*روشی که امام انتخاب میکردند و تجلی آن را در فرمان 8 مادهای میتوان دید،اجرای عدالت و احساس آرامش و آسایش مردم از اصولی بود که امام بسیار روی آن تاکید میکردند. اعتقاد من این بود که امام به استقرار نظام اسلامی خیلی اهمیت میداد و وقتی این اتفاف افتاد اقتضائاتی دارد که اجرای احکام شرعیه از جمله آنها بود. سفارش امام این بود اگر محکومی به حکم دادگاه به هر مجازاتی محکوم شده باید اجرا شود، اما خارج از حکم نباید حتی تلنگری به او بخورد. برای مثال اگر مجرمی به اعدام محکوم شده باشد باید خیلی عادی او را اعدام کرد، نه اینکه با او برخورد خشن و تند کرد. ایشان تاکید داشتند که نباید بدون حکم دادگاه به کسی آزار و اذیتی برسد.
*در آن دوره بعضی آقایان چون به تازگی به دستگاه قضایی آمده بودند این دغدغه را داشتند که بالاخره در قضاوتشان حکم اعدام، زندان و.. میدهند و دستشان میلرزید. عدهای از آنها از امام سوال کردند که ما نسبت به این موضوع دغدغه و دلهره داریم، حضرت امام جواب دادند که(البته من نقل به مضمون میکنم) آن طرف قضیه هم مقداری احتیاط دارد. همانطور که باید دقت کرد نسبت به افراد تعدی نشود و خارج از حکم کاری انجام نشود، از این طرف حقوق مردم و نظام را هم باید در نظر گرفت.
* یکی از قضات به نام آقای سلطانی که بعداً شهید شد، رفتارش با محکومان به گونهای بود که محکومانش وقتی در حال تحمل کیفر او را میدیدند با وجود اینکه محکوم شده بودند، دست ایشان را میبوسیدند زیرا با رفتار قاضی، مرید او شده بودند.
* اگر محورهای فرمان 8 ماده ای دقیقا اجرا شود حتی محکومان هم درون خودشان تحسین خواهند کرد. آن فرمان در زمان خودش آرامش زیادی در جامعه ایجاد کرد؛ اما بعد از مدتی کمرنگ شد.
* شرایط آن زمان ایجاب میکرد که فرمان امام صادر شود و آن حرفها گفته شود. لذا امام چنان صدایی را بلند کردند که بسیار به جا بود. زیرا بدون آن فرمان نمیشد به آن اصول عمل کرد تا جلوی تندرویها و کندرویها گرفته شود. یعنی ما فقط به تندرویها نباید نگاه کنیم؛ مثلا با توجه به جوی که ایجاد شده بود با متهمان تند برخورد میشود و میگفتند چرا منافقین را دستگیر میکنید، اینها فرزندان انقلابند و .... لذا هیئتی از طرف سه قوه که من از اعضای آن بودم تشکیل شد و در سراسر کشور به زندانها رفتیم و دیدیم برخوردها اشتباه نبوده است؛ زیرا آنها حتی از مردم عادی هم کسانی را کشته بودند.
*آن زمان که من در سازمان زندانها بودم، زندانیان زیادی از گروههای مختلف حضور داشتند. البته دو مسئله را باید از هم تفکیک کرد؛ امام تاکید داشتند که بدون حکم نباید وارد منزل، محل کار و حریم خصوصی کسی شد و اگر وارد شدید، اسرار را بازگو نکنید. اما یک مورد را استثناء میکردند که آن مربوط به خانههای تیمی میشد. یعنی درست است که نباید تجسس کرد، ولی اگر در جایی خانه تیمی بود حکومت وظیفه دارد که وارد شود و جلوی مفاسد را بگیرد. اما همین افراد هم وقتی دستگیر شدند طبق احکام قانونی باید با آنها برخورد شود و خارج از آن رفتاری پذیرفته نیست.
*از آنچه در ذهن مبارک امام بود و باعث صدور فرمان شد، ما بیاطلاع هستیم، اما آنچه میتوان استنباط کرد این است که طبیعتا وقتی انقلابی پیروز و نظامی مستقر میشود تبعاتیخواهد داشت و یکسری تندرویها و اقدامات جاهلانه و انتقام جویانه رخ میدهد. در ایران هم یک نظام اسلامی بعد از انقلاب استقرار یافت. تقریبا تمام کسانی که کاری را بر عهده گرفتند تجربه قبلی نداشتند و سلایق مختلفی داشتند. بعضیها با قصد و غرض، بعضی جاهلانه و بعضی هم با تصور اینکه این کارها مفید است و بلااشکال است، تندروی میکردند. شنودها، تجسسها، تعرض به اموال منقول و غیرمنقول افراد، ورود به حریم کار اشخاص و... در نتیجه این مسائل اتفاق میافتاد.
امام با تدبیری که داشتند در مقطعی احساس کردند که باید جلوی این رفتارها را بگیرد زیرا ادامه آن با نظام اسلامی وفق نمییابد و سازش ندارد. لذا در سال 1361 آن فرمان را صادر کردند که برای حسن اجرا مسئولی تعیین فرمودند. ایشان دستور دادند که در استانها، شهرها و حتی بخشها هیئتهایی تشکیل شود و مردم به آنها گزارش دهند تا با قدرت جلوی این رفتارها گرفته شود.
*به نظر من عامل دیگر صدور این فرمان این بود که با پیروزی انقلاب همه توجهات متوجه کشور ما بود؛ چه در بین مسلمانان و چه غیر آن همه به ما عنوان یک حکومت اسلامی نگاه میکردند و میخواستند ببینند این حکومت چه مولفههایی دارد. به خصوص آنکه خارج از کشور خیلی از کسانی که فرار میکردند شایعاتی میساختند. از مهمترین مولفههای نظام اسلامی وضعیت رعایت حقوق فردی و اجتماعی مردم است. لذا استنباط من این است که امام میخواستند با صدور فرمان 8 مادهای به دنیا بگویند که نظام اسلامی این اصول را دارد و در بخشهای مختلف آن، مسائلی را ذکر کردند که در دنیا هم سر و صدا به راه انداخت.
*ما نمیتوانیم بگوییم امام نظرشان در مورد فلان فرد یا فلان چیز چه بود. من علاقه ندارم که در مورد افراد صحبت کنم. بالاخره در آن مقطع تندرویهایی از ناحیه برخی اشخاص حتی با نیت خدمت به جامعه، نظام انجام میشد که مورد رضایت امام نبود. فرمان امام را هم نمیتوان به فلان رفتار منتسب کرد؛ گزارشهای زیادی به دفترشان میرسید و ایشان میخواستند جلوی تندرویها، مخصوصا در دستگاه قضایی، را بگیرند. البته این فرمان صرفا مختص دستگاه قضایی نبود و اولین بند فرمان هم مربوط به قوه مقننه بود. ما آن زمان در کمیسیون حقوقی و قضایی بودیم و تلاش شبانهروزی برای اسلامی کردن قوانین مانند قانون مجازات، قانون مجازات کیفری و... انجام دادیم. اما بیشترین روی سخن فرمان نسبت به کادر دستگاه قضایی است که رفتارهایی مانند شنودهای غیرقانونی و سلیقهای، افشای اسناد و... اتفاق میافتاد. امام میفرمودند حتی اگر وارد خانهای شدید و ابزار قمار دیدید حق ندارید آن را افشا کنید و اصلا ورود به خانه نیاز به حکم قاضی دارد.
* اینگونه نبود که آن زمان همه تند باشند. افرادی هم بودند که اینگونه نبودند. یعنی بین آن همه علما و مسئولان نمی شود گفت همه قانون را بلد نبودند. امام خمینی هم به عنوان یک مرجع تقلید موازین دینی را میدانستند. اما در عین حال افرادی بودند که جو تندی بر آنها حاکم بود. خود ما که اول انقلاب در دادستانی بودیم خیلی تاکید داشتیم که اصول دقیق حاکم باشد. اما با بعضیها بودند که جو تندی داشتند و تصورشان این بود که مثلا اگر کسی دادستان شد، مطلق العنان است و هر اقدام و برخوردی که بخواهد میتواند انجام دهد. اما امام با این مسئله مخالفت کردند و بر اجرای اصول و آرامش مردم تاکید کردند.
*در ابتدای انقلاب، چه در دستگاه قضایی و چه غیر از آن، عدهای باقیمانده رژیم سابق بودند؛ عدهای هم انقلابی دلسوز بودند اما تند برخورد میکردند. برخی هم بودند که خیلی صادقانه خدمت میکردند که چه بسا بین آنها افرادی از رژیم قبلی بود اما بعد از انقلاب هم خدمت کردند و امام تاکید داشتند که میزان حال فعلی افراد است و باید از آنها استفاده کرد.
*مجازات اعدام در اسلام برای برخی جرائم پیش بینی شده است و در فرمان 8 مادهای، امام اشارهای دارند که اگر کسی مرتکب افساد در زمین میشود و حرث و نسل را با عمل خود از بین میبرد، مجازاتش اعدام است. حتی در مورد جرم قاچاق مواد مخدر میگویند که اگر کسی مقدای تریاک برای مصرف شخصی داشت، آن را افشا نکنید، مگر اینکه او مقداری مواد مخدر برای توزیع و پخش داشته باشد که در این صورت مجازات اعدام امکان اجرا دارد.
در برخی از سیستمهای قضایی دنیا مجازات اعدام وجود ندارد. اما سیستم قضایی ما تفاوت زیادی دارد که اعدام هم در آن وجود دارد. البته امام بر حساسیت داشتن در اجرای اعدام تاکید داشتند. زیرا در سیستم قضایی نیروی انسانی عامل موثری است و لذا باید افراد صالح در این سمت بوده و افراد فاسد پاکسازی شوند. پس در اصل قضیه شبهه و ایراد وارد نیست.البته باید این نکته را هم عرض کنم که با تاکید حضرت امام احتیاط لازم برای برخورد با افراد در نظر گرفته میشد و حتی اگر کوچکترین ندامتی پیش میآمد با بخشش با آنها برخورد میشد.
*زندانیهای گروهک منافقین با خارج از زندان ارتباط داشتند و اینگونه نبود که بیکار بنشینند. حتی افرادی هم که نظام سعی میکرد با رأفت با آنها برخورد کندو مرخصی دهد یا با خانوادههایشان ملاقات داشته باشند سعی میکردند از طریق این راهها با همکارانشان ارتباط پیدا کنند؛ البته نمیخواهم این مسئله را به همه زندانیان تعمیم دهم ولی وجود داشت.
*ما مطلقا مقررات در خصوص بازدید مسئولان اجرایی از زندان چیزی نداریم. البته برای «ملاقات» قوانینی هست اما برای بازدید خیر. فقط مسئولان قضایی مرتبط میتوانند همیشه بازدید کنند. البته در زمان ما بازدیدهایی انجام شد، اما مستلزم هماهنگی قبلی است. مثلا از وزرا و مقامات اجرایی، مقامات قضایی که ارتباطی به زندان نداشتند، حتی از مسئولان دانشگاهی برای تحقیقات. اما برای همه هماهنگی صورت میگرفت و این که ما یکدفعه به در زندان برویم که نمیشود! آن وقت دیگر زندان نیست! زیرا زندان جای دیدن نیست و اگر بازدیدی میشود باید با هماهنگی باشد. مثلا وزیر بهداشت وقت برای بررسی کمبود داروی زندانیها با دعوت ما به زندان آمد تا تجهیزات درمانی زندان را ببیند.
میتوانید مثالهای بیشتری بزنید؟
1717
نظر شما