سی‌وسومین شماره هفته نامه «نگاه پنجشنبه» با پرونده ویژه‌ای به نام «وضعیت کنونی تفکر در ایران» و یادداشت‌ها و گفتارهایی از چهره‌های شناخته شده فرهنگ و سیاست روی دکه نشست.

به گزارش خبرآنلاین، در شماره جدید کتاب هفته «نگاه پنجشنبه» مطالب متنوع و خواندنی منتشر شده است. در پرونده ویژه این شماره چند نکته درباره نقد ماشینیسم و روشنفکر وابسته را از مجید مددی می‌آموزیم. مژگان ایلانلو نگاهی دارد به جایگاه شریعتی در تاریخ معاصر ایران. سید عبدالجواد موسوی هم یادداشتی درباره داریوش شایگان قلمی کرده است با عنوان «نیهیلیسم اشرافی» و از احساس دوگانه‌ای که نسبت او دارد گفته است. هم‌چنین با قلم سید مسعود رضوی فقیه با «آرزوها و آموزش‌های فخرالدین شادمان» آشنا می‌شویم و نقد و نظر سید مجید کمالی را درباره دکتر احمد فردید می‌خوانیم: «فردید خود تنها بود و با وجود انبوه شنوندگانش، در حقیقت مخاطبان اندکی داشت. به بیان دیگر، تفکر او در نسبت با دیگر اندیشمندان وطنی، تفکری نابهنگام بود.» سید رضا علوی هم محذوریت‌های دکتر رضا داوری اردکانی را در عرصه روشنفکری امروز بررسی کرده است. گفت‌وگو با حسن نراقی، نویسنده کتاب جریان‌ساز «جامعه‌شناسی خودمانی» هم از مطالب خواندنی این پرونده است...علاوه بر محسن مطلق که یادداشتی درباره پیروزی مجدد بارک اوباما در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و ناکامی میت رامنی نوشته است، احمد طالبی، امیر جدیدی و علی رنجی‌پور هم در این بخش به موضوعات اجتماعی پرداخته‌اند؛ سرعت غیرمجاز رانندگان خودرو، گرانی شیرخشک و معضل شاسی‌بلند‌سواری!
در بخش «هم سطر هم سپید» مثل هر هفته داستان‌ها و شعرهای تازه‌ای از نویسندگان و شاعران شناخته‌شده و کمتر شناخته‌شده می‌خوانیم. داستان‎‌هایی از جان بنویل و توماس مک‌گوئین و شعرهایی از مهدی ملکی، نادر پناه‌زاده، مریم اسدی و... از این دسته‌اند.
در کنار جناب عشق با «عاشقانه‌های شهرزاد»، فلسفه به زبان آدمیزاد همیشگی را می‌بینیم که آرا و عقاید هراکلیتوس را به زبان ساده شرح داده است.

 

در بخشی از یادداشت عباس عبدی با عنوان «تفاوت مذاکره و مناظره» می خوانیم:


وقتی خبر مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا در استانبول تعیین و اعلام شد، من از جمله افرادی بودم که تاحدی نسبت به این مذاکرات در بهار سال جاری خوشبین بودم. نه به این معنا که مشکلات حل شود، بلکه از این زاویه که این مذاکرات بتواند به توافقاتی برسد که مانع از تعمیق بیشتر اختلافات و مواجهه میان دو طرف شود. در واقع اگر آن مذاکرات میتوانست تا همین حد هم موفق شود، گام بسیار بلندی بود. ولی من چرا چنین برداشتی داشتم؟ آیا شواهد و قرائن سیاسی در تایید این برداشت وجود داشت؟ پاسخ منفی است. علت برداشت من این بود که گمان می‌کردم موافقت برای مذاکرات رسمی و جدی، وقتی رخ می‌دهد که پیش از آن مذاکرات غیررسمی (که معمولا هم اعلام نمی‌شود) میان نمایندگان اصلی یا فرعی دو طرف انجام، و نسبت به کلیات امور و اختلافات توافق می‌شود، و در مذاکرات رسمی جزییات این توافقات را اصلاح و تایید می‌کنند، شاید این نوع مذاکرات غیررسمی بارها و بارها انجام شود، تا پیش از مذاکرات رسمی کلیتی از موضوعات مورد توافق طرفین قرار گیرد و پس از آن اقدام به مذاکرات رسمی کنند. فراموش نشود که مذاکره غیررسمی با مذاکرات پنهانی متفاوت است زیرا مذاکرات رسمی هم می‌تواند پنهانی و اعلام نشده صورت گیرد.
این مساله به ویژه در مذاکرات چندجانبه از اهمیت بیشتری برخوردار است. آن هم مذاکراتی که طرف مقابل آن نامتجانس باشند و از چین و روسیه تا امریکا و انگلیس را دربرمی‌گیرد. جالبتر اینکه ایران در یک مقطعی خواهان افزایش طرفهای مذاکرهکننده با خود بود، از جمله اینکه هند یا برزیل را هم میخواستند اضافه کنند. این تصور از مذاکره سیاسی به مناظره سیاسی نزدیکتر است. زیرا در مناظره سیاسی، عنصر اصلی در گفتوگوی طرفین، منطق و دانش و حاضرجوابی است، مثل مناظره دو نامزد ریاست جمهوری، در حالی که در مذاکره، مساله اصلی قدرت و توان طرفین است، هرچند در مذاکره هم از منطق استفاده می‌شود، ولی عنصر پشتیبانی‌کننده آن قدرت است. برای مثال اگر شما قصد خرید خانه‌ای را داشته باشید، با فروشنده مذاکره می‌کنید، در این مذاکره، از انواع و اقسام استدلالها هم استفاده می‌کنید، ولی در نهایت آنچه قدرت خرید به شما می‌دهد، میزان پولی است که در اختیار دارید و توان شما در مذاکره حداکثر می‌تواند چند درصد در قیمت نهایی موثر باشد، حتی ممکن است فروشنده هم، حاضر به مذاکره نشود و قیمت نهایی را یکسویه اعلام کند و شما آزاد خواهید بود که با این قیمت بخرید یا نخرید. این تصور غلط از مذاکره است که موجب می‌شود طرف ایرانی، پیشنهاد پخش زنده تمام مذاکرات را بدهد! زیرا گمان می‌کند این مناظره است که طرفین میخواهند نزد افکار عمومی، استدلال و منطق دیگری را به چالش بکشند.
بنابراین وقتی مذاکرات استانبول شکست خورد، متوجه شدم هیچگونه مذاکرات و توافقات غیررسمی اولیه‌ای وجود نداشته است و در نتیجه اگر تا صد بار دیگر هم بدون وجود چنین مذاکراتی دور میزهای رسمی بنشینند، نتیجه مستقیمی نخواهد داشت و تردیدی نیست که یکی از طرفین یا هر دو در پی وقتکشی هستند. آنچه در این میان موجب تاسف است، نگاه منفی جامعه ایرانی به مذاکرات غیررسمی است. این نگاه میان منتقدان هم رواج جدی دارد و هرگونه مذاکره غیررسمی را معرف نوعی زد و بند یا سازش منفی تلقی کرده و آن را پیشاپیش محکوم می‌کنند. آنان چنین تبلیغ می‌کنند که گویی در مذاکرات غیررسمی، حتما منافع کشور به باد داده میشود، در حالی که دفاع از منافع کشور یا فروختن این منافع ربط چندانی به رسمی یا غیررسمی بودن مذاکرات ندارد، در مذاکرات رسمی هم این اتفاق ممکن است رخ دهد.
مذاکره برای رسیدن به نوعی سازش است، در حالی که هدف اصلی مناظره، شکست دادن طرف مقابل است. زبان رسیدن به سازش، معامله‌گرانه است که ظاهر آن مطلوب افکار عمومی نیست، در حالی که اگر سازش منصفانه باشد، فارغ از اینکه چه زبان و گفتمانی پشت آن باشد، با استقبال افکار عمومی مواجه میشود. وقتی طرفین در مذاکرات غیررسمی به تفاهم و سازش رسیدند، قادر خواهند بود توافق‌ها را با زبان دیپلماتیک و رسمی چنان بیان کنند که هیچ کدام از طرفین احساس تحقیر و شکست نکنند. زبان تهدیدها و تشویقها در مذاکرات غیررسمی با زبان تهدید و تشویق در مذاکرات رسمی تفاوت زیادی دارد. در واقع مذاکرات غیررسمی، مجرای واقعی برای رسیدن به توافقات رسمی است. در مذاکرات غیررسمی درباره مسائلی می‌توان گفت‌وگو کرد که در مذاکرات رسمی امکان طرح آنها وجود ندارد. از جمله درباره مواضع طرفین در کشورهای ثالث. طرفین مذاکره، به صورت علنی در کشورهای ثالث دخالت کرده و از دولت یا مخالفانش حمایت میکنند، گرچه هیچگاه به طور رسمی چنین دخالتی را نمی‌پذیرند، زیرا تبعات حقوقی دارد، ولی در عمل همه می‌دانند طرفین مذاکره، سیاستهای مداخلهجویانهای دارند. این موضوع را که به طور معمول بسیار هم مهم است، در مذاکرات غیررسمی می‌توان طرح و درباره آن بحث، و به صورت نانوشته و غیررسمی در مورد آن تفاهم کرد به شرطی که طرح آن در مذاکرات رسمی به گونه حقوقی و مورد پسندی باشد.
مذاکرات غیررسمی نیازمند پیش‌شرط و رعایت پروتکل نیست و طرفین ماجرا به راحتی و حتی به درستی میتوانند وجود چنین مذاکراتی را به تمامی منکر شوند که در صورت شکست هم برای طرفین امتیاز منفی محسوب نمیشود. این مذاکرات نوعی مزهمزه کردن ایدهها و اهداف طرف مقابل در قالب غیردیپلماتیک است. قالبی که با واقعیت اهداف و انتظارات حکومتها نزدیکتر است. طرفین گفتوگو میدانند به صورت غیررسمی حامل پیام و ایدهای هستند و اگر زمینهها برای سازش مناسب باشد، میتوان آن مذاکرات را ادامه داد، تا توافقات اولیه به دست آید.
تمام آنچه گفته شد، معطوف به اخباری است که درباره مذاکرات میان ایران و امریکا منتشر شده است. مذاکراتی که از سوی دو طرف ماجرا تکذیب شد و واکنش منتقدان داخلی ایران را نیز برانگیخت. با عنایت به آنچه آمد، چنین مذاکراتی نه تنها لزوما مضر نیستند، بلکه گام اولیه برای انجام مذاکرات رسمی هستند، بنابراین هرکس خواهان حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره است، به ناچار باید این مرحله از مذاکره را نیز تشویق و تایید کند. مفید یا مضر بودن آن در مرحله مذاکرات رسمی روشن خواهد شد و پیش از آن نمیتوان درباره اینگونه مذاکرات قضاوت قطعی کرد. حکومت هم باید توجه کند که اگر خواهان حل و فصل امور است، چاره‌ای ندارد جز آنکه در مذاکرات غیررسمی و با زبانی آزاد و مبتنی بر قدرت با یکدیگر مذاکره کنند و نقطه بهینه رفتارها را در آنجا تعیین نمایند و اگر به چنین نقطه‌ای رسیدند آن را در مذاکرات رسمی به صورتی دیپلماتیک عینیت بخشند.»

 

ساکنان تهران برای تهیه این شماره و شماره های پیشین و برای اشتراک این نشریه، علاوه بر حضور در نمایشگاه مطبوعات کافی است با شماره های 88557016 الی 20 تماس بگیرید. همچنین این هفته نامه در دکه های روزنامه فروشی و کتابفروشی های معتبر تهران توزیع شده است.

6060

کد خبر 258501

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =