به گزارش خبرآنلاین، «شوق گفتوگو» با عنوان فرعی «گستردگی فرهنگ تکگویی در میان ایرانیان» نوشته حسن قاضیمرادی از سوی انتشارات دات منتشر و روانه بازار نشر شده است. ناشر در شرح کتاب آورده است: «تا حالا از خود پرسیده ایم چرا ما آنقدر که دوست داریم حرف بزنیم، میلی به گوش سپردن به سخن دیگران نداریم؟ کتاب امروز از ضرورتی حیاتی سخن می گوید: گفت و گو.
حسن قاضی مرادی در کتاب شوق گفت وگو، محور و بنیان تک گویى را خود بیانگرى می داند: وقتى فرد در ارتباط با موضوعى به ادراکى مى رسد اگر بخواهد این ادراک را صرفاً بیان کند به تک گویى در معناى عام آن مى پردازد. حتى وقتى که فرد در برابر دیگرى خودبیانگرانه صحبت مى کند، یعنى انتظار پاسخى از شنونده را ندارد، سخن او تک گویانه است. از این رو، حجم گسترده اى از صحبت ما با دیگران حامل خودبیانگرى متقابل مان، یعنى بیان کردن خویشتن است. اما گفت وگو ارتباط گفتارى یا "عمل ارتباطى " دو فرد، فرد با گروه و یا چندین فرد با یکدیگر - به وسیله بیان یا نوشته - است. این ارتباط از طریق جریان و انتقال ایده و معنا در درون یا بین افراد و در میان جمع در مورد موضوع مشترک به منظور مفاهمه و روشنگرى درباره این موضوع در فضاى مشترک رابطه انجام مىشود.
از نگاه نویسنده این کتاب، گفت و گو، روند پیشبرد مفاهمه و روشنگرى درباره موضوعات مشترک از طریق با هم اندیشى است. گفت و گو، ارتباط کلامىِ دموکراتیک است. ...امروزه جامعه ما دردوره تاریخى گذار از جامعه سنتى به جامعه مدرن یا متجدّد قراردارد. این گذار تاریخى متحقق نمى شود مگر با پیش گرفتن روند دموکراسى سازى در همه عرصه هاى زندگى اجتماعى و فردى. و به میزانى که ما مردم بکوشیم گفت وگو را درک کنیم و آن را در مناسبات اجتماعى مان به کار ببریم، روند دموکراسى سازى عمومى جامعه پیش مى رود.
گفتوگو، دموکراسى سازى و عشق در اندیشه قاضی مرادی در وحدت با هم اند: زمینه و عنصر پیش برنده هر سه، تفاوت و تمایز و پاىبندى به اصل به رسمیت شناختن آن است. در عرصه سیاست و جامعه، تفاوت و تمایز که نادیده گرفته شده و طرد شود یکسانى و یکسانى طلبى چیره مى شود که جوهر استبداد است. نادیده گرفتن تفاوت و تمایز عاشق و معشوق، عشق را به انحراف شیفتگى و جذبه مى کشاند که بى خودى و از خودبیگانگى است و پیامدى جز عاشقِ عشق و نه معشوق شدن ندارد؛ آنچه به معناى عشق انتزاعى و سترون و یعنى بىعشقى است. درعرصه ارتباط گفتارى نیز نفى تفاوت و تمایز کار را به چیرگى تک گویى مى کشاند... انسان در عشق و گفت و گو به آزادى مى رسد. عشق روند رهایى از اسارتِ «در من بودگى» و پیشروى در روند آزادى «با دیگرى بودن» است. گفت و گو نیز روند آزادى از همه قید و بندهاى فکرى، احساسى و رفتارىِ به میراث رسیده به ما است وقتى که بدون رویکرد انتقادى اسیر آنها مانده ایم و کورکورانه از آنها پیروى مى کنیم. مى باید گفت عشق، والاترین گفتوگوى انسانى است.»
بنابراین گزارش، در فصل اول کتاب حاضر تعریفی از تکگویی و مشاجره و ویژگیها و پیشنیازهای آنها ارائه میشود. فصل دوم اختصاص به بررسی جلوههایی از تکگویی در فرهنگ سیاسی، اجتماعی، عرفانی و نیز در ادب فارسی دارد. در فصل سوم با تعریف گفتوگو به عنوان ارتباط کلامی خاص و پیشنیازهای آن، مولفههای ارتباط گفتوگویانه، در تضاد با اصول ارتباط غیرگفتوگویانه مطرح میشود. پیگفتار کتاب بحثی است بر محور ارتباط گفتوگو، دموکراسی و عشق.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
«تعریف واحدی برای گفت وگو وجود ندارد و نظریه پردازان گفت وگو هر یک آن را از منظر ایدئولوژیکی خاصی و با رویکرد متفاوتی نگریسته اند. اگر بپذیریم که حقیقت متکثر است، باید پذیرفت تعریفی از گفت وگو که حامل حقیقت مطلق باشد، نمی تواند وجود داشته باشد. نظرات گوناگون در مورد گفت وگو درک انسان از آن را گام به گام اعتلا می بخشد.
پس بر مبنای تعریف بوهم از گفت وگو، این تعریف را پیشنهاد می کنم: گفت وگو عمل ارتباطی دو فرد، فرد با گروه یا چندین فرد با یکدیگر- به وسیله بیان و نوشته- است. این ارتباط از طریق جریان و انتقال ایده و معنا در درون یا بین افراد و در میان جمع در مورد موضوع مشترک به منظور مفاهمه و روشنگری جمعی در خصوص این موضوع در فضای مشترک رابطه ایجاد می شود.
گفت وگو در معنای خاص خود، تعریف، هدف، اصول و مولفه هایی دارد که آن را از دیگر ارتباط های گفتاری متمایز می کند. این تمایز به معنای وجود مرز آشکاری میان این ارتباط ها نیست. واضح است نوع رابطه افراد و گروه ها در اینکه چه نوع گفتاری با هم داشته باشند، نقش اساسی دارد.
برای نمونه، فروشنده و خریدار با هم مذاکره می کنند. بین دو رقیب سیاسی بیشتر مناظره یا مشاجره جریان می یابد. دوستانی که دغدغه جدی در مورد فهم موضوعات مشترک ندارند، با هم گپ می زنند. همین دوستان در پی دغدغه ای جدی به بحث یا گفت وگو سوق می یابند و... به علاوه، چه بسا آگاهانه یا ناآگاهانه، این انواع مختلف مکالمه با هم تداخل می یابند. توجه به این نکته اهمیت دارد که انسان ها در زندگی روزمره فقط از یک گونه گفتار استفاده نمی کنند بلکه صحبت هایشان گاهی مناظره است، گاه بحث، گاهی تک گویی، زمانی گپ، مشاجره یا گفت وگو. ارتباط های گفتاری ما همواره چند وجهی و چندگونه یا درهم تنیده اند.»
6060
نظر شما