هرکس آشنایی اندکی با فعالیت‌های سینمایی در ایران داشته باشد می‌داند پرداختن به مضامین اجتماعی در این سینما چه دردسرهای عجیب و غریبی دارد. دردسرهایی که فعالیت در این حوزه را تقربیاً غیرممکن می‌سازد. با این حال دو-سه تن از سینماگران سمج این سرزمین با چنگ و دندان توانستند چراغ این ژانر سینمایی را تا به امروز روشن نگاه دارند. یکی از این سینماگران که بدون شک حق بزرگی بر گردن سینمای ما و یا به تعبیر دقیق‌تر بر گردن فرهنگ معاصر ما دارد خانم رخشان بنی‌اعتماد است.

در این سال‌ها همیشه افسوس خورده‌ام که چرا بانوی سینمای ایران خاموش است. آیا او قصد ندارد یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر را ثبت و ضبط کند؟ تا اینکه چندی پیش جواد طوسی عزیز خبرم کرد به دیدن یکی از فیلم‌های خانم بنی‌اعتماد بروم. اکرانی خصوصی برای جمعی از اهل فرهنگ. که مرا هم لایق دانسته بودند. پس از فیلم، خانم بنی‌اعتماد گفت که به فیلم مجوز پخش داده‌اند، اما مجوزی که به استناد آن نمی‌توان فیلم را اکران کرد. بله، درست شنیدید: مجوز پخشی که نمی‌توان با آن فیلم را پخش کرد. این طور که خانم بنی‌اعتماد می‌گفت در مجوز آورده‌اند که خانم بنی‌اعتماد به واسطه این مجوز حق اکران دارد، اما نه در داخل، نه در خارج و نه در شبکه‌های خانگی. خانم بنی‌اعتماد گفت چون در مجوز نیامده که حق اکران خصوصی نداری فکر کردم این تنها راه قانونی اکران این فیلم است. امیدوارم فیلم مثل خیلی از فیلم‌های دیگری که این روزها بر پرده سینماها در حال نمایش است مجوز بگیرد تا شما هم بتوانید مثل من توفیق دیدن یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را پیدا کنید. نمی‌دانم آنها که این مجوز تاریخی را صادر کرده‌اند پیش خود چه اندیشیده‌اند و با چه عقلی از نمایش این فیلم جلوگیری کرده‌اند اما باور بفرمایید هرجور که فکر می‌کنم می‌بینم نمایش این فیلم ضرر و زیانی به حال بنی‌بشری که ندارد هیچ، بلکه می‌تواند دست‌کم مرهمی باشد بر زخم‌های جانسوزی که حضرات ارزشمدار بر پیکر سینمای نحیف این سرزمین به یادگار گذاشته‌اند. فیلم به شدت شریف است و نجیب. درست همانند فیلم‌های پیش از این سازنده‌اش: نرگس، روسری آبی، زیر پوست شهر، ننه گیلانه. هیچ چیز عجیب و تازه‌ای در فیلم نمی‌بینیم که موقعیت کسی را به خطر بیندازد. شاید اگر یکی-دو سال پیش فیلم به نمایش درمی‌آمد اندکی تند و تیزی داشت ولی حالا که حتی تندترین مدافعان دولت به منتقد بدل شده‌اند و از تریبون‌های رسمی و محافظه‌کار انتقادهای آتشین و رادیکال به گوش می‌رسد باید گفت به عنوان یک فیلم اجتماعی تازه کمی هم ملایم است! پایان فیلم هم، نه القای یأس و نومیدی است و نه مصداق چیزی که این روزها سیاه‌نمایی می‌نامندش. دعوت به عشق است. آن هم عشقی به شدت پاک و بی‌آلایش. چیزی که جامعه عصبانی ما این روزها به شدت به آن محتاج است و جای خالی‌اش در لحظه‌لحظه زندگی ما حس می‌شود. بیش از این درباره فیلم سخن گفتن لطفی ندارد. فیلم را باید ببینید. آن وقت می‌توان بیشتر از اینها درباره‌اش صحبت کرد. امیدوارم این اتفاق به زودی زود بیفتد. خیلی زود. بگو آمین!
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 260373

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۷:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۸
    5 1
    عادت میکنیم!!!
  • بدون نام IR ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۸
    5 0
    اسم فیلم چیه؟
  • بدون نام IR ۱۸:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۹
    3 1
    آمين آمين آمين
  • بدون نام US ۰۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۰
    4 2
    اگر اشتباه نکنم ایشان مادر باران کوثری است و مشکل آقایان با دختر خانم بنی اعتماد است نه فیلمش!
  • زنده باد سینما IR ۲۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۹
    1 0
    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمین خیلی دلم میخواد فیلم و ببینم