زهرا خدایی
دور تازۀ مذاکرات دیپلماتیک میان تل آویو و آنکارا برای از سرگیری روابط از سه شنبه گذشته در پایتخت ترکیه آغاز شده و قرار است دو طرف پیرامون نحوۀ پرداخت غرامت به قربانیان کشتی مرمره و همچنین سایر موضوعات خاورمیانه به مذاکره بنشینند. گفته میشود بحران سوریه نیز از مهمترین محورهای مذاکره میان دو طرف است. اما عادیسازی روابط آنکارا-تل آویو در حالی آغاز شد که طی روزهای اخیر فرضیۀ استفادۀ ارتش سوریه از سلاحهای شیمیایی مطرح شده است. بسیاری از ناظران بر این اعتقادند که اسراییل به شدت نگران تحولات سوریه و قرار گرفتن مراکز حساس سوریه به دست نیروهای افراطی است و نزدیکی به ترکیه نیز با هدف کاهش تبعات خطرناک بحران سوریه و سراریز شدن آن به مرزهای این رژیم قابل ارزیابی است. اما سوال اصلی اینجاست که فارغ از سطح بالای مناسبات اقتصادی میان تلآویو-آنکارا، ترکیه در نزدیکی به تل آویو تا چه میزان پیش خواهد رفت؟ آیا بحران سوریه، دو طرف را نزدیکتر خواهد کرد؟ قاسم محبعلی، کارشناس جهان عرب و مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در گفتگویی با خبرآنلاین به این پرسشها، پاسخ داد.آیا دولت سوریه واقعاً از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است؟
مسئلۀ سلاحهای شیمیایی از ابتدا مسئلۀ حساسی بود و غرب نیز بر این مسئله تأکید کرد که استفاده از سلاحهای شیمیایی میتواند وضعیت سوریه را تغییر دهد. بعد از اینکه دولت سوریه و مخالفان یکدیگر را به استفاده از سلاحهای شیمیایی متهم کردند و قرار بر این شد که سازمان ملل هیئتی را به سوریه اعزام کند و دمشق آن را نپذیرفت، برای اولین بار اسراییل اعلام کرد که منابع اطلاعاتی این رژیم خبر از این مسئله میدهند که در سوریه توسط دولت سلاحهای شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرد و متعاقباً انگلیسیها و آمریکاییها موضع گرفتند و اخیراً نیز اوباما در ملاقاتی که با پادشاه اردن داشت، این مسئله را نه به طور کامل بلکه تقریباً تأئید کرد.
اینکه واقعاً از سلاحهای شیمیایی استفاده شده و یا نشده بحث جداگانهای است و احتیاج به این دارد که با اعزام یک تیم کارشناسی بینالمللی تأیید شود.
از سویی استفاده سیاسی از این فرضیه نیز قابل اثبات نیست چون دولت سوریه تأئید کرده است که سلاحهای شیمیایی در اختیار دارد. همین مسئله از مدتها پیش مایۀ نگرانی بوده و براساس معاهدات بینالمللی که پس از جنگ جهانی اول امضاء شد، همۀ کشورها موظفاند که انبارهای سلاحهای شیمیایی خود را نابود کنند و اصولاً داشتن سلاحهای شیمیایی و استفاده از آن هر دو از نظر موافقتنامههای بینالمللی ممنوع است. حال اینکه دولت سوریه چگونه اینها را حفظ کرده، جای سوال است.
اما در حال حاضر هر دو طرف متهم به استفاده از آن هستند؛ دولت و مخالفین. با در نظرگرفتن احتمال استفادۀ هر دو طرف این احتمال وجود دارد که جبهة النصرة با توجه به اعتقاداتشان و عدم پایبندی به قوانین بینالمللی از این سلاحهای استفاده کرده باشند. بنابراین میتوان گفت که استفاده از سلاحهای شیمیایی میتواند وضعیت سوریه را تغییر دهد و احتمال اجماع بینالمللی برای تغییر در وضعیت سوریه را فراهم آورد؛ این تحول جدیدی است که باید منتظر بود و دید تا چه اندازه میتواند سبب تغییر معادله شود هرچند که روسها همچنان مخالفت میکنند. در صورتی که ثابت شود سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده باشد، در آنصورت روسیه نمیتواند موضع امروزش را حفظ کند.
بسیاری بر این اعتقادند با توجه به جایگاه ترکیه در خاورمیانه، آنکارا در نزدیکی به تل آویو، فاصلهها را حفظ خواهد کرد. اما گروهی دیگر بر این اعتقادند که نزدیکی سیاسی میان دو طرف، تأثیراتی را در بحران سوریه به همراه خواهد داشت. کدامیک قابل قبولتر است؟
شاید بتوان گفت که هر دو فرضیه درست است. واقعیت اینست که روند صلح خاورمیانه مسئلۀ پیچیدهای است که آمریکاییها در طول چندین دهه بر روی آن کار کردهاند که البته به رغم انعقاد قراردادهای مختلف(اعم از اسلو و کمپ دیوید) پیشرفتهای چندانی در آن رخ نداده و اصل منازعۀ فلسطین- اسراییل همچنان حل نشده باقی مانده است.
زمانی که اوباما در آمریکا بر سر کار آمد، تلاش کرد این مسئله را در سیاست خاورمیانه آمریکا در اولویت قرار دهد. در واقع اوباما در آستانۀ روی کار آمدنش 6 اولویت برای خود در خاورمیانه تعریف کرده بود: پروندۀ هستهای ایران، تروریسم، عراق، صلح خاورمیانه، مدیریت منابع انرژی و در نهایت روند توسعۀ سیاسی و اقتصادی.
آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که موقعیت و نفوذ آمریکا، امنیت و روابطش با کشورهای خاورمیانه، ارتباط بنیادی با روند صلح خاورمیانه دارد. در واقع به یک معنا تروریسم، امنیت منابع، مسئلۀ تکثیر سلاحهای هستهای، روند توسعۀ سیاسی و اقتصادی و حتی عراق همگی به نوعی در پیوند و گرهخوردگی با صلح فلسطین-اسراییل قرار داشتند.
اگر دقت کنید میبینید که اوباما در 4 سال اول ریاستجمهوری خود هیچ اقدام خاصی در قضیۀ فلسطین صورت نداد. او در آستانۀ دور دوم سعی کرد این مسئله را حل کند، اما به بحرانی برخورد کرد که بسیاری از معادلات را تغییر داد و آن آغاز بهار عربی در کشورهای جهان عرب بود که وضعیت جدیدی را پدید آورد. برای حل این مسئله اوباما همچنان نیازمند این بود که روابط اسراییل با برخی از کشورهای خاورمیانه را تلطیف کند. در همین راستا اوباما تلاش کرد اسراییل را به اخوانالمسلمین مصر و مرسی نزدیک کند.
با توجه به وضعیت سوریه، لبنان و عراق یکی از کشورهایی که در این زمینه میتوانست اهمیت زیادی داشته باشد، ترکیه بود. در واقع بحران در روابط ترکیه و اسراییل زخمی بود که روند صلح خاورمیانه را از قبل پیچیدهتر کرده بود. از همین رو بود که اوباما تلاش کرد که این مسئله را تا اندازهای تلطیف کند تا روند صلح خاورمیانه فعال شود.
اما سوال شما مبنی بر اینکه واقعاً چقدر روابط ترکیه و اسراییل پیش خواهد رفت، به نظر میرسد هر دو علاقمند هستند که روابط پیش برود، اما اینگونه نیست که این روابط به سادگی و بدون هیچ مانعی حل شود چرا که مشکلات عدیدهای در این راه وجود دارد؛ اعم از تضاد منافع میان دو طرف.
بنابراین این آشتی چندان باری نخواهد داشت؟
باید به این مسئله توجه داشت که اسراییل حاضر نیست از سیاستها و خواستههای خود کوتاه بیاید از جمله اینکه حاضر نیست موجودیت مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد؛ مسئلهای که در تضاد با سیاستهای ترکیهای است که میخواهد با کمک کردن در به وجود آوردن فلسطین مستقل اعتبار منطقهای زیادی برای خود جذب کند.
همانطور که در گذشته، اسراییل روندهای صلح را به شکست میکشانده است، این بار نیز ممکن است اسراییل بازی ترکها را دچار مشکل کند.
بله، از نظر سیاسی این فرضیه درست است که روابط اسراییل و ترکیه به صورت دوجانبه برقرار خواهد شد اما اینکه دو طرف بتوانند بر سر مسئلۀ فلسطین و یا خاورمیانه و حتی سوریه به نتیجۀ مشترکی برسند، بسیار دشوار است.
به بحران سوریه اشاره کردید؛ این بحران تا چه میزان میتواند دو طرف را به یکدیگر نزدیک کند؟ در انتخاب افراد در داخل شورای انتقالی سوریه (اعم از اخوان المسلمین و یا هر گروه دیگری) که با لابیگری ترکیه و سایر کشورهای منطقه در جریان است، منافع اسراییل نیز در نظر گرفته میشود؟
اسراییل و متحدان آن اعم از آمریکا و کشورهای اروپایی تأثیرات خود را بر آیندۀ سوریه از طریق لابیگری در شورای انتقالی سوریه خواهند گذاشت.
روابط اسراییل و ترکیه که هم اکنون نقش کلیدی در مسئلۀ سوریه پیدا کرده است، به خاطر اینست که اسراییل از آیندۀ سوریه نگران است. وقتی روابط ترکیه و اسراییل بحرانی باشد، این نگرانی مضاعف میشود. یکی از اقداماتی که در این چهارچوب صورت گرفت یعنی میانجیگری اوباما در سه بُعد حائز اهمیت است: نقش ترکیه در سوریه، نقش ترکیه در مسئلۀ ایران و در نهایت نقش ترکیه در روند صلح خاورمیانه. این 3 مسئله با تشکیل یک مثلث، مستقیماً بر روابط آمریکا- ترکیه و اسراییل- ترکیه تأثیر میگذارد که تلطیف آن در بحران سوریه تأثیر میگذارد.
چه تأثیری بر اسراییل دارد؟
اسراییل از آیندۀ سوریه نگران است، چون احتمال میدهد اسلامگرایانی از نوع اخوانالمسلمین و یا اسلامگرایان افراطی در سوریه بر سر کار بیایند و آرامشی که از 41 سال قبل در مرزهای اسراییل-سوریه بوده است، به هم بخورد و سوریه موضع تندتری در قبال اسراییل بگیرد.
درست است که سوریه در طی این سالها با اسراییل صلحی نداشت و از محور مقاومت حمایت میکرد، اما هیچگاه سوریه، اقدامی علیه اسراییل نکرد و اسراییل تا زمانی که حافظ اسد و خانوادۀ وی در حکومت بودند از این مسئله اطمینان خاطر داشت که مرزهای سوریه-اسراییل برای جنگ فعال نمیشود. اما در مورد آینده سوریه این تضمین وجود ندارد.
بنابراین چه کسی میتواند این تضمین را به اسراییل بدهد؟
یکی از این بازیگران ترکیه است. چون ترکیه روابط نزدیکی با اخوانالمسلمین دارد و از سویی با کمک به جریان میانهروی اخوانالمسلمین و یا میانهروهای اسلامی میتواند از روی کارآمدن سلفیها و یا گروههای نزدیک به القاعده جلوگیری کند که البته احتمال آنها بالاست. چرا که این اختلاف فاز در جهان عرب نیز وجود دارد یعنی ترکیه و قطر و تا اندازهای مصر به اخوانالمسلمین نزدیکتر هستند و عربستان و کشورهای دیگر اعم از تونس، لیبی، الجزایر رابطۀ بیشتری با سلفیها دارند و از آنها حمایت میکنند.
برای اینکه سلفیها و القاعده در سوریه قدرت نگیرند، نقش ترکیه در حال حاضر بسیار مهم است. بهبود روابط ترکیه-اسراییل میتواند این اطمینان بخشی را به اسراییل بدهد که تغییرات در سوریه نمیتواند تهدیدی برای اسراییل باشد. این مسئله میتواند برای آمریکا و اسراییل و هم برای متحدین این کشورها تعیینکننده باشد؛ بدین معنا که دولت آینده سوریه باید الزاماً دوست و متحد اسراییل باشد و امنیت آن را تأمین کند و از سویی متحد ایران نیز نباشد.
به درازا کشیده شدن اجماع میان اعضای شورای انتقالی و یا سطح بالای اختلافات نیز همین است؟
سوریه جامعۀ از هم پاشیده است. تضادها و تنوعات مختلف قومی و مذهبی و مداخلات و ارتباطات متعدد گروههای مختلف کشور اعم از سنی، علوی، مسیحی، دروز و کرد با بیرون از کشور در سایۀ تشدید اختلافات داخلی بحران سوریه را پیچیدهتر کرده است. در واقع همۀ طرفها باید مطمئن بشوند که جایگزین بشار اسد جایگزینی است که مشخصاً امنیت اسراییل را تهدید نمیکند و دیگر متحد ایران و حزب الله نخواهد بود.
4952
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه میگوید: در صورتی که ثابت شود سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده باشد، در آن صورت روسیه نمیتواند موضع امروزش را حفظ کند.
کد خبر 288965
نظر شما