو در نظر گرفته بوديم. روزي كه براي افتتاح شبكه ورزش آمده بودند، آقاي پولادگر و كرمي و معتمد آمده بودند. به پولادگر گفتم كه حدس مي‌زنم كرمي طلا نگيرد ، خانم ها هم يك برنز مي‌توانند بگيرند و يك نقره هم آقاي معتمد مي‌گيرد. آقاي پولادگر گفت كه ( به شوخي) كرمي كه ترك است و همشهري شماست، من هم گفتم بله قهرمان ماست و دوستش هم دارم اما برآورد من اين است.
*اگر شما بوديد مي‌گذاشتيد كه آن اتفاق براي مهماندوست بيافتد؟
به نظر من مسئولان مي‌توانستند از اين موضوع جلوگيري كنند. بالاخره اين دعوا دعواي عميقي نبود. اين وعده‌اي بود كه ما داده بوديم. ما آن موقع به آقاي افشار زاده گفتم كه شما از اين تاريخ تا زماني كه قرار است المپيك برگزار شود به مربياني كه تيمشان المپيكي است به هركدام ماهيانه 5 ميليون تومان بدهيد. ما حساب كرديم ديديم كه 12 ماه است و اين مي‌شود 60 ميليون تومان. متاسفانه اختلاف پيش آمد. دو ونيم ميليون تومان حقوق خود او بود، 5 ميليون هم قرار بود ما بدهيم مي‌شد 7 ميليون تومان ولي كردند 5 ميليون تومان. سر دوونيم ميليون تومان اين مسئله پيش آمد. همان موقع من زنگ زدم و مي‌خواستم رفع اختلاف كنم. آخر اين موضوع موضوع پيچيده‌اي نيست. آن هم مربي زحمت كشي است و در سطح جهان هم مطرح است. اين مسئله حيف بود و بدانيد كه حتما اثرگذار هم بوده است. ما در تكواندو هم يك مدال طلا حساب كرده بوديم. در وزنه برداري هم براي آقاي بهداد و هم براي آقاي انوشيرواني طلا و نقره شان را حساب كرده بوديم. منتها يك نقره نصير شلال هم اضافه شد كه ما اصلا روي آن حساب نكرده بوديم. اين مسايل پيش آمد كه آن خلا كشتي را پوشش داد. من فكر مي‌كنم كه اين يك تجربه‌اي است براي ما. در گذشته و به خصوص در دولت‌هاي نهم و دهم كارهاي خوبي براي ورزش در جمهوري اسلامي ايران انجام گرفته است و زيرساخت‌ها درست شده است. اگر اين پروژه‌ها را هم آقاي عباسي به سرانجام برساند ماندگار خواهد شد و من از آقاي محرابيان هم پرسيدم و ايشان هم گفت كه يك تعدادي از پروژه‌هاي ورزشي را نيز در طرح‌هاي ماندگار آورده‌اند. يك نگاهي هم ما به ورزشكاران و زندگي‌شان داشتيم. به معيشتشان ، دانشگاه‌شان توجه داشتيم و الحمدلله رسيدگي هم مي‌شود. ما يك سفري با آقاي دكتر به يكي از كشورهاي خارجي داشتيم ، در هواپيما با آقاي دكتر بحث ورزش مطرح بود. آقاي دكتر تاكيد كردند كه وقتي برگشتيد با آقاي عباسي پيگيري كنيد كه بحث استخدام ورزشكاران المپيك قطعي شود. اين قهرمانان المپيك كه شغل ندارند حتما پيگيري شود كه مشكل اشتغال آن‌ها برطرف گردد. اين نوع نگرش باعث اميدواري ورزشكاران مي‌شود. اين نشان مي‌دهد كه اين ظرفيت وجود دارد. اگر دقت كنيد يك تناسبي هم وجود دارد. اقتصاد ما در دنيا اقتصاد هفدهم است، توليد علم هم از هفدهم به رتبه شانزدهم آمده‌ايم. اين‌ها همه در يك طراز است. طبيعي است كه در ورزش هم در همين رتبه هفدهم و هجدهم باشيم.
بعد از گوآنگجو مردم ما انتظار داشتند كه بچه‌هاي ما اين نتيجه را بگيرند و براي همين هم بود كه آن جوش و خروش وجود نداشت. من فكر مي كنم كه مردم بعد از گوآنگجو طلبكار شده بودند.
*البته اگر طلاهاي محمد بنا را كنار بگذاريم كاروان ورزشي ما كاروان موفقي نبوده است.
در كشتي ما غير متعارف بوديم. يعني اگر كشتي فرنگي نبود تصور ما اين بود كه در كشتي آزاد جبران مي‌شد.
*يعني براي فرنگي فقط روي طلاي حميد سوريان حساب كرده بوديد؟
بله . ما تصورمان اين بود كه در كشتي فرنگي تنها يك مدال مي آوريم و آن‌هم نقره خواهد بود. مدال حدادي هم لب تيغ بود. من براي حدادي تصور مي‌كردم كه برنز مي‌آورد. اين پرتاب 68 و خرده‌اي او هم پرتاب عجيبي بود كه تكرار هم نشد. در تمرينات قبل هم هرگز اين ركورد را نزده بود. اگر بخواهم جمع بندي كنم اين مي‌شود كه نمي‌شود همه اين‌ها را به حساب شانس گذاشت. شانس ممكن در برخي جاها باعث بالا و پايين رفتن‌هايي بشود اما نمي توان همه اين نتيجه‌اي كه كسب شده است را به حساب شانس گذاشت.
مسئولاني كه روي كار مي‌آيند اگر رتبه ما در كره از 4 پايين‌تر بيايد نشان مي‌دهد كه كار نكرده‌اند. ما نمي‌گوييم كه خيلي خوب كار كرده‌ايم اما از اول دولت نهم ما كار كرديم و هزينه كرده‌ايم ، ساخت و ساز كرده‌ايم و اين يك فاكتور مثبت است. اگر براي كي سال و نيم آينده هم برنامه ريزي درست بشود ، در فدراسيون‌ها تغييرات بيخود ندهند احتمال اينكه در كره از جهت تعداد مدال يكي دو درجه بهتر بشويم وجود دارد.
*خيلي سخت است كه سوم بشويم.
من نمي گويم كه سوم بشويم . چين كه فاصله با ما دارد. ژاپن و كره هم فاصله دوري با ما دارند. البته ژاپن در المپيك جلوه خاصي نكرد و اين نشان مي‌دهد كه آثار مسايل اجتماعي و بحث سونامي اثرگذار بوده است. البته گرفتن ژاپن مسئله سختي نيست.
*شما بعد از گوانگجو رئیس فدراسيون تيروكمان را برگردانديد. يادم هست آقاي صفايي استفعا دادند و شما با او دعوا هم كرديد كه چرا بدون اطلاع من فدراسيون را رها كرديد. ولی چند ماه به المپیک ، 3 فدراسیون المپیکی تغییرات زیادی داشتند.

من وقتي وارد ورزش شدم، روز اول معارفه در سال 88 من ده محور گفتم كه مي‌خواهم اين كار را بكنم. يك) ورزش بانوان دو) علمي كردن ورزش و موارد ديگر. در اين مدت هم براي تحقق اين‌ها خيلي تلاش كرديم و نتيجه هم داد. آن موقع هم يكي از سياست‌هاي ما اين بود كه در ورزش‌هاي غير فوتبالي بيشتر توجه كنيم. اين به معني كم توجهي به فوتبال نبود بلكه مي‌خواستيم به ورزش‌هاي ديگر هم بيشتر توجه بشود. ديدگاه ما اين بود كه مي خواستيم ورزش در بدنه جامعه حضور داشته باشد و طبيعي هم بود كه بايد متنوع‌تر باشد. فوتبال يك ورزش است اما اگر شما به ورزش‌ها متنوع بها داديد كساني كه به ورزش‌ها مختلف علاقه داشتند جذب مي‌شدند. هفته‌اي نبود كه ما با يكي از فدراسيون‌‌ها و هيات رييسه آن جلسه نداشته باشيم. سياست اصلي ما نگاه به ورزش غير فوتبالي بود. البته فوتبال هم جاي خود را داشت. ما انتظار داشتيم كه در قايقران وضع بهتر بشود. ما هنوز در المپيك از ظرفيت بانوان استفاده نكرده‌ايم. اين تعداد بالاي مدال چين و آمريكا به خاطر بانوانشان است. ما بايد ببينيم ظرفيت بانوان ما در رشته‌هايي كه مي‌توانند شركت كنند و با آموزه‌هاي ديني ما مغايرت ندارد سرمايه گذاري بشود. يكي از اين رشته‌ها به عنوان مثال قايقراني است. خانم‌ها محفوظ در قايق نشسته‌اند. يك موقعي شما براي يك ورزش مي‌خواهيد زير ساخت بسازيد و هزينه كنيد يك موقعي هم اين زيرساخت وجود دارد. ما اين همه درياچه و رودخانه داريم. من حتي به وزير نيرو فشار آوردم و او تمام درياچه‌هاي پشت سدها را براي تمرين ورزشكاران در اختيار گذاشت. ما در كشتي هميني كه هستيم هستيم ديگر، در وزنه برداري همينجور . اما بايد ظرفيت‌ها در ورزش بانوان افزايش پيدا كند.
نبايد به روساي فدراسيون‌ها بر بخورد. مي‌شود بررسي كرد و با سرمايه گذاري‌اي كه شده است بايد ديد كه چه نتيجه‌اي گرفته اند.
*شما بوديد آقاي دنيامالي را بركنار مي كرديد؟
اين ها شيوه‌هاي مديريتي است و من نمي‌خواهم به حيطه كاري ديگران دخالت بكنم. ما فدراسيون‌ها را تحليل مي كرديم. ما انتظار داشتيم كه شادي و طالبيان مدال بياورند. اما شادي در اين لجبازي‌ها افتاد و لج كرد. در زمان ما وقتي كه تربيت بدني را تحويل گرفتيم شايد نيمي از فدراسيون‌ها مسئول نداشت. در اين مدت همه اين‌ها را گذاشتيم و يك عده‌اي را هم تغيير داديم اما هيچكدام باعث جنجال نشد. در ورزش خطرناكترين چيز جنجال و حاشيه است. اما اينكه هر مديري بنشيند و صحبت كند و افراد را جا به جا كند حق هر مديري است. اگر من بودم نمي‌گذاشتم در يكسال مانده به المپيك اين جنجال‌ها و حاشيه‌ها پديد بيايد.
*سيد مهدي هاشمي را نگه مي‌داشتيد آن اواخر خیلی با هم دعوا می کردید؟
حالا آقاي هاشمي نماينده هم شده است. در تيراندازي مردم انتظار بيشتري دارند. ايشان زحمت مي‌كشيدند ولي خاطرتان هست كه ما اختلاف نظرهايي هم داشتيم. من نظرم اين بود كه دولت در تيراندازي سرمايه گذاري خوبي كرده است. جايگاه آن‌ها بايد خيلي بيشتر از اين باشد.
*البته اين كه يك دختر محجبه ايراني نفر ششم المپيك بشود نوعي شگفتي است.
ببيند ما در اين حوزه ظرفيت زيادي داريم. چرا نبايد در تيراندازي پيشرو باشيم؟ ما اين همه ابزار داريم و از طرف ديگر هيچ مشكل فرهنگي هم در اين حوزه نداريم. برخي از رشته‌ها هست كه اگر دولت ، فدراسيون‌ها و ورزشكاران تلاش كنند ظرفيت خوبي براي مدال آوري داريم.
*در دوره شما چند اتفاق افتاد كه وقتي بعد از شما آن را تغيير دادند اين‌ها استقبال كردند. يكي دو وميداني بود، يكي فدراسيون شنا و بعد از اين‌ها اتفاق تلخي كه براي آقاي طالقاني افتاد.
ما نبايد راجع به آدم‌ها اينگونه نظر بدهيم كه فلان كس آمد خوب بود يا بد بود. وقتي رفتيم مي‌خواستيم وقت بگذاريم روي ورزش. اگر بحث تغيير سازمان به وزارتخانه نبود كار ما همچنان ادامه پيدا مي‌كرد. من هنوز معتقدم كه تصميم مجلس اشتباه بوده است. درباره افراد هم بحث‌ها شخصي نبود. ما مي نشستيم دور همديگر و جمع‌بندي مي‌كرديم ، نمي خواهم بگويم كه صد درصد كارهايي كه انجام داديم درست بوده است ولي درصد بالايي از آن درست از آب درآمد ، مثال آن نيز كشتي است. ما آن موقعي كه رفتيم در وزنه برداري چندين ماه بود كه سرپرست داشت و آقاي افشارزاده سرپرست آن بود. كار ايشان اين نبود. ما با هم رفيق هستيم وقتي به ايشان گفتم به من گفت كه با اين مشغله‌هايي كه دارم من نمي رسم. يك افتضاحي هم شده بود كه در روزنامه‌ها خيلي به آن پرداختند و آن مسئله دوپينگ اعضاي تيم ملي بود. داستان آقاي علي حسيني پيش آمد حتي خود آقاي رضازاده هم متهم شد به اينكه دوپينگ كرده است. من احساس كردم كه بايد يك اتفاقي بيافتد. وقتي من رفتم كه رضازاده را انتخاب كنم خيلي به من حمله شد كه اين آقا در همين كارهاست و دوما شما مي‌خواهيد يك قهرماني كه مديريت ندارد را در اين پست بگذاريد و بلايي كه سر علي دايي در فوتبال آوردند شما اينبار سر رضازاده بياوريد. اما اين حرف‌ها كه مستند نيست. من آقاي رضازاده را صدا كردم و به او گفتم كه مي‌خواهي به ميدان بيايي يا نه. رفت فكر كرد و قبول كرد. من يقين دارم كه وزنه برداري از آنجا رشد كرد. نتيجه اش هم اين شد كه هم در گوآنگجو و هم در المپيك نتيجه گرفتيم. با يك تصميم درست يك فدراسيون احيا مي‌شود.
*آقاي آشتياني انتخاب شما بود يا آقاي سجادي؟
ما كه اين حرف ها را نداريم. به هر حال یکی معرفی می کند. جمع بندی کردیم و انتصاب انجام گرفت. دنبال چی هستی حالا؟
*اگر آقای داوری را جای آشتیانی که شما به عنوان سرپرست گذاشته بودید ، نمی آوردند شاید مدال حدادی بدست نمی آمد.
همه ورزش همين است. فدراسيون‌ها بايد پشتيباني كنند. همان وقتي كه ما آمديم و قبل از آن نيز بحث ما اين بود كه در فدراسيون‌ها بايد افراد بيايند پاي كار بايستند و وقت بگذارند. يك موقع بحث حقوقي دو شغله شدن است. رييس فدراسيون بايد 24 ساعته وقت بگذارد. ورزش در اين دولت و در همين هشت سال نتيجه اش اين شد كه تكان خورد.
*شما بوديد حميد سجادي را نگه مي‌داشتيد؟
من همه را نگه مي‌داشتم. ما كسي را حذف نكرديم كه خودمان اضافه بوديم.
*خيلي‌ها پشت پرده ورزش را حميد سجادي مي‌دانند.
نه ورزش چيزي نيست كه قائم به يك نفر باشد. در يك فدراسيون فقط يك نفر حرف مي‌رند؟ در يك فدراسيون همه اظهار نظر مي‌كنند، مربي، كارشناس، نايب رييس و ... همه اظهار نظر مي‌كنند. برخي مسال در روزنامه ها مطرح مي‌شود اما بالاخره آقاي عباسي برنامه و نظر دارد. ممكن است جر و بحث كنند و كسي که سابقه بيشتري دارد نظرش به كرسي مي‌نشيند.
*شما در جريان بوديد كه آقاي احمدي‌نژاد آقاي سجادي را به عنوان وزير ورزش به مجلس معرفي مي‌كنند؟
بله بودم. تنها كسي كه مطلع بود من بودم.
* نگفتيد چرا من كه هستم كس ديگري را معرفي مي‌كنند؟
خودم نخواستم. من معتقدم بودم كه با وزارتخانه شدن سازمان تربيت بدني مشكلات زيادي براي آن به وجود خواهد آمد. هنوز هم معتقدم اين مشكلات هست.
*معمولا مد بود در دولت نهم ودهم هركسي از پستش بركنار مي‌شد يك سري مصاحبه‌هاي تند عليه دولت مي‌كرد اما شما اين‌كار را نكرديد. چرا؟
ما بركنار نشديم كه.
*اين خيلي مرسوم بود كه هركس پستش را از دست مي داد مصاحبه عليه دولت مي‌كرد. شما از معدود كساني بوديد كه پاي رفاقتتان مانديد.
پست كه ملاك نيست. شما يك ظرفيتي داريد و ارائه مي‌كنيد و مي‌گوييد من مي‌توانم اين كار را بكنم. طرف مقابل هم مي‌بيند كه تو اين ظرفيت را داريد يا نه. وقتي شما توانمندي اين كار را داشته باشيد حتما از تو استفاده مي‌كنند. وقتي معاون اجرايي بوديم و توانمندي ما را در طول 4 سال ديده بودند گفتند برويد جايي كه ما گير داريم و آن ورزش بود.
* خودتان هم دوست داشتيد كه به ورزش برويد.
اين خواسته دكتر احمدي‌نژاد بود. اعلام كرد كه در ورزش توفيق زيادي نداشته‌ايم، شما بيا و كمك كن و ورزش را احيا كن. ما در معاونت اجرايي كه بوديم پروژه‌هاي زيادي بود كه روي روال افتاده بود و ايشان خواستند كه ما بياييم و در ورزش كمك كنيم.
*رفاقت تان با آقاي علي آبادي از همينجا به هم ريخت؟
آقاي علي آبادي در روز‌هاي آخر خودشان اصرار داشتند كه من به ورزش بروم.
*من يادم هست كه آقاي علي آبادي در مصاحبه‌اي كه با ما كردند گفتند كه انتخاب آقاي سعيدلو در فاصله يك هفته‌اي باعث شد كه من برای وزارت نیرو راي نياورم.
نه. ما صحبتي كه كرديم با ايشان و آقاي رييس جمهور خود ايشان هم راغب بودند به اين موضوع. يكي از كساني كه مي‌گفت شما به ورزش بياييد آقاي علي‌آبادي بود.
*پس اختلاف شما از كي شروع شد؟
ما اختلاف با شخص كه نداشتيم. اختلاف با روش‌هاي مديريتي در كميته ملي المپيك داشتيم. ما مي‌گفتيم كميته ملي المپيك بايد بيشتر كار كند. دعوا يك دعواي كارشناسي بود. به لحاظ شخصي كه ما مشكلي با كسي نداشتيم. فرض كنيد من بروم و يك نظري راجع به وزارت نيرو بدهم اينكه دعوا نيست. ما در مورد كميته ملي المپيك هم احساس مي‌كرديم كه بيشتر مي‌تواند در كنار سازمان تربيت بدني باشد و بيشتر مي‌تواند به ورزش خدمت كند. اين نظر من بود ولي احتلاف نبود.
*بهداد سليمي و برخي از ورزشكاران مي‌گفتند كه پاداش ما از گوآنگجو به اينجا افتاد و از اينجا هم به تعويق افتاد.
ما قراري كه گذاشتيم را عمل كرديم. تنها يك چيزي بود و آن اينكه وقتي آمديم يك مقدار از پاداش‌هاي سال قبل عقب افتاده بود. ما مي‌گفتيم كه هر كسي كه قهرمان بشود موردي عمل خواهيم كرد و اينكار را هم كرديم. منتها آقاي سجادي نظري داشتند كه برخي پاداش‌هاي دوره‌اي را در آخر سال در مراسمي اهدا شود. ما تا روزي كه بوديم پاداش همه مدال‌ها را داديم. برخي نقل كردند كه خانه ندادند. شايد برخي اطلاع نداشته باشند. ما اعلام كرديم كه هر قهرماني كه مسكن نداشت با هماهنگي‌اي كه با وزارت مسكن كرديم مسكن مهر خارج از نوبت و خارج از شرايط داديم. حالا ممكن است كسي آن را نپذيرفته باشد يا نپسنديده باشد بحث ديگري است. ما آنچيزي را كه تعهد كرده بوديم انجام داديم.
*بگذاريد يك سوال فوتبالي هم بپرسم. كي به قطعيت رسيديد كه كارلوس كروش را بياوريد؟
ما با فدراسيون فوتبال هفته‌اي يا دوهفته‌اي يك‌بار جلسه داشتيم. من دعوت مي‌كردم و همه اعضاي هيات رييسه هم مي‌آمدند و راجع به همه چيز بحث مي‌شد ويكي از اين‌ها هم بحث مربي‌ها بود. يكي از معضلات ما اين بود كه يك مربي طراز بالا داشته باشيم كه همه روي آن اتفاق نظر داشته باشند. اگر حتي يك طراز متوسطي هم بود كه بر روي آن توافق مي‌كردند خوب بود. در فوتبال ما هميشه بر سر مربي اختلاف بوده است. ما آنجا قرار گذاشتيم كه به اين علت كه جام جهاني در پيش است بايد يك مربي طراز اول بياوريم كه روي آن حرفي نباشد. ماموريت داديم كه بروند و بگردند. در جلسه هم اعلام كردم كه هزينه آن هرچقدر باشد من مي‌پردازم. بعد از چند وقت آقاي كفاشيان گزارش دادند كه ما به اين نتيجه رسيديم كه مربي بايد خارجي باشد. 5 الي 6 ليست براي من آوردند. خيلي از مربياني كه در جام جهاني قبل بودند را آوردند. حتي قرار داد قيمت‌هايشان را هم آوردند. منتهي ما در انتخاب از اين ليست يك مقداري محدود‌تر عمل كرديم چراكه نظر جمع را گرفته بوديم و بعد جمع بندي شد رسيديم به دو سه نفر. ماموريت داديم به آقاي كفاشيان كه خودتان مي‌رويد ولي صدايش در نمي‌آيد چراكه اگر صدايش دربيايد محل اختلاف مي‌شود. اما فكر مي‌كنم در مجموع انتخاب خوبي شد.
*اگر مي‌مانديد آقاي كفاشيان را نگه مي‌داشتيد؟
انتخاب آن كه با من نيست. فدراسيون انتخابات برگزار مي‌كند.
*واقعا انتخابات بود؟
روزي كه آقاي پناهي را( براي فدراسيون كاراته) آوردند كه من حكم بزنم حتي يك بار هم نديده بودمش. البته من قبول دارم كسي كه سرپرست بشود براي انتخابات امكانات زيادي در اختيار دارد. هيات ها را مي‌شناسد و با وزراتخانه در ارتباط است. پيشنهاد من اين بود كه كسي كه سرپرست مي‌شود حق ندارد در انتخابات شركت كند.
*مهمترين دستاوردتان و بزرگترين شكستتان در مديريت ورزش چه بود؟
من روز معارفه ام اعلام كردم كه10 محور و شاخص دارم و به نظرم روي همه آن‌ها هم كار كردم. گفتم به ورزش بانوان بها مي‌دهم معاونت بانوان درست كردم.
*اگر بخواهيد به يكي از آن‌ها اشاره كنيد كدام را مي‌گوييد؟
به نظر من بهترين موفقيت من آرامش در ورزش بود.
*وبرزرگترين شكستتان؟
شكست كه نمي‌شود گفت شكست. اينكه نتوانستيم مجلس را قانع كنيم كه سازمان تربيت بدني معاونت رييس جمهور باقي بماند.
*و آخرين سوال ورزشي من اينكه آقاي رويانيان و آقاي فتح الله زاده هرجايي كه مي‌نشينند پشت شما بد مي‌گويند كه ما در كرج هم نمي‌توانيم براي اول شهريور هتل كرايه كنيم.
آن‌ها هردو دوستان ما هستند هم آقاي رويانيان كه البته من در ورزش با ايشان كار نكردم البته بيرون و در بحث كارهايي همينجا در اين كنفرانس داريم همكار من هستند. آقاي فتح‌الله زاده هم يادشان رفته كه در آن جنجال استقلال ما ايشان را آورديم. در ورزش هم پرسپوليسي‌ها از ما خاطره خوش دارند كه سه بار قهرمان جام حذفي شدند و استقلالي‌ها هم كه آن اوضاع نا بسامان را داشتند ولي الان وضعشان خوب شده است. جرات نمي‌كنند پشت سر من بد بگويند. آن‌ها هتل مي‌خواهند كه چه كار كنند. آن‌ها هتل نمي‌خواهند كه شب بمانند هتل را مي‌خواهند كه يك شام يا ناهار بدهند. بيايند ما يك هتلي به آن‌ها بدهيم كه شام و ناهارشان را بدهند.
راستی گفتید آقای رویانیان اینجا مشاورتان هستند . ایشان قرار است به شما در واردات خودرهای تشریفات کمک کنند ؟
نه بابا من خودم خیلی بهتر از رویانیان بلدم بنز وارد کنم. شما نگران این چیز ها نباشید. او خودش باید بیاید از ما ماشین بگیرد. رویانیان سال ها تجربه در مدیریت عالی کشوری دارد که در آن بخش ها به ما کمک می کند.
تیم شما و آقای رویانیان هم که این روزها خوب می بازد
فکر کنم اخرین دربی را ما بردیم. آن هم 10 نفره ، تازه تا دقایق پایانی هم عقب بودیم. درست می گویم دیگر؟ ولی باید پرسپولیس خیلی بهتر نتیجه بگیرد. به هر حال با همه مشکلاتی که بود در زمان ما این تیم 2 قهرمانی جام حذفی بدست آورد. سالی هم که در هیات مدیره بودیم یک قهرمانی لیگ آوردیم. باید به رویانیان زمان داد تا با پرسپولیس به قهرمانی برسد. مردم با قهرمانی هاست که شاد می شوند.
 

4141

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 236958

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دسته *** IR ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۸
    24 40
    به احترام سردار شیش تاییا خبردار
  • بدون نام FR ۱۷:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۸
    10 32
    چه خوب