در کنار برنامه­های جشنواره موسیقی فجر که چهارشنبه گذشته اختتامیه آن برگزار شد،اختتامیه دومین جشنواره موسیقی شمسه با تبلیغات بسیار کمتر و بی سر و صدا تر، دو روز بعد برگزار و برگزیدگان خود را شناخت. درباره جشنواره موسیقی فجر بسیار نوشته اند و قدر و قیمت آن را بیش از انکه بود جلوه دادند، جشنواره ای که نشانی از گذشته خود ندارد و عملا آدمی را به یاد جشنواره های فصلی جوان در سال های ابتدایی دهه هشتاد می اندازد.<BR>

اما متاسفانه درباره جشنواره موسیقی و سرود شمسه کمتر سخن گفته شده است .در حالی که نگاهی به برگزیدگان شاخه­های مختلف موسیقی در محلات و بخش­های گوناگون نشان می دهد کاری اساسی و بزرگ صورت گرفته است.
جشنواره شمسه به نوعی بازتاب سلیقه­های مختلف موسیقایی در کلان شهر تهران است و نشان می دهد جوانان و نوجوانان این مرز و بوم تا چه اندازه به گونه های مختلف موسیقی توجه دارند.بر روزن افکندن کم کاری­های مدیریت فرهنگی در حوزه موسیقی و کم اعتنایی به این شاخه مهم هنر را می توان در همین جشنواره دید و حس کردو غصه خورد و پیر شد.
این جشنواره نشان داد که در زیر پوست این شهر بزرگ و در حوزه موسیقی چه اتفاقات مهمی رخ می دهد.  اعلام آمادگی 681 گروه براي شرکت در جشنواره  که تعدادشان از دونفره تا 30 نفر را شامل می شد که به گفته دبیر جشنواره نفرات شرکت کننده در جشنواره را به  میانگین 7 هزار نفر شهروند تهراني مي­رساند و انتخاب 228 گروه برای مرحله نهایی در مناطق 22 گانه و در نهایت کسب مقام های مختلف توسط 53 گروه خود از ظرفیت و پتانسیلی حکایت می کند که اسباب شگفتی و اعجاب هر کسی را فراهم می آورد. در آمار ارائه شده البته اعلام نشد که چه تعداد از این گروه ها به چه گونه های موسیقی گرایش دارند که ای کاش این کار هم صورت بگیرد تا بتوان تصویری دقیق تر از نوع گرایش جوانان و نوجوانان تهرانی به انواع موسیقی به دست آورد.
درست است که مدیران برگزار کننده این جشنواره ،که از حسن تصادف جزو خبرگان و کارکشتگان این شاخه اند و تجربه های وثیقی در مدیریت موسیقی داشته و دارند، و با همان دغدغه های فرهنگی و غیرتی که به موسیقی هنری و سنتی ما می ورزند، سعی کرده اند سهم این موسیقی را در جشنواره بیشتر بازتاب دهند،اما نگاهی حتی به موسیقی هایی چون پاپ و جز و بلوز و کانتری که در فهرست برگزیدگان نامشان آمده است،نشان می دهد گرایش به گونه های موسیقی غیر ایرانی در میان جوانان نه تنها کم نیست که روبه افزایش است.
به یاد دارم در سال 85 نظرسنجی تلفنی از سوی مرکز پژوهش های روزنامه همشهری از نوع مصرف موسیقایی شهروندان صورت گرفته بود که نتایج آن جالب توجه بود. نزدیک به 37 درصد پاسخگویان(در جامعه آماری بیش از 1000 نفر) به موسیقی پاپ گوش می دادند و 35 درصدشان موسیقی سنتی.
اکنون اگر همین نظر سنجی صورت بگیرد به قطع و یقین از سهم موسیقی سنتی کمتر و کمتر شده و بر بخش پاپ و بخش های دیگر افزوده گشته است. دلیل آن هم واضح است؛نبود هیچ گونه برنامه ریزی اساسی در این سال­ها درحوزه موسیقی از سوی دولت.
جمع بست این نوشته تقدیر از برگزاری این جشنواره است در حالی که شاید این وظیفه دو نهاد وزارت ارشاد و یا سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران بود که چنین کاری را صورت دهند و نه معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری، اما وقتی نهادهای اصلی از انجام وظیفه خود چشم می پوشند کار شهرداری در این بخش قابل ستایش است.
نکته نهایی این نوشته باز می گردد به سخنی که در یادداشت­های دیگر هم به آن اشاره کرده ام. موسیقی از دید فلاسفه و اهل فن نخستین هنری است که می تواند به همراه خود، فرهنگ یک کشوری را تحت تاثیر قرار دهد و به همین دلیل است که از بزرگان فلسفه یونان نقل شده است که اگر بخواهید فرهنگی کشور و مردمی را تغییر دهید، گرایش آنها به موسیقی را عوض کنید.بقیه عناصر فرهنگی خود به خود تغییر خواهند کرد.
کار معاونت اجتماعی شهرداری تهران و البته دبیر خبره و کهنه کار موسیقی و سرود شمسه از این جهت قابل ارزش است که تصویری نسبتا جامع از وضعیت موجود وکنونی گرایش های موسیقایی درمیان جوانان و نوجوانان و کودکان تهرانی به دست داده است. تصویری که اگر با تحلیل و ارزیابی واقع بینانه و به دور از گرایش های ایدئولوژیک صورت گیرد ، قطعا به برنامه ریزی های بهتری در جهت سامان دادن علایق و سلایق شهروندان به موسیقی مناسب و خوب را سبب خواهد شد وگرنه مصداق ان شعر خواهیم شد که :
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو بگذشت نتوان گرفتن به پیل
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 279167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =