به گزارش خبرآنلاین، زنده یاد مهدی آذریزدی، نویسنده فقید ادبیات کودک و نوجوان و خالق مجموعه «قصه های خوب برای بچه های خوب»، در این گفتوگو از خودش و فعالیتهایش گفته است. در پشت جلد کتاب «حکایت پیر قصهگو» آمده است: «این کتاب صورت پیراسته و پرداخته یک گفتوگوی بلند است با زندهیاد مهدی آذریزدی، درباره زندگی و آثارش. در این گفتوگو، آذریزدی درباره سوانح حیات خود از کودکی تا جوانی، میانسالی و کهنسالی، با بیانی آمیخته به طنز و بذلهگویی سخن گفته است. او تجربیاتش از اوضاع و احوال فرهنگ و ادب ایران را از اوایل دهه 1320 تا اوایل دهه 1360 که خود را بازنشسته کرد، شرح داده است. خاطرات آذریزدی از وضعیت کتاب و نشر در این سالها منبعی ارزشمند و کممانند در این زمینه است.
او در این گفتوگوی شیرین و خواندنی، نه تنها در قامت یکی از بنیانگذاران ادبیات معاصر کودک و نوجوان ایران جلوه میکند، بلکه به استناد کارنامه قلمیاش، میتوان نام او را در فهرست ادیبان سرشناس جستوجو کرد.»
ناشر در معرفی کتاب آورده است: «حکایت پیر قصهگو» همچنین شامل شرح چگونگی شکلگیری کتابهای مهدی آذریزدی، مانند مجموعههای «قصههای خوب برای بچههای خوب» و «قصههای تازه از کتابهای کهن» است. کتاب «حکایت پیر قصهگو» در ورای ساختار خاطراتگونهاش، روایتی داستانی از یک زندگی پررنج و مرارت ولی پربار است. سرگذشت مهدی آذریزدی به گفته او، سرگذشت یک «عاشق کتاب» است؛ کسی که در زندگی کاری جز پرداختن به کتاب نداشت و هیچ لذتی را به جز لذت کتاب خواندن تجربه نکرد.»
در بخشی از این کتاب خواندنی و سرشار از مطالب آموزنده با عنوان «جایزه سلطنتی کتاب سال» میخوانیم:
«نوروز 1345 جایزه سلطنتی کتاب سال را بردم. نامه نوشتند و به من خبر دادند. شمس الملوک مصاحب مدیر بنیاد فرهنگی پهلوی بود. او نامهای به موسسه امیرکبیر فرستاده بود و در آن جا گفته بودند که باید روز اول نوروز آماده باشی و بیایی و از دست شاه جایزه بگیری. لباس مخصوص هم دارد و باید فراک بپوشی.
من گفتم: من نمی توانم بیایم پیش شاه. اصلا من تا حالا شاه را ندیدهام. به علاوه من لباس فراک از کجا بیاورم؟ گفتند: یک جایی جلوی سفارت انگلیس در خیابان منوچهری هست که این لباس را کرایه میدهد. گفتم به فرض که بروم و لباس را کرایه کنم و بپوشم من که ماشین و راننده ندارم. باید کنار خیابان بایستم تا تاکسی سوار شوم و به کاخ سلطنتی بیایم. حتما بچهها دورم جمع میشوند و مسخره ام میکنند. من اصلا نمی توانم بیایم...
با خود شمس الملوک مصاحب حرف زدم. گفت: عیبی ندارد. تو بعد از سیزدهم فروردین بیا. ولی بعد هم من نرفتم. آنها هم «فرمان ملوکانه» و چک جایزه را به نشانی ام که آنوقت کتابفروشی اشرفی در میدان امام حسین(ع) بود فرستادند.
روی نامه همراه فرمان نوشته بودند اگر این فرمان را در کتاب چاپ کنید 5هزار نسخه از آن را میخریم. ما هم آن را در جلد اول قصههای تازه که همان خیر و شر باشد چاپ کردیم. فرمان در یک صفحه به خط نستعلیق بود و امضای شاه را هم داشت. ما این را چاپ کردیم و منتظر شدیم تا 5 هزار نسخه را بخرند. اما نخریدند. وعده شان دروغ بود و بعد هم که انقلاب شد و آن صفحه را از داخل کتابها درآوردیم و پاره کردیم...»
کتاب «حکایت پیر قصهگو» در 230 صفحه، با قیمت 8000 تومان از سوی انتشارات جهان کتاب منتشر شده است.
6060
نظر شما