مصطفی اقلیما

آمار آسیب‌های اجتماعی در کشورمان طی چند سال اخیر بالا رفته است و یکی از نکات مهمی که در رابطه با آسیب‌های اجتماعی وجود دارد این است که این آسیب‌ها قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند و رشد یک آسیب اجتماعی می‌تواند به گسترش بقیه موارد کمک کند. به عنوان مثال در بحث دختران فراری، باید دید چه عواملی به این مساله دامن زده است چرا که این اتفاق خود به خود نمی‌افتد و مسلما آسیب دیگری وجود داشته که گسترش پیدا کرده و به این بزه انجامیده است.

مشکل اساسی دختران فراری در مناسبات خانوادگی نهفته است به این صورت که دختری که پدر و برادرانی معتاد دارد و هیچ گونه منبع درآمدی در خانواده موجود نیست و راه‌هایی را برای کنترل این شرایط در دست ندارد، با مشکلات بسیاری روبه‌رو است که ترجیح می‌دهد از آن محیط بیرون بیاید.

این دختران که نمی‌توانند اذیت‌ها را در خانه که گاهی حتی با آزار جنسی همراه است تحمل کنند، خیابان را امن‌تر از خانه دیده و به آن پناه می‌برند که مسلما متاسفانه پس از پناه بردن به خیابان نه تنها با دنیای بهتری روبرو نمی‌شوند، بلکه باید با مشکلات جدید دست و پنجه نرم کنند.

این در حالی است که در بسیاری از آمارها و بررسی ها چنین آسیبی نادیده گرفته می‌شود در حالی که با پاک کردن صورت مساله نمی‌توان کاری از پیش برد بلکه باید مسوولان و کارشناسان مربوطه به بررسی دقیق و عمیق این مساله بپردازند تا جامعه از عواقب بعدی چنین معضلاتی در امان باشد.

اعتیاد دختران و زنان هم مشکل اجتماعی دیگری است که در این سال‌ها با افزایش آن رو به رو بوده‌ایم. دلیل آن را هم می‌توان در اعتیادی که شواهران یا برادرانشان دارند جستجو کرد. اعتیاد مردان نیز دلایل متعددی دارد که یکی از مهمترین این دلایل فقر فرهنگی و آموزش ندادن راه حل های پیشگیرانه است و مورد دیگر که بسیار هم مهم است، مسائل اقتصادی است. وقتی تورم در جامعه بالا می‌رود به تبع آن بیکاری نیز افزایش پیدا می‌کند و فقر در جامعه زیاد می‌شود و تعداد زیادی به سمت مواد مخدر گرایش پیدا می‌کنند. متاسفانه وقتی بیکاری در جامعه افزایش پیدا می‌کند، شیوع مواد مخدر در بین جوانان بیشتر می‌شود.

نکته دیگر این است که نهادهایی که قرار است برای دختران آُسیب‌دیده اقدامات موثری انجام دهند کار زیادی از پیش نمی‌برند. درست است که سازمان بهزیستی مسئولیت رسیدگی به مسائل این قشر را دارد، ولی به نظر می‌رسد این مسئولیت فقط در حرف باقی مانده است. بهزیستی پس از شناسایی این افراد توسط پلیس و تحویل گرفتن آنان، دخترانی که پدر و مادرشان شناسایی شوند را تحویل خانواده‌شان می‌دهد و آنانی که پدر و مادری ندارند به مراکز تعلیم و تربیت تحویل داده می‌شوند. این دختران نیز بعد از وارد شدن به این مراکز یا خانواده های ناامن دوباره از آن فرار می‌کنند و این چرخه مجددا تکرار می‌شود.

مساله دیگر این است که فقط بهزیستی نمی‌تواند به این مشکل کمکی کند. باید نهادهای مختلف با همکاری یکدیگر و دولت با تخصیص دادن بودجه لازم برای پیگیری مشکلات دختران فراری از خانه، به کاهش این بزه اجتماعی کمک کند تا جامعه ای امنتر و سالمتر داشته باشیم.

کد خبر 260744

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =