۰ نفر
۱۶ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۳

نقولا ناصر

اولویتی که اجلاس سران عرب در دوحه به مسئله سوریه بخشید نمی تواند پرسشهایی از سوی فلسطینیان را عنوان ننماید که چرا اولویت فلسطین جایگاهی کمتر یافته است. 
در آستانه روز زمین در فلسطین که مصادف با سی ام مارس می باشد و در حالیکه " اداره غیر نظامی " نیروهای اشغالگر صهیونیستی اعلام می دارد که ( 37%) سرزمینهای اشغالی فلسطین در سال 1967 در کرانه باختری به شهرک سازی صهیونیستی اختصاص دارد و فقط (0,7%) آن به ساخت وساز فلسطینیان تعلق دارد و در حالیکه گزارش اداره آمار فلسطین بمناسبت " روز زمین " اعلام می کند که اشغالگران صهیونیست  (85%) خاک فلسطین را در اشغال خود دارند ، و در حالیکه اجلاس سران عرب در دوحه قطر اولویت کار خود را به " تغییر نظام " در سوریه اختصاص می دهد و جایگاه مسئله فسطین را یک مرتبه پائین می برد ، این یک دوگانگی فاجعه آمیز و دردناک برای فلسطینیان بشمار می آید که موجودیت اعراب روز بروز در حال فرسایش است و هویت عربی اسلامی و تاریخ و رژیم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنان باسرعت در حال یهودی سازی زمین و انسان می باشد. 
صرفنظر از هرگونه مخالفت و یا موافقت فلسطینیان با موضع اجلاس سران عرب در دوحه پیرامون بحران خونین سوریه و موضعگیری فلسطین در این باره ، دوگانگی موضع اتحادیه کشورهای عربی پیرامون راه حل نظامی در سوریه و راه حل مسالمت آمیز در فلسطین و یا مسلح کردن مخالفان در سوریه و خودداری از مسلح کردن مقاومت فلسطین و یا لغومشرعیت نظام حاکم در دمشق از سوی اعراب و شناسائی مشروعیت وجود دولت اشغالگر صهیونیستی ونیز اجرای فوری تصمیمهای سران عرب درباره سوریه درحالیکه تمامی تصمیمهای آن درباره فلسطین همچنان جوهری بر کاغذ مانده است و نیز سیل کمکهای مالی ارائه شده به مخالفان سوریه از یکسو و خودداری از اجرای تعهدات مالی درباره فلسطین ، تمامی اینها وموارد دیگر از نمونه های این دوگانگی بشمار می آیند.     
البته در عین حال این بمعنی پشتیبانی فلسطین از موضع اتحادیه عرب درباره بحران سوریه نمی باشد با وجود آنکه دو طرف فلسطینی ( حکومت خودگران و حکومت حماس ) در عمل و بنا بعلل واقعگرایانه واضح و روشن از تصمیم اکثریت اجلاس سران عرب در دوحه جانبداری می کنند.
توافق فلسطینیان همواره باید درباره اولویت و برتری مسئله فلسطین بر تمامی دیگر مسائل عربی و اسلامی و تحریم  جنگ و دعوای عربی و یا درگیری میان کشورهای اسلامی قرار گیرد تا خون اعراب و مسلمانان برای جهاد در فلسطین و یا در راه جهاد در تنها سرزمین جنگ عربی و اسلامی که همان فلسطین است ، ذخیره گردد .
در نتیجه اولویت بخشیدن به مسئله سوریه از سوی اجلاس سران عرب در دوحه پرسشهای فلسطینی محکوم کننده ای را درباره پائین کشیدن اولویت فلسطین به مرتبه پائین تر مطرح می سازد.
 تصمیم جنگ در سوریه که ازسوی اجلاس سران عرب در دوحه اتخاذ گردید بطور حتم این پرسشهای فلسطینی را عنوان می کند که علت تصمیم گیری درباره " اقدام صلح جویانه "  در فلسطین از سوی این اجلاس و دیگر اجلاسهای گذشته چیست ؟
اکنون اتحادیه عرب بصورت " طرفی " در بحران سوریه درآمده است که پرسشهای فلسطینی بسیاری را مطرح می سازد بخصوص درباره نقش میانجی اتحادیه عرب میان عربهای فلسطین و رژیم صهیونیست اشغالگر که اکنون دو سال است این اتحادیه آنرا بر عهده گرفته است.  
تصمیم گیری اجلاس سران عرب در دوحه در واردات اسلحه برای مخالفانی که با دولت سوریه در حال نبرد هستند و بکارگیری روابط بین المللی از سوی اتحادیه عرب برای تضمین رسیدن این اسلحه به داخل خاک سوریه ، بطور حتم پرسشهایی از سوی فلسطینیان را بر می انگیزد که بطور حتم وصریح این پرسش را عنوان می کند که چرا جلوگیری از مسلح کردن مقاومت فلسطین از سوی اعراب بدانجا رسیده است که حتى تمامی راههای زیر زمینی برای مسلح کردن فلسطینیان ( در سینا) بسته شده است و در نتیجه درود اجلاس سران در دوحه به مقاومت ملت فلسطین بخصوص در غزه که روز سه شنبه در بیانیه اجلاس انتشار یافت ، در حقیقت تنها یک تعارف لفظی بود که هیچگونه ارزشی در بر نداشت.  
بطور حتم پشتیبانی امریکا از تصمیم اجلاس سران عرب در دوحه پیرامون سوریه تنها علت اصلی محکوم نکردن دیدار فتنه برانگیز باراک اوباما رئیس جمهور امریکا از فلسطین اشغالی است بخصوص که اوباما دولت اشغالگر را معجزه ای نامید که وعده خداوندی را در سرزمین میعاد محقق ساخته و قول داد هم پیمانی کشورش با آن همچنان ادامه یابد.  
در عین حال پرسشهای جدی از سوی فلسطینیان درباره تناقض قبول هواداری اعراب از پشتیبانی امریکا در سوریه ، عنوان می گردد بویژه که ایالات متحده در مقدمه کنفرانسهای " دوستان سوریه" قرار داشت و کشورهای غربی بوجود آورنده رژیم صهیونیستی در قلب فلسطینی جهان عرب نیز در آن شرکت داشتند و این کشورها همچنان در حال تقدیم کمکهای لازم وضروری برای بقا وادامه حیات این رژیم می باشند و در مقدمه این پرسشها چنین است : چگونه ممکن است این کشورها دوست عربها ومسلمانان در سوریه و یا دیگر کشورهای جهان عرب باشند؟!
ناظران فلسطینی که پیگیر دو گانگی اتحادیه عرب ناچار هستند ، موضوع مخالفت اجلاس سران با هرگونه گفتگو با دولت سوریه را مشروط به " سرنگونی رژیم" دمشق از یکسو و از سوی دیگر اقدام برای برقراری گفتگو با دولت اشغالگر صهیونیست بدون شرط رفع اشغالگری را عنوان کنند که این پیشنهاد از سوی یک هیئت از وزرای عرب  که در واشنگتن برای تشریح " ابتکار صلح عربی " سفر کرده بود ، عنوان گردید و اینکه به ایالات متحده تأکید نمایند که " پرونده نهایی گفتگوها " با دولت اشغالگر صهیونیست تنها یک مسئله فلسطینی بشمار نمی آید بلکه عربی و اسلامی است همچنانه دکتر صائب عریقات رئیس هیئت سازمان آزادیبخش فلسطین مسئول گفتگوها ، بیان داشت. 
دوگانگی اعراب میان اجرای تصمیمهای اتحادیه عرب درباره سوریه از یکسو و از سوی دیگر ماندن تصمیهای اتحادیه درباره فلسطین بصورت مرکبی بر کاغذ ، تفسیرهای گوناگونی را در پی داشت.
از جمله موافقت اجلاس سران عرب با پیشنهاد قطر درباره تأسیس صندوق قدس اشغالی با سرمایه ای بالغ بر یک ملیار دلار که این تصمیم ما را بیاد تصمیم گیری مشابهی از سوی یک اجلاس سران عرب سابق می اندازد که صندوقی بنام الاقصى و قدس با سرمایه نیم ملیار دلار تأسیس نمود اما تاکنون یک دلار بابت آن پرداخت نشده است اما چه پولهایی به صندوقها و جیبهایی که برای تغییر دولت سوریه است که سرازیر نمی شود.
همچنین موضوع آشتی ملی فلسطینیان به یک اجلاس کوچک از سران عرب بریاست مصر واگذار گردید و این نشان می دهد که اجلاس سران عرب در دوحه موضوع جدیدی در این باره پیشنهاد ننموده است در حالیکه می توانست این موضوع را طی همین اجلاس خود مورد بررسی قرار دهد اما در عین حال کنفرانسهای سران و گردهمائی های وزارتی بنام " دوستان سوریه " بطور سریع و دوره ای برگزار می گردد بدون آنکه به اجلاس کوچک واگذار شود.  
 درخواست اجلاس سران عرب در دوحه از کشورهای عضو اتحادیه عرب برای کمک به " شبکه مالی أمان " ویژه " دولت فلسطین " ما را بیاد تصمیم شماره (551) اجلاس سران عرب در بغداد در این زمینه می اندازد که همچنان بصورت مرکبی بر ورق مانده است در حالیکه تمامی تعهدات مالی عربی برای " تغییر نظام " سوریه به اجرا در می آید.
همچنین ما را به یاد فراخوانهای " جامعه بین المللی " برای پایان دادن به محاصره نوار غزه می اندازد که کلید از میان برداشتن این محاصره عربی بوده و هست و درخواست دیگران برای انجام کاری که اعراب از آن خودداری می کنند ، در مقایسه با ابتکار عمل عربی در پیشی گرفتن بر جامعه بین المللی پیرامون رفع محاصره سوریه ، نشان دهنده دوگانگی عربی و نبود واقعگرایی اعراب است.
روشن است که اجلاس " خطرات " دوحه همانند اجلاسهای سابق بدون روبرو شدن حتى بایک خطر عربی در فلسطین آغاز گردید و پایان یافت.
ترجمه محمد ماجد نجار

منبع: خبرآنلاین عربی

49261

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 284857

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =