1- پیش‌درآمد: متاسفانه جامعه روشنفکری ما چنان که شاید و باید به موسیقی اهمیت نداد. مثل خیلی از چیزهای دیگر که باید اهمیت می‌داد و نداد. موسیقی اما بی‌اعتنا به جامعه روشنفکری راه خود را می‌رفت و می‌رود. موسیقیدانان نیز. اگر بگویم «پرویز مشکاتیان» در قامت یک روشنفکر – به معنای هنرمندِ کنشگر سیاسی و اجتماعی- یکی از موفق‌ترین روشنفکران ما به ویژه در دهه 60 بود، پربیراه نگفته‌ایم.


او به همراه نسل طلایی موسیقیدانان ایرانی در اوایل انقلاب سر برآورد. به خوبی توانست شور و رستاخیز جمعی ایرانیان را درک کند، در کنار آنان باشد و پس از گذشت سال‌ها ظریف و هنرمندانه گلایه‌های خود را از آنچه باید باشد و نیست اعلام دارد. با تامل و دقت بشنویم «رزم مشترک را» و بعد «بیداد» را.
2- درآمد: آنچه او را از دیگر آهنگسازان متمایز می‌کرد کشف توانایی‌ها و استعداد آوازخوانان ایرانی بود. به نوعی می‌توان او را یک کارگردان متبحر دانست که با خوانندگان به مثابه یک بازیگر حرفه‌ای رفتار می‌کرد. به تعبیر یکی از خوانندگان روزگار ما از خواننده‌‌ها خوب کار می‌کشید. به همین دلیل خواننده‌ها وقتی در کنار او قرار می‌گرفتند نمی‌توانستند کار خوب ارائه ندهند. همگان اذعان دارند که بهترین آثار او در کنار استاد مسلم آواز ایرانی محمدرضا شجریان شکل گرفته است اما بر خلاف استاد شجریان که نتوانست در کنار همه آهنگسازان توفیقی را که در کنار مشکاتیان کسب کرده بود تکرار کند، مشکاتیان در تمامی آثارش –به جز یک اثر- با نقطه اوج خود فاصله زیادی نداشت. ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، علی جهاندار و شهرام ناظری بهترین آثار خود را در کنار او پدید آوردند تا همگان بدانند آهنگسازی صرفاً ساختن یک ملودی و آن را در اختیار یک خواننده قرار دادن نیست.
3- چهار مضراب: خود را از نوادگان خیام می‌دانست. سببی یا نسبی‌اش را نمی‌دانم اما هرچه بود دعوی‌اش بی‌گواه نبود. به شهادت آثاری که از او بر جای مانده می‌گویم. تصنیف: «ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده» را با صدای ایرج بسطامی بشنوید تا منظورم را بهتر دریابید. حقیقتاً گویی مستی لاابالی در حال اجرای این تصنیف طرب‌انگیز است. در موسیقی او حزن به آن معنایی که موسیقی ایرانی را بدان متهم می‌کنند وجود نداشت. سراسر شور بود و طرب و مستی. به اعتبار آنچه دوستانش از او نقل می‌کنند ظاهراً در خلق و خوی شخصی‌اش نیز با زیست خیام‌گونه پیوندی عاطفی و قلبی داشت. در این روزگار فسردگی‌ها و دلمردگی‌ها جای خالی او را بیش از پیش احساس می‌کنیم.
4- اوج: سه‌تار را به همان خوبی می‌نواخت که سنتور را. در آهنگسازی به همان اندازه توانمند بود که در تک‌نوازی. شعر و ادب فارسی را خوب می‌شناخت و اگر بگوییم بهتر از بسیاری از مدعیان این حوزه، اغراق نکرده‌ایم. وسعت مشرب او در مراوده با دوستان متعدد و با گرایش‌های مختلف، جان و جهان او را پهناورتر می‌کرد. خوی درویشی و قلندری را به این همه اضافه کنید تا بدانید چه گرامی‌گهری را از کف داده‌ایم.
5- فرود: یک نابغه تمام‌عیار بود که پیش از سی سالگی چند آهنگ جاودانه ساخت. نغمه‌هایی که در خاطره جمعی فارسی‌زبانی که خردک‌هوشی دارد و سر سوزن ذوقی تا حشر باقیست، با این همه فرجام او چندان خوشایند نبود. گویی تقدیر همه نوابغ و هنرمندان دردمند این سرزمین چنین رقم خورده است. دریغی اگر هست بر ماست که قدر و قیمت او را چنان که شاید و باید ندانستیم. و شاید همین دریغ بود که او را به عزلتی خودخواسته کشاند؛ عزلتی که برای هنرمند کنشمندی همچون او، حکم زهر داشت. زهری که در جانش نشست و در میانسالی پیکر رشید و رستم‌گونه او را تا کرد. آنقدر تا شد تا در سینه خاک آرام گرفت.

*وقتی فسرد شور همایون‌نشان ما
بیداد را در اوج مخالف رها بزن
 

کد خبر 245253

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حقگو IR ۰۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    2 14
    سلام من فقط گوشدهنده به موسیقی هستم اما زیاد از موسیقی سر در نمی آورم فقط از بعضی موسیقی ها لذت میبرم و از بعضیشان آزار میبینم . ولی ممنونم از شما که نگاه مثبت به زعیم روشنفکر مرحوم مشکاتیان داشتید ؛ برعکس نظر منفی به عظمای روشنفکران مرحوم شریعتی. سید جان فکر کنم کلا همه رو روشنفکر میبینید ( دوست دارید به شما هم روشنفکر بگوئیم؟) روشنفکر روشنفکر روشنفکر .......
  • بدون نام IR ۰۲:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    4 9
    توکه انقدر خوش ذوق واهل هنری پس چرا باشریعتی انقدر بدی؟
  • فرشید IR ۰۳:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    1 9
    "سه‌تار را به همان خوبی می‌نواخت که سنتور را." این جمله رو اتفاقی از بین متن دیدم، دیگر نخواندم. از کجا به این نتیجه رسیدین؟ مرحوم استاد فقط یک آلبوم برای تنوع، سه تار زده بود. چرا فکر می‌کنین هر چی بنویسین،باید موافق باشن مردم.
    • بدون نام IR ۲۱:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
      6 0
      فکرمیکنم سه تار ساز اصلی استاد مشکاتیان بود و خیلی از ملودیهاشون رو روی سه تار درآورده بودند . گرچه تو نواختن سنتور بی نظیر و یکتا بودند . . . خدایش بیامرزد
    • امید EU ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
      7 0
      استاد در آلبومهاس سرو آزاد سر عشق لحظه دیدار و کنسرت فستیوال مولانا سه تار زده. نه یک آلبوم برای تنوع.
    • بدون نام EU ۲۳:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
      9 0
      اگه خبرنداری اظهارنظر نکن سازاصلی استاد تار بود وهمه می دونند که نوازندگان تار همانگونه سه تار هم می زنند. استادمشکاتیان فی الواقع سه تار را هم به خوبی سنتور می زدند والبته هنراصلی ایشان آهنگسازی بود که اگر به آلبوم دود عود مراجعه کنید این مطلب را می فهمید یادش پاینده
  • بدون نام EU ۱۰:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    14 0
    بله ما مردبزرگی راازدست دادیم که به حق نابغه موسیقی ایران زمین بود وبلبل هزاردستان این سرزمین درهمه امورباشما موافقم جزیک مورد که استادشجریان نتوانست توفیقی که بامرحوم پرویزداشت بادیگران تکرار کند شاید کارهای ایشان رابا استادحسین علیزاده نشنیده باشید مانند فریاد یا بی تو به سرنمی شود یا... البته منکراین نیستم که کارهای استاد با پرویز جان ازبهترین کارها است وحتی بنده معتقدم آستان جانان ازکارهایی است که به عنوان یک اثرعتیقه چون دیوان حافظ باید درطاقچه بالای خانه نگهداری کرد یادش به خیر خبرباورکردنی نبود وبغضش هنوز گلوگیرماست
  • بدون نام EU ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    15 0
    سوگنامه ای ازدکترشفیعی کدکنی دررثای استادمشکاتیان اي دوست وقت خفتن و خاموشي ات نبود وز اين ديار دور فراموشي ات نبود تو روشنا سرود وطن بودي و چو آب با خاک تيره روز هم آغوشي ات نبود ميخانه ها ز نعره تو مست مي شدند رندي حريف مستي و مي نوشي ات نبود دود چراغ موشي دزدان ترا چنين مدهوش کرد و موسم خاموشي ات نبود سهراب اضطراب وطن بودي و کسي زينان به فکر داروي بيهوشي ات نبود در پرده ماند نغمه آزادي وطن کانديشه جز به رفتن و چاوشي ات نبود در چنگ تو سرود رهايي نهفته ماند زين نغمه هيچ گاه فراموشي ات نبود اي سوگوار صبح نشابور سرمه گون عصري چنين سزاي سيه پوشي ات نبود
  • 4168 IR ۱۵:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    3 8
    متاسفانه جامعه روشنفکری ما چنان که شاید و باید به موسیقی اهمیت نداد. مثل خیلی از چیزهای دیگر که باید اهمیت می‌داد و نداد. موسیقی اما بی‌اعتنا به جامعه روشنفکری راه خود را می‌رفت و می‌رود. برخلاف نظر شما معتقدم در ایران امروز روشنفکر نداریم روشنفکر نما داریم. روشنفکری که نتواند تجربه و آزمون و خطای خود را بیان کند نتواند حرف خود را پس بگیرد و حرف بهتری را جایگزین کند تنها ادای روشنفکری دارد . روشنفکر باید اصولاً متفکر و مستقل باشد. کدام یک از افراد روشنفکری که شما سراغ دارید از این خصوصیت بهره مندند مضافاً اینکه جامعه کنونی ایران ابزار پخش و اشاعه تفکر های«روشنگر» را محدود نموده و صدای متفکرین و صاحبان اندیشه را در جایی به غیر از زیر لحاف نمی توان شنید!
  • همایون IR ۲۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    8 1
    ضمن ابراز تاثر و تاسف از فقدان این پهلوان عرصه هنر استاد مشکاتیان به اطلاع دوستان اهل هنر می رسانم استاد مشکاتیان بالغ بر ده اجرای خصوصی با ستار با آواز خسرو آواز دارد.به اطلاع نویسنده این رقیمه هم می رسانم برای شنیدن توفیقات آوازی استاد شجریان در آثار با سایر نوازندگان به آثاری نظیر آواز ابوعطا(عشق داند)،راست پنجگاه و چهره به چهره جملگی با لطفی،شماره های مختلف گلها نظیر 23،25،31 و...با هنرمندان مختلف نظیر همایون خان خرم،کمان دار زرین دست حبیب الله بدیعی، آ میرز فرهنگ خان شریف و استاد عبادی... و اجراهای خصوصی بسیار زیبای استاد که حداقل 60 اجرا نزد بنده نیز موجود است مراجه کند همچنین همانطور که یکی از فضلا در نظری بیان داشت از آثار مشترک استاد شجریان با اساتید علیزاده و کلهر هم نباید غافل شد
    • بدون نام EU ۰۰:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۳
      4 0
      بنده هم مقداربسیاری ازاجراهای خصوصی استاد را دارم وای کاش می شد اونها رابه اشتراک بگذایم تا همه بتونند ازاین گنجینه نفیس استفاده کنند وکاش خبرآنلاین این پیام وآدرس را منتشر کنه تابتونیم بادوستان آثاررا مقایسه وازذخایر همدیگراستفاده کنیم http://payamenasim.mihanblog.com/post/282