۰ نفر
۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۰

اشکان راد

«در نومیدی بسی امید است.» و «گنج در ویرانه هاست.» این دو مصراع بسیار خوانده شده که از فرط استعمال در ادبیات همگانیمان بدل به متل شده‌اند؛ برای خود من در هیچ جا مثل همین جشنواره فجر و طول سالیان مصداق نداشته است.
 

یک نمونه‌اش همین روز سوم جشنواره با فیلم‌هایی از پناه‌بر‌خدا رضایی که فیلم قبلیش - «چراغی در مه» - را اصلاً دوست نداشتم؛ یک انیمیشن ایرانی، و آثاری از حسین شهابی و رامتین لوافی که هیچ کدام را نمی‌شناختم. راستش را بخواهید، حتی وسوسه شده بودم که روز سوم را برای خودم تعطیل اعلام کنم. قبح تعطیل کردن هم که خیلی وقته ریخته! به هر حال با غلبه بر این حس تنبلی به سالن نمایش رفتم و در انتهای روز باز هم به صحت آن دو مثل مذکور رسیدم.
 

«گهواره‌ای برای مادر» برگ برنده‌ای برای رضایی محسوب نمی‌شود. دغدغه فیلمساز در طرح لزوم قدر‌شناسی فرزندان از والدین به ویژه در این روز‌ها که اخلاقی بودن به ناتوانی و بی‌عرضگی تعبیر می‌شود؛ شایسته تقدیر است، اما متاسفانه و یا خوشبختانه در عالم هنر، الاعمال بالنیات، مصرفی ندارد. برزخی که دختر طلبه و مبلغ مذهبی آینده در میان پذیرش موقعیت شغلی و نگهداری از مادرش در آن قرار گرفته، عمق نمی‌یابد و چندوجهی نمی‌شود.
 

آنچه مثلاً نمونه اعلایش را در «جدایی نادر از سیمین» دیده‌ایم. کارگردان در به چالش کشیدن معرفت تئوریک و کاربرد آن در زندگی عملی شخصیتش هم ناتوان است. ساده اندیشانه است که گمان کنیم صرفاً با طرح مقوله فربهی مثل عقل و عشق در یک مبحث طلبگی می‌شود اعمال کاراک‌تر را معنی دار کرد. آنچه برای نمونه در «طلا و مس» با تمرکز بر یک دستورالعمل اخلاقی و تاثیر تدریجی‌ا‌ش در زندگی طلبه آن فیلم دیده بودیم. «گهواره‌ای برای مادر» می‌توانست فیلم بسیار بهتری باشد.

می‌توانم بگویم که برخلاف بسیاری از دوستان منتقدم، تقریباً هیچوقت در میان نمایش یک فیلم سالن را ترک نمی‌کنم. خصلتی که اسباب مطایبه و طنز رفقاست! ولی دیروز با این نیت برخاستن به تماشای انیمیشن «افسانه سرزمین گوهران» رفتم. فکر می‌کردم با اثری مملو از ضعف تکنیکی و شلختگی رو به رو خواهم شد. ولی فیلم مجید شاکری چشم نواز و شیرین از کار در آمده و می‌تواند در گیشه هم با اندکی حمایت از سوی وزارت آموزش و پرورش موفق باشد.

و اما بالاخره می‌رسیم به شگفتی سومین روز: «روز روشن» حسین شهابی. فیلمی داستنگو، با پرداختی حرفه‌ای و در عین حال عمیق و غیرشعاری. زنی برای نجات یک مرد از قصاص تلاش می‌کند. زندگیش را می‌فروشد، رشوه می‌دهد، التماس می‌کند، تحقیر می‌شود و.... همه این‌ها در حالیست که خود را تنها پرستار بچه مرد معرفی کرده است. هیچ‌گاه یقین نمی‌کنیم که با قتل عمدی رو به رو بوده‌ایم یا نه؟ انگیزه درگیری یک مثلث عشقی بوده و یا نه؟ رابطه قاتل با این دو زن چگونه بوده است؟ و پرسش‌های بی‌پاسخ دیگر اما فیلم فضایی را به وجود می‌آورد که با تمام این ابهام‌ها دوستش بداریم و با جهانش ارتباط برقرار کنیم. شهابی برخلاف استاد بیضایی و یا اصغر فرهادی در «سگ کشی» و «چهارشنبه سوری» پایانی باز برای فیلمش در نظر گرفته است و مگر حقیقت همین قدر مبهم نیست؟ مگر همه ما از دست آن آدم‌هایی که خیلی به عقاید شخصیشان مطمئنند رنج نبرده‌ایم؟ راستی مهران احمدی عالیست!

«برلین منفی ۷» به کارگردانی رامتین لوافی فیلمی ضد جنگ است که داستانش را از دریچه نگاه خانواده‌ای عراقی که به آلمان مهاجرت کرده‌اند روایت می‌کند. داستان فیلم به روانی بیان می‌شود، خرده داستان‌ها به اندازه‌اند، و از همه مهم‌تر اینکه کارگردان در دام شعارگویی و ذم غرب و مهاجرت نیفتاده است. به قول دکتر صادق زیباکلام: «اگر غرب این قدر بد است، چرا تا به حال ده‌ها میلیون نفر از شرق به آنجا مهاجرت کرده‌اند و ده نفر هم از آنجا به شرق هجرت نکرده‌اند!» بازی‌ها و کارگردانی فیلم هم حرفه‌ای است.

و اما حاشیه روز که در نشست خبری فیلم در مورد بیشتر بودن دستمزد بازیگران ایرانی و یا خارجی پیش آمد و مصطفی زمانی را واداشت بگوید در صورت بیشتر بودن دستمزد ایرانی‌ها بازیگری را کنار می‌گذارد هم قابل توجه بود! اما خیال دوستداران جناب یوزارسیف راحت باشد که با این افزایش قیمت ارز هیچ خطری حرفه ایشان را تهدید نمی‌کند!

5819
 

کد خبر 274845

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نعیم CH ۰۱:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
    53 0
    زیبا مینویسید استاد مایه افتخارید زنده باشید آروزی سلامتی و سعادت

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین