زلزله، یکی از سوانح طبیعی است که آثار مخرب و خانمانسوز آن تا سالها بر روح و روان بازماندگان باقی میماند. خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات جانی و مالی آن است چرا که فرد آسیبدیده حاضر در صحنه فاجعه خود را در مقابل نیروهای عظیم طبیعی عاجز دیده و مجبور به تسلیم میشود. این انسانها در اثر وقوع زلزله خانواده، خانه، داراییهای خود، دوستان و بستگان و یا به مفهوم دیگر منابع مالی و عاطفی خود را از دست میدهند.
وحشت از ادامه زندگی بدون وجود منابع عاطفی و مالی باعث ایجاد فشار روانی در افراد شده و سلامت روحی و روانی وی را به خطر میاندازد و باعث ظهور مشکلات رفتاری و روانی مثل اختلال در تمرکز و تصمیمگیری، عدم کنترل احساسات، احساس گناه و ناامیدی، اختلال در خواب و کابوسهای شبانه، بیتفاوتی و گوشهگیری نسبت به همهچیز و همهکس، شبادراری و خوابهای وحشتناک در کودکان، اضطراب و افسردگی میشود.
این انسانها برای این که بتوانند دوباره به زندگی عادی برگردند نیاز به کمک برای هضم سانحه دارند. به همین جهت اعزام مددکار و مشاور و متخصصین روانی و رفتاری به مناطق زلزلهزده اگر ارزش بیشتری از کمکهای مالی نداشته باشد، کمتر از آن هم نیست.
زلزله از جمله پدیدههایی است که به هنگام وقوع، جامعه را با مخاطرات و نابسامانیهای متعدد مواجه می سازد. استرس، اولین عارضه بعد از زلزله است که در کنار به هم ریختگی ساختار اجتماعی و از دست دادن حمایتهای اجتماعی، در زلزلهزدگان دیده میشود. اختلال استرس بعد از سانحه اولین پاسخ بازماندگان به واقعه است. علائم عمده این بیماری مثل کابوسهای شبانه، تداعی مکرر صحنههای حادثه در ذهن افراد، رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه، بدبینی نسبت به دیگران، کاهش تمرکز، مشکلات در بروز احساسات و خواب منظم و غیرعادی است. البته باید توجه داشت حساسیت افراد مختلف نسبت به ابتلا به این بیماری متفاوت بوده و به عواملی مثل شدت و میزان رو به رو شدن با حادثه و میزان حمایتهای اجتماعی از مصدومان بعد از بروز حوادث بستگی دارد. از نگاه رفتاری مراحل مختلف واکنشهای روانی پس از زلزله عبارتند از:
یک/ مرحله تماس با ضربه: چند دقیقه پس از حادثه بروز می کند، افراد دچار وحشت شدید می شوند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند و به قول معروف خشکشان میزند. این مرحله معمولا کوتاه و گذراست.
دو/ مرحله قهرمانگرایی: در ساعات اولیه وقوع حادثه بین افراد حاضر در صحنه همبستگی ایجاد میشود و اشخاص سالم برای کمک به دیگران به شدت کمک میکنند.
سه/ مرحله فراموشی غم: یک هفته تا چند ماه پس از بروز حادثه همزمان با رسیدن نیروهای کمکی، افراد امیدوار میشوند و حالت آرامش و احتمالا نشاط پیدا میکنند.
چهار/ مرحله رو به رو شدن با واقعیت: دو تا سه ماه بعد از زلزله بروز می کند. در این مرحله افراد تازه متوجه عمق خسارات و فقدانهایشان میشوند یعنی مجددا روحیه خود را از دست میدهند، به شدت افسرده و مضطرب میشوند و احساس تنهایی میکنند.
پنج/ مرحله تجدید سازمان: شش ماه تا یک سال بعد از وقوع حادثه بروز میکند. در این مدت فرد درک میکند که باید متکی به خود باشد. عدم رسیدن به تعادل در این مقطع منجر به باقی ماندن علائم روانی مثل افسردگی در فرد میشود.
زلزله و سایر بلایا بر افراد اثر یکسانی ندارند، بعضی ها نسبت به دیگران آُسیب پذیری بیشتری دارند؛ کودکان، زنان، سالمندان و معلولین و کسانی که تنها زندگی میکنند یا از نظر مالی ضعیف هستند و افراد بیسواد دچار عوارض روانی بیشتری میشوند. ضربه روحی بر کودکان و نوجوانان بسیار شدیدتر است که در بحث جداگانه ای به آن میپردازم.
حضور مقام معظم رهبری در مناطق زلزله زده آرامش عمیقی به حادثه دیدگان داده ولی متاسفانه سازمانهای دولتی آنچنان که باید، نتوانستند به کمک مردم بروند. هنرمندان در این مقطع با تلاش پیگیر و حضور خود باعث کاهش اضطراب و تقویت تحمل در سانحه دیدگان شدند. لازم است بسترسازی فکری و آمادهسازی روانی در کل کشور به خاطر شرایط ژئوفیزیک انجام گیرد و به دور از اضطراب و ایجاد التهاب روانی در جامعه در افراد آمادگیهای لازم ایجاد شود.
اعزام روانشناسان، روانپزشکان و مشاوران داوطلب به مناطق زلزلهزده کمک بزرگی به پیشگیری از آسیبهای رفتاری و روانی بعدی خواهد کرد. ممکن است آسیب دیدگان در این حادثه به خاطر شرایط ویژه دچار پرخاشگری و رفتار تهاجمی شوند که افراد اعزامی باید آمادگیهای لازم را برای ایجاد آرامش در خود و حادثه دیدگان داشته باشند.
*آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی
45234
نظر شما