«مفید در برابر باد شمالی، عاشق مترسک و خدمتکارها» سه رمان غیر ایرانی و تازه منتشر شده نشر ققنوس هستند که این روزها مخاطبان خاص خود را پیدا کرده​اند.

به گزارش خبرآنلاین، رمان «خدمتکارها» نوشته کاترین استاکت ترجمه نسرین ظهیری به تازگی روانه بازار نشر شده است. رمان خدمتکارها داستان سه زن آمریکایی است که دو نفرشان مستخدم سیاهپوستند. سومین زن می‌خواهد تبعیض‌های نژادی را درباره آنها روایت کند. کاترین استاکت با لحنی گیرا این سه زن را به تصویر کشیده است که اراده‌شان برای ایجاد حرکتی تحول‌ برانگیز وضعیت شهرشان و نظر زنان، مادران، دختران، پرستاران و دوستان را نسبت به همدیگر تغییر می‌دهد. خدمتکارها داستانی جهانی و همیشگی درباره خط قرمزها و قوانینی است که رعایتشان می‌کنیم و قوانینی که رعایتشان نمی‌کنیم. این سه زن با تفاوت‌هایی که دارند برای کار کردن روی طرحی مخفیانه دور هم جمع می‌شوند و خودشان را به خطر می‌اندازند چرا که می‌خواهند از خط قرمزهای حاکم بر جامعه‌شان عبور کنند: «درست قبل از اینکه خدمتکار خانم لیفولت شوم، پسرم را از دست دادم. بیست و چهار ساله بود. بهترین دوره زندگی هر آدمی. وقت زیادی برای زندگی کردن توی این دنیا نداشت.»

از رمان «خدمتکارها» چند سال پیش فیلمی ساخته شد، که روح زنانه داستان را همراه خود داشت.

 

این ناشر همچنین به تازگی رمان «عاشق مترسک» نوشته فیلیس هِیستینگز را با ترجمه بهمن فرزانه روانه بازار نشر کرده است. یک داستان خواندنی از واگویه‌‌های دختری که احساس تنهایی می‌کند و مترسکی وارد زندگی‌شان می‌شود؛ رمانی خواندنی که مرز میان خیال و واقعیت را با روایتی از یک زندگی خاص در می نوردد و لحظه های سرشار از تفکر و لذت برای مخاطب فراهم می آورد.

 

این رمان با زبانی ساده واگویه‌های صمیمی و در عین حال فلسفی را با دنیای عجیب و در عین حال ساده پیرامون بازگو کرده است و روانی زبان در این کتاب نشان از تلاش مترجم برای دقیق‌تر نشان دادن متن دارد. «عاشق مترسک» این‌گونه آغاز شده است: «چگونه می‌توان یک مترسک را توصیف کرد؟ مثل این است که بخواهی فقط با چند کلمه همه جهان را یکجا بیان کنی. کسانی هستند که از موش می‌ترسند. بعضی‌ها هم از دزدها و بعضی هم از اشباح وحشت دارند. خیلی‌ها هم هستند که می‌ترسند و خودشان هم نمی‌دانند که از چه چیزی می‌ترسند. ولی من شخصا دیگر از چیزی واهمه ندارم. گرچه در این خانه روستایی در میان مزرعه تنها هستم و بیرون هم سرما بیداد می‌کند. معمولا صدای خروش دریا را با وجودی که از ما دور است می‌شنویم ولی امشب صدای باد و دریا به هم آمیخته و خروش آن‌ها یکصدا شده است...»


این رمان در 21 فصل تنظیم شده است که در بخشی از متن این کتاب که در پشت جلد درج شده، آمده است: مترسک آرام بود. با لحنی رسمی گفت: «او که به شما گفت من که هستم.»

پدرم نگاهش را روی من چرخاند «من اصلا خوشم نمی‌آید که ولگردها پا به این جا بگذارند. او را از کجا آورده‌ای؟»

«طبعا از مزرعه، هفته‌هاست که او آن جا سرپا ایستاده بوده‌، آره،‌ پدرجان،‌ چه عالی! نه؟ او زنده شده‌، من که تا به حال چنین چیزی ندیده بودم، تو دیده بودی؟»

پدرم جواب داد: «نه»

«به خاطر آفتاب بهاری و ریزش باران این‌طور شده. آن‌ها بذر زندگی را همراه می‌آورند. طبعا زنده کردن مترسک هم برای‌شان کار سهلی بوده».

نگاه پدرم به روی مترسک برگشت. دهانش باز شد، دندان‌هایش هم کلید شده بود. گفت: «از این‌جا برو بیرون! گورت را گم کن!»

 

 

بنابراین گزارش، دیگر اثر تازه منتشر شده ققنوس، داستان «مفید در برابر باد شمالی» نوشته دانیل گلاتائور با ترجمه شهلا پیام است. داستانی که بر اساس این سئوال شکل می‌گیرد «آیا مکانی امن‌تر از فضای مجازی برای فرار از دلتنگی ناشی از روزمرگی وجود دارد؟» داستان از آنجا شروع می‌شود که خانم «روتنر» توسط ایمیل خواهان فسخ اشتراک مجلاتش از انتشارات لایکه می‌شود؛ چراکه معتقد است سطح کیفیت این مجله‌ها مدام در حال پایین آمدن است و او دارد پول‌های خود را هدر می‌دهد. اما او اشتباهی نامه را به جای دیگری می‌فرستد و بدین وسیله با فردی به نام لئو لایکه آشنا می‌شود که این خود سرآغاز ماجراست.

لئو لایکه ایمیل‌ها را دریافت می‌کند و از روی ادب جواب می‌دهد؛ از آن‌جایی که امی خود را مجذوب حس می‌کند، به لئو جواب می‌دهد. بعدها لئو اعتراف می‌کند: امی عزیز، من به شما علاقه‌مندم اما می‌دانم که این علاقه‌مندی بیهوده و محال است، پس از اندک زمانی امی اعتراف می‌کند: سطور شما و قافیه‌بندهای من مردی را پیش رویم مجسم می‌کنند که احساس می‌کنم واقعاً وجود دارد. به نظر می‌رسد اولین ملاقات حضوری فقط منوط به زمان است، اما این سؤال آن‌چنان هر دو را به دلشوره می‌اندازد که مدتی مردد از جواب دادن به آن طفره می‌روند. آیا ایمیل‌های مملو از عشقی که فرستاده، دریافت و ذخیره شده‌اند به ملاقات و آشنایی حضوری منتهی خواهند شد؟ و در این صورت بعدش چه می‌شود؟...

رمان از این جهت خواندنی و باورپذیر است که داستان آن برای آنها که زیاد با اینترنت سروکار دارند ملموس است بویژه وقتی برخی سوء استفاده های اینترنتی را روزانه در میان اخبار می شنویم و می خوانیم.

 

نویسنده این کتاب در اصل روزنامه‌نگاری است که همکاری دائمی با یکی از روزنامه‌های پرتیراژ آلمانی دارد. در دانشگاه روانشناسی بالینی خوانده و در این کتاب بر اساس یک تصادف غیرمنتظره صحنه‌ها و رویدادهای به یادماندنی در برابر دیدگان مخاطب خلق می‌کند.

 

ساکنان تهران برای تهیه این سه  رمان خواندنی و هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 (شبانه روزی با پیغامگیر) سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ «سام» تماس بگیرند و آن را (درصورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 259827

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرزاد IR ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۶
    4 0
    کاش برای ما شهرستانی ها هم هزینه ی پستی نداشت.