اگر بخواهیم به یکی دیگر از آسیبهای اجتماعی بپردازیم، باید به مساله کودکان خیابانی اشاره کرد که در هر ساعتی از شبانه روز سر چهارراهها یا در کوچه و خیابانها به چشم میخورند که یا مشغول فروختن چیزی هستند و یا به تکدیگری مشغولند.
با این که همیشه از این صحبت میشود که اقداماتی در دست است که تعداد این کودکان کاهش یابد اما مساله اینجاست که پس چرا همچنان این کودکان بیگناه دیده میشوند که به جای بازی یا تحصیل مشغول کار کردن هستند.
این مساله مسلما ریشه در مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی دارد و خانوادههایی با فرهنگهای بالاتر نیازهای کودکان را در سنین کودکی به رسمیت شناخته و به آنها اجازه میدهند متناسب با سن خود رفتار کنند. اما در عین حال و در کنار این مسائل، یکی از مهمترین دلایل افزایش کودکان کار و خیابان را میتوان در فقر دانست.
هنگامی که تورم به قدری زیاد باشد که خانوادهها با کار کردن اعضای بزرگتر خانواده از پس هزینههای سرسامآور زندگی برنیایند، به کار کردن کودکانشان روی میآورند و آنها را نیز وارد چرخه کار میکنند.
در شرایطی که در کشورهای دیگر کودکان خیابانی به کودکانی اطلاق میشود که جایی برای زندگی کردن ندارند و از طرف خانوادههایشان رها شدهاند، اما شرایط در کشور ما به گونهای است که بسیاری از آنها خانواده و محلی برای زندگی دارند اما ناچارند برای کمک کردن به خانوادههایشان و امرار معاش، با کار کردن به آنها کمک کنند.
با توجه به این مسائل، علاوه بر این که باید در ابعاد کلانتر با انجام اقدامات اقتصادی مناسب، از میزان تورم کاست و بار سنگین گرانی اجناس را از روی دوش خانوادهها برداشت، باید نهادهایی برای کمک به این خانوادهها و حمایت کردن از این کودکان در هر جامعهای وجود داشته باشد. در کشور ما نیز نهادهایی برای این امر اختصاص داده شدهاند اما مساله اینجاست که این نهادها آنطور که شایسته است، وظایف خود را انجام نمیدهند که این خود به مشکلات موجود میافزاید.
همچنین عواملی چون بالا بودن آمار طلاق و افزایش بزهکاری و دزدی و اعتیاد، بر افزایش آمار کودکان کار تاثیر دارد و زمانی که آسیبهای اجتماعی رو به افزایش باشد طبیعی است که آمار کودکان کار و خیابان نیز افزایش پیدا میکند.
برای این که شاهد کاهش آمار چنین کودکانی باشیم و به طور کلی اگر بخواهیم آمار آسیبهای اجتماعی کاهش یابد، باید به دو نکتهای که رهبر معظم به آنها اشاره کردند توجه داشته باشیم؛ اول این که مدیران و مسئولانی که در هر سازمانی مسوولیتی به عهده آنها گذاشته میشود در مقابل اعمال و اقدامات خود پاسخگو باشند و دوم این که شایسته سالاری به عنوان یک اصل مسلم مورد پذیرش قرار گرفته و در تمام زمینهها و در به کارگیری افراد در مناصب مختلف در نظر گرفته شود و افرادی که در منصبی مشغول به کار میشوند تخصص و بینش لازم را در آن زمینه داشته باشند تا بتوان امید داشت با انجام اقدامات کارشناسی، مشکلات جامعه برطرف شوند.
*رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران
45234
نظر شما