اعتراف سه دوست به قتل یک دختر فریب‌خورده

به گزارش اعتماد نخستین روزهای آذرماه سال گذشته والدین دختری به نام سارا به پلیس آگاهی شیراز رفتند و گفتند دخترشان به مقصد دندانپزشکی از خانه خارج شد و پس از آن به منزل بازنگشت. از آنجا که سارا انگیزه یی برای فرار از خانه نداشت فرضیه آدم ربایی قوت گرفت و کارآگاهان تلاش کردند از سرنوشت این دختر اطلاعاتی به دست بیاورند. دو روز بعد از این واقعه در حالی که هنوز ردپایی از سارا به دست نیامده بود فردی ناشناس با پلیس تماس گرفت و با دادن نشانی یک هتل ادعا کرد دو قاتل در آنجا اقامت دارند. هرچند مرد ناشناس توضیح بیشتری ارائه نداد، ماموران تصمیم گرفتند به تحقیق در این باره بپردازند. ساعتی بعد دو مظنون در پلیس آگاهی پشت میز بازجویی نشستند و در حالی که از دستگیری شان شوکه شده بودند به قتل یک دختر اعتراف کردند و گفتند این جنایت را با همدستی دوست دیگرشان به نام کاوه انجام داده اند و جسد را در یک چاه انداخته اند. هنگامی که جنازه از ته چاه بیرون کشیده و به پزشکی قانونی منتقل شد والدین سارا او را شناسایی کردند. پس از آن بود که جست وجوی وسیعی برای پیدا کردن کاوه انجام شد و او حدود دو هفته بعد به دام افتاد. متهم 32ساله که با توجه به اقرارهای دو دوستش راهی برای کتمان حقیقت نداشت به شرکت در قتل سارا اعتراف کرد. بازسازی صحنه جرم، اخذ نظریه پزشکی قانونی، صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست اقداماتی بود که بازپرس جنایی شیراز طی یک سال گذشته انجام داد و مقدمات محاکمه متهمان را آماده کرد. به این ترتیب کاوه و دو دوستش هفته گذشته در شعبه 5 دادگاه کیفری استان فارس به دفاع از خود پرداختند. کاوه در توضیح ماجرا گفت؛ یک روز قبل از قتل به همراه دوستم حمید به شیراز آمدیم تا مشروبات الکلی تهیه کنیم، ولی موفق نشدیم و دوست دیگرمان یونس از ما خواست یک روز در شهر بمانیم تا او سفارش مان را آماده کند. آن شب من و امید جلوی ترمینال رفتیم تا مسافرکشی کنیم، ولی مسافر پیدا نکردیم و شب را در خودرو خوابیدیم. صبح روز بعد با یونس قرار گذاشتیم و در خانه یی مواد مخدر مصرف کردیم. حدود ساعت سه بعدازظهر بود که مشروب خوردیم. همین طور بی هدف در خیابان ها پرسه می زدیم که با دیدن یک دختر جوان تصمیم گرفتیم او را سوار کنیم و مورد آزار جنسی قرار بدهیم.در واقع یونس این پیشنهاد را به ما داد. این طور وانمود کردیم که من مسافرکش و دو دوستم مسافر هستند. آن دختر هم فریب خورد و سوار شد. قرار ما این بود که هر وقت به مکان مناسبی رسیدیم من روی داشبورد بکوبم و یونس مسافرمان را تهدید کند. من وظیفه ام را انجام دادم ولی یونس عکس العملی نشان نداد. آن دختر یک اسکناس هزار تومانی به من داد و 700 تومان به او پس دادم. در همین هنگام بود که یونس گلوی آن دختر را گرفت و سرش را به زیر فرو برد. بعد از چند لحظه جیغ و فریاد آن دختر ساکت شد. فکر کردیم او بیهوش شده اما نفس نمی کشید. وقتی از مرگش مطمئن شدیم جنازه را داخل یک چاه انداختیم و فرار کردیم.بعد از اظهارات کاوه دو متهم دیگر نیز اعترافات شان را مطرح کردند و هیات قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.