روزی که مرسی در انتخابات به پیروزی رسید و در آن هنگام و پیش از اجرای سوگند ریاست جمهوری و بدون داشتن جلیقه ضد گلوله در جشن میدان التحریر حضور یافت ، و سینه اش را در برابر مردم باز کرد و در مراسم دیگری در دانشگاه قاهره شرکت نمود، در آن هنگام کسی گمان نمی کرد که روزی فرا خواهد رسید که به او بگویند : برو...
مردم مصر تاکنون حکومتهای جمال عبدالناصر و یا سادات معدوم و یا مبارک زندانی را تحمل کردند ، حال چرا حکومت مرسی را تحمل نمی کنند ؟
بنظر می رسد که نهاد ریاست جمهوری و حزب آزادی و عدالت ( اخوان المسلمین) و دیگر احزاب اسلامگرا از جمله سلفیون و رهبران آنان می بایست بدون احساس برتری جوئی و سلطه گری ، اوضاع مصر را مورد بررسی و تحلیل قرار می دادند و یا این موضعگیری مسخره آمیز درباره مخالفان خود را کنار می گذاشتند و دیگران را مزدور نمی نامیدند در حالیکه بیشتر اینان که اکنون در برابر مرسی واخوان المسلمین ایستاده اند همان انقلابیونی هستند که هیچکس نمی تواند آنان را نادیده بگیرد . همان انقلابیونی که روز سه شنبه شعار می دادند : بگو که ما مزدور نیستیم .
از جمله اشتباههای ریاست جمهوری واخوان المسلمین که اوضاع را بدین جای پیچیده رساند ، همان " پیچیدگی اره" است همچنانکه مصریان می گویند ، همان دیدگاه برتری طلبانه و روحیه انتقامجوئی است که نه اشتباههای خود را می پذیرند و نه درباره آن عذرخواهی می نمایند و این نشان دهنده عدم پایبندی به قول و قرارهایی است که مرسی پیش از انتخابات و یا پس از آن به مردم وعده داد. مردم ــ بخصوص پس از انقلاب ــ آن وعده های صورتی را فراموش نمی کنند بخصوص وعده یکصد روزه برای حل وفصل دردسرهای پنجگانه از جمله ترافیک ، زباله ها ، امنیت ، نیرو و نان و یا دیگر مسائل از جمله تربیت و رفتار و...؟
در پایان یکصد روز نخست ، بهانه جوئی های نامعقولی از سوی رئیس جمهور مرسی در سخنرانی روز 6 اکتبر عنوان گردید و مشخص شد که نسبت به اجرای وعده ها که مرسی در برابر خانواده و قبیله خود در استادیوم عنوان نمود چنان بالاست که واقعیتهای موجود نمی تواند آنها را نادیده بگیرد و مردم نمی توانند ادامه اشتباههای وی را تحمل کنند .
درگیری زود رس با دادگاه قانون اساسی پیرامون باطل کردن تصمیم گیریها درمورد ابطال مجلس مردمی و سپس باطل کردن تصمیم گیریهای مجلس موسسان و بعد از آن مسئله دادستان کل و عقب نشینی درباره آن و اظهارات نامشخص درباره آن وسپس پشت کردن به توافق درباره دومین مجلس موسسان پیش آمد . اما بدبختی بزرگ زمانی روی داد که بیانیه قانون اساسی در نوامبر 2012 صادر گردید که بر اساس ماده دوم آن اختیارات نامحدودی را برای رئیس جمهور تعیین کرد و بهانه این اقدام البته مصونیت در برابر مجلس شورا و موسسان بود که البته هیچ مصونیتی در برابر آن وجود ندارد بجز رضایت وموافقت مردم .
مبارک در روزهای پایانی حکومت خود در نظر داشت با هدف زمینه سازی برای موروثی کردن ریاست جمهوری برای فرزندانش ، قانون اساسی مصر را تغییر دهد که در آن هنگام همه از دست وی خشمگین گشتند حتی ارتش که در نتیجه آن رهبران ارتش و ضد اطلاعات همسو با مردم گشتند . اما اکنون این نهاد ریاست جمهوری و دستگاههای همراه وی ، قدرت و توانمندی مردم را برای انقلابی جدید نادیده میگیرند بخصوص که مرسی یک ماه ونیم پیش در " اسیوط" این زمینه را فراهم کرد و گفت از دست زدن به انقلابی جدید تردید نخواهد کرد.
این اظهارات مرسی بمنزله مرگ انقلاب نخست بود . حال و با توجه به امکان وجود زمینه برای انقلاب جدید ، هیچکس در مصر نمی تواند مانع مشارکت مردم در این انقلاب جدید گردد تا این بار انقلاب یکرنگ نباشد. پیش نویس جدید قانون اساسی دارای اشتباههای ناگواری است که همه خردمندان خواستارلغو آن شدند ، اما اصرار در این باره بمنزله یک ضربه هولناکی بود که نیروهای سیاسی مخالف نتوانستند آنرا تحمل کنند و بخصوص مزدورانی که فرصت را مغتنم شمردند و به دیگر مخالفان در میدان التحریر پیوستند .
یکی دیگر از مسائل بسیار شگفت انگیز در حکومت اسلامگرایان ، اینکه اینان دادگاه قانون اساسی را به محاصره خود در آوردند وشعارهایی برای ترساندن قضات وکارکنان آن سر دادند از جمله :" أی مرسی به ما بگو بایک اشاره ما همه آنان را در برابر تو حاضر خواهیم کرد " . حال آیا هدف از انقلاب مردم مصر و یا روی کار آمدن اسلامگرایان ،همین بود؟ آیا این فراخوان اخوان المسلمین و یا سلفی هاست که باید در این مرحله بدان پایبند باشند همچنانکه قرآن کریم فرمود : " مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان" و یا " پس به سبب رحمتی که از جانب خداست با آنان نرمخوی شده ای و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از گِرد تو پراکنده می شدند; پس آنان را ببخش و برایشان آمرزش بخواه و در کار [اداره جامعه] با آنها مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن; همانا خدا توکّل کنندگان را دوست می دارد". من نمی دانم که اخوان المسلمین و یا نیروهای اسلامگرا به چه می اندیشند و موازینی که در حکومتداری بدان پایبند هستند چیست؟
از سوی دیگر مخالفان و نیروهای سیاسی که خود را دمکرات و مدنی و انقلابی می نامند ، گوئی که نیروهای اسلامگرا اینچنین نیستند و گوئی این صفتها تنها برای آنان است ونه دیگران ، می بینیم که مخالفان تنها برای بیان مخالفت با بعضی از پیامدهای نظام کنونی گرد آمده اند از جمله بیانیه قانون اساسی و پیش نویس قانون اساسی که البته این حق آنان است مشروط بر اینکه اعتراضها مسالمت آمیز باشد اما کجاست آن طرح نجاتی که آنان برای مصر وآینده آن عنوان می کنند وبدنبال آن هستند؟ و کجاست نشانه ها و نمادهای آن که مردم باید بدان قانع شوند؟
اینان وبعکس اسلامگرایان می خواهند حکومت را براندازند و مردم واز جمله مسلمانان غیر اسلامگرا را بشورانند که البته در اکثریت می باشند ، اما در عین حال نمی توانند مردم را درباره آنچه که برای رشد وپیشرفت مصر در اختیار دارند ، قانع کنند مگر با دعوت از ارتش و یا جامعه بین المللی برای دخالت و در عین حال مخالفت با اجرای شرع در جامعه. اینان می توانند با درک وفهم بعضی از اسلامگرایان در مورد شرع مخالفت کنند اما در عین حال باید بدانند که تمامی احکام شرع بر اساس عدل و داد استوار است و خودشان باید در برقراری این عدالت شرکت کنند تا بعنوان مخالفان شرع شناخته نشوند . یاد آور می شویم که مخالفت با چگونگی اجرای شرع مورد قبول است اما اعتراض به خود شرع قابل قبول نمی باشد.
هیچکس در مصر و حتی مصریان در خارج از کشور گمان نمی کردند که تا پیش از گذشت شش ماه بر حکومت مرسی ، مردم خواستار رفتن او بشوند اما این اسلامگرایان بودند که بهانه را بدست مخالفان دادند . درگیری موجود است وچاره ای نیست بخصوص که مصر پر است از اسلحه داخلی و وارداتی و با مجوز و بدون مجوز . تمامی این خطرها ممکن است اتفاق بیفتد مگر آنکه نخست ، مقامات مسئول از این رویداد خطرناک جلوگیری نمایند و دوم مخالفان دست رد به سینه دولت که خواستار برقراری خردمندی است ،نزنند و عقل را برای برقراری آرامش بکار گیرند و به گفتگوهای بی قید وشرط روی آورند و از خشونت بپرهیزند.
همانند دیگران من نیز پیشنهاد می کنم یک مرکز برای گفتگوی ملی برپا گردد تا همواره برای حل وفصل چنین رویدادهایی آماده باشد. در عین حال حل وفصل بحران کنونی باید از طریق گفتگوی ملی صورت بگیرد ونه با گفتگو با شخص مرسی ونه برای مدت یک و یا چند ساعت فقط . در این گفتگوی ملی باید تمامی نیروهای سیاسی شرکت کنند و برنامه خاص وزمان بندی شده در این زمینه وجود داشته باشد و در عین حال گفتگوها در مکانی مشخص از جمله در یکی از دانشگاهها و یا پارلمان صورت بگیرد و بدون قید وشرط و دست کم یک هفته بطول انجامد وتمامی موارد پیش نویس قانون اساسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا آنکه همه پرسی درباره این قانون صورت بگیرد و شرکت کنندگان در این گفتگوها احساس نکنند که شمشیر بر بالای سرشان قرار دارد . البته پیش از تمامی این اقدامات باید جوانان را از خیابانها ومیدانها بیرون راند و شهید و زخمی برایمان بس است.
در این میان نیروهای اسلامگرا باید بدانند که تشریح قانون اساسی برای مردم نیازمند زمان بیشتری است واینکه همان خواسته هایی را که در دوران رئیس برکنار شده و پیش از او عنوان می کردند باید عنوان نمایند از جمله : مشارکت ونه برتری ، و بدانند که قانون اساسی نمی تواند با متن روشن و یا پوشش دار باشد ، بیماریهای ملت را معالجه نماید بلکه باید گاهی متن قانون اساسی چند معنی در بر گیرد ونه اینکه کشدار باشد .
در پایان تأکید دارم که پیش نویس قانون اساسی نیازمند اصلاح می باشد چون از همان سطر نخست مقدمه آن که می گوید این پیش نویس " سند انقلاب " است . یعنی شورای موسسان برای تحکیم انقلاب اقدام کرده است ؟ و آیا شایستگی چنین مأموریتی را داراست ؟ و آیا این مدت برای تهیه این پیش نویس کافی بود ؟
ترجمه : محمد ماجد نجار
49261
نظر شما