۰ نفر
۱۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۱

محسن پاک آیین:

آمریکا از ماه می 1997 تحریم میانمار را با اعلام ممنوعیت ادامه سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی در این کشور آغاز کرد و پیوستن سایر کشور ها به این طرح را نشان دهنده تعهد جامعه جهانی برای وادار نمودن مقامات میانماری به رعایت اصول دمکراسی و احترام به حقوق اساسی مردم این کشور عنوان نمود . تحریم های اقتصادی امریکا علیه میانمار از ان سال تاکنون هرساله تمدید شده است . آمریکا در آخرین موضع گیری نسبت به تحولاتیکه منجر به بازداشت مجدد خانم سوچی گردید ورود هرگونه کالای میانماری به آمریکا را ممنوع اعلام نمود . اتحادیه اروپا نیز به دنبال تحولات و بازداشت مجدد خانم سوچی ضمن انتقاد شدید از دولت میـانمار و اعمال تحریمهای جدید اقتصادی علیه آن کشور خواستار آزادی فوری خانم سوچی گردید .
خانم سوچی یک فعال سیاسی غربگرا و در واقع مورد حمایت غرب و بخصوص آمریکا می باشد.انگیزه سیاسی غرب و مواضع این بلوک بر علیه میانمار موجب حمایت آنان از خانم سوچی و اعطای جایزه نوبل در سال 1991 به این خانم گردید.
بطور طبیعی خانم سوچی نمی تواند خارج از سیاست های غرب عمل نماید و عدم موضعگیری وی در قبال کشتار و مضایق وارده بر مسلمانان در ماه های اخیر نیز در همین مسیر قابل تفسیر است.لذا بعید است که آزادی خانم سوچی و مواضع هدایت شده وی در قبال دموکراسی موجب تحول بنیادین در میانمار گردد.
پس از سال 2010 اراده حاکمیت میانمار در حد محدود بر انجام اصلاحات و اعطای آزادی های سیاسی به احزاب و رسانه ها معطوف شده و برگزاری انتخابات مجلس و رفع حصر خانگی از خانم سوچی در این ارتباط بوده و چنانچه این سیاست ها ادامه یابد کمک زیادی به ترمیم وجهه حاکمیت در میانمار خواهد نمود.
در سال های اخیر یک رقابت جدی میان کشورهای آمریکا،استرالیا و ژاپن از یک سو و کشورهای چین،اسه ان و روسیه برای حضور در میانمار وجود داشته است.کشورهای گروه اول با تاکید بر نقض حقوق بشر در میانمار و مخالفت با نظامیگری و گروه دوم با داخلی قلمداد کردن مسائل میانمار به دنبال تامین منافع خود بوده اند و بطور طبیعی در این مسیر،غربی ها بر روی آنگ سان سوچی به عنوان مخالف اصلی میانمار سرمایه گذاری کرده اند.
نکته ای که در این میان حائز اهمیت است ،نزدیکی سایر کشورهای قدرتمند منطقه آسیا به میانمار در طول چند سال گذشته می باشد . دو همسایه شمالی و غربی میانماریعنی چین و هند در این مدت با استفاده از خلاء بوجود آمده درروابط میانمار با دنیای غرب بخوبی در این کشور نفوذ کرده و روابط سیاسی و اقتصادی نزدیکتری با آن بر قرار نموده اند. در این ارتباط ، تبادل هیاتهای بلند مرتبه سیاسی واقتصادی بین میانمار و هر یک از این دو کشوراز روند مستمری بر خوردار بوده است .مقامات نظامی میانمار در عین حال توانسته اند با بهره گیری از رقابتهای چین و هند در منطقه ، از فرصتهای پدید آمده بهره برداری نمایند.
در واقع دو جریان در عرصه تحولات سیاسی میانمار فعال هستند؛ جریانی که به بهانه حذف حاکمیت نظامیان در صدد سلطه بر میانمار است. در راس این جریان آمریکاست که از حمایت انگلیس، فرانسه و سازمان ملل برخوردار می باشد، البته این جریان، طرفدارانی در داخل میانمار دارد که برجسته ترین آنها را می توان حزب «اتحاد ملی برای دموکراسی» به رهبری «آنگ سان سوچی» دانست.
جریان دوم، طرفدار ایجاد فضای باز سیاسی است. به شرطی که طرفداران غرب نتوانند زمام امور را به دست گیرند. لذا مشارکت «مخالفان دولت رانگون» در تصمیم گیری های سیاسی، باید تحت کنترل و حساب شده باشد.طرفداران این اندیشه در عرصه بین الملل چین و روسیه هستند. مسکو و پکن ضمن مخالفت با صدور قطعنامه های آمریکا علیه «رانگون» معتقدند فقدان دموکراسی در میانمار تهدیدی علیه صلح جهانی به شمار نمی رود و این موضوع یک بحث داخلی است که باید توسط خود میانماری ها حل و فصل شود. البته آنها به حاکمان نظامی رانگون توصیه کرده اند با مخالفان خود وارد مذاکره شوند. فشارهای غرب در کنار توصیه های چین و روسیه به حاکمان میانمار سبب شد تا «آنگ سان سوچی» رهبر دموکراسی خواه این کشور چند ماه قبل آزاد و عازم نروژ شد. نکته مهم اینجاست که جریان دوم، از انقلاب های رنگین در اوکراین و سایر جمهوری های شوروی سابق درس عبرت گرفته و فهمیده اند که در حقیقت غربی ها می خواهند منطقه راهبردی جنوب شرق آسیا را از ابرقدرت آینده جهان یعنی چین بگیرند.
از آنجایی که ذخایر کشف شده گاز در میانمار 2.46 میلیارد مترمکعب و نفت خام 3.2 میلیارد بشکه است، لذا این کشور از لحاظ تامین سوخت اهمیت استراتژیک برای چین دارد، مضافا به اینکه کمپانی های چینی قراردادهای مهمی در زمینه استخراج و بهره برداری از معادن میانمار امضا کرده اند، به علاوه وزارت انرژی میانمار قرارداد احداث خط لوله نفت که بندر «شیتو» میانمار را به بندر «کان مین» چین متصل می کند، با پکن امضا کرده است. احداث چنین خط لوله ای به نفتکش های اقیانوس پیما اجازه می دهد سوخت خود را در بندر «شیتو» میانمار تخلیه کنند.
برخی خبرهای دیگر حاکی است چین درنظر دارد یک پایگاه دریایی در میانمار احداث کند، البته این به غیر از حمایت تسلیحاتی است که چین از میانمار می کند.روس ها نیز در میانمار منافع مهمی دارند. از جمله اینکه قرارداد احداث مرکز تحقیقات هسته ای را با این کشور امضا کرده اند و کمپانی های نفتی روسیه در آبهای ساحلی میانمار در جست وجوی کشف ذخایر نفتی هستند و نظامیان روسیه مذاکرات نصب سیستم های پیشرفته دفاع ضد هوایی با همتایان میانماری خود انجام داده اند. میانمار از لحاظ اقتصادی برای شرکت های غربی بسیار سودآور است. با وجود این، شرکت های غربی حضور پررنگی در عرصه اقتصادی میانمار ندارند، لذا به نظر می رسد حمایت غربی ها از موج دموکراسی خواهی در میانمار ریشه در همین غفلت اقتصادی، داشته باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 248276

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =