در حالیکه اوباما خود را آمادۀ استقبال از رجب طیب اردوغان-نخست وزیر ترکیه- در کاخ سفید میکند، آنکارا امیدوار است این ملاقات، فرصتی تاریخی برای ایجاد رابطهای صمیمیتر میان رهبران دو کشور باشد. در این میان محورهای مذاکره میان دو طرف بدون شک عراق، سوریه، ایران و از سرگیری روابط میان اسراییل و ترکیه خواهد بود. برای اطمینان از این مسئله که مذاکرات سازنده و مثبت خواهد بود، رییسجمهور آمریکا باید اردوغان را متقاعد کند که دیدگاههای نخست وزیر ترکیه پیرامون محورهای مورد بحث، لزوماً در همخوانی کامل با منافع واشنگتن نیست.
عراق
ترکیه معتقد است نوری مالکی، نخست وزیر عراق، با تمرکز بر شیعهگرایی، سیاست تفرقهاندازی را در بغداد دنبال میکند. آنکارا در سال 2010 از جریان ایاد علاوی حمایت کرده بود و همین مسئله، فضای بدی را میان مالکی و اردوغان به وجود آورد که از آن زمان تاکنون رنگ سکتاریستی(فرقهای و طائفی) به خود گرفته است.
از سویی ترکیه، مالکی را گزینۀ تهران میداند، آنهم در حالیکه ایران به بازیگر سیاسی ویژه و تأثیرگذاری در منطقه تبدیل شده است. همۀ این ملاحظاتِ رقابتی میان اردوغان و مالکی گزینهها و آپشنهای سیاست آمریکا را محدود خواهد کرد.
اوباما مجبور است بر اردوغان فشار آورده تا آنکارا حمایت بیشتری از عراق برای برقراری ثبات در این کشور به عمل آورد. البته در عین حال که دولت ترکیه و آمریکا همصدا با مالکی پیرامون سیاستهای تبعیضآمیز وی که میتواند روند دمکراسی در این کشور را مختل کند، صحبت خواهند کرد. در صورتی که مالکی به سیاستهای خود علیه عربهای سنی و کردها ادامه دهد، اوباما تمایل دارد رویکرد جدیدی را در عراق در نظر گیرد.
از سویی واشنگتن و آنکارا به رغم اختلاف نظر باید به همکاری متزلزل خود در قبال اختلاف بغداد با کردهای عراقی ادامه دهند. در صورتی که همۀ طرفها بر سر صادرات نفت و انرژی به توافق برسند، خواهند توانست امنیت را در عراق برقرار کنند و همین مسئله میتواند منافع ترکیه و آمریکا را نیز تأمین کند. آنها باید به طور مشخص مذاکرات را براساس توافقات نشست ماه گذشته در لندن با حضور آمریکا، عراق و ترکیه بنا نهند و به راهکارهای مفیدتر و بهتری برای آرام کردن وضعیت خطرناک فعلی در عراق دست یابند.
سوریه
در حالیکه واشنگتن سیاست محتاطانهای را در برخورد با بحران سوریه در پیش گرفته است، ترکیه به حامی آتشین شورشیان سوریه از اواخر 2011 تبدیل شده است. برای ترکیه، سقوط بشار اسد اجتناب ناپذیر است و از همین رو با تمام توان هم از لحاظ سیاسی و هم نظامی و هم تسلیحاتی از مخالفان سوریه حمایت میکند. همین مسئله طبق اطلاعات رسانهها، به رادیکالهای اسلامی اجازه عبور از مرزها را داده است.
برای همکاری بیشتر، واشنگتن باید به آنکارا یادآوری کند که سوریه پس از سقوط بشار اسد، به دولتی ضعیف و تقسیم شده تبدیل خواهد شد که همین مسئله میتواند در آینده برای همسایۀ دیوار به دیوار ترکیه نیز بیثباتی به همراه آورد. اردوغان باید هوشمند بوده و اطمینان لازم را به وجود آورد که گروههای افراطی و تندرو در چنین دولتی قدرت نخواهند گرفت.
از همین رو، آنکارا به سهم خود، از واشنگتن خواهد خواست که رویکرد جدیدی در حمایت از مخالفان سوریه در پیش گیرد، اما در عین حال ترکیه تمایل دارد نقش و سهم خود را در بحران سوریه حفظ کند. برای این منظور، آمریکا فراخوانده شده است تا در ایجاد منطقۀ پرواز ممنوع در داخل سوریه به منظور از حمایت از مناطقی که شورشیان بدست آوردهاند-به خصوص در مناطق شمالی سوریه- نقش آفرینی بیشتری داشته باشد.
آنکارا همچنین از واشنگتن میخواهد تا تلاشهای ضد سوری آمریکا بیش از جنوب ترکیه به سمت اردن شیفت پیدا کند، تا از میزان فشارها و خشونتها موجود در مرز ترکیه و سوریه کاسته شود. حتی اگر اوباما موفق نشود در همۀ این موارد حرکتی صورت دهد، تعهد بیشتر برای حمایت از مخالفان برای آنکارا بسیار مفید خواهد بود.
اسراییل
یخ روابط میان اسراییل و ترکیه متعاقب ورود اوباما به اختلاف میان دو طرف و مذاکره تلفنی میان آنها در حال آب شدن است. عادیسازی سریع روابط دو طرفه از دیگر مسائلی است که میتواند خواستۀ دیگری از سوی آنکارا را مطرح کند. به عنوان مثال در صورتی که آنکارا زمانی را برای تعیین سفیر ترکیه در اسراییل در نشست 16 می اعلام کند، این مسئله دست برتر اردوغان را نشان خواهد شد.
اما مانع برای ترکیه، حماس است، مسئلهای که آنکارا در آن اختلافنظرهایی با آمریکا و اسراییل دارد. آنکارا معتقد است که توان متقاعدن کردن حماس برای توقف خشونتها و به رسمیت شناختن اسراییل را دارد- شروطی که توسط گروه 4 جانبه (دبیرکل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه) برای مذاکره با حماس بعد از به قدرت رسیدن این جنبش در غزه تعیین شده بود. برای این منظور، اردوغان قصد دارد پس از سفر آمریکا، به غزه برود. سفری که میتواند روابط با اسراییل را پیچیدهتر و همۀ تلاشهای سیاسی و شخصی اوباما برای نزدیکتر کردن دو طرف را هدر دهد. برای حل این مشکل، اوباما باید اردوغان را تشویق کند تا سفر وی فراگیرتر باشد و اگر اردوغان بر غزه اصرار دارد، باید توقفی در اسراییل و همچنین در کرانه باختری نیز داشته باشد. شاید چنین رویکردی با بلندپروازیهای ترکیه در تبدیل شدن به لیدر منطقهای نیز هماهنگ باشد: بدون شک ترکیه نمیتواند بدون ورود به مسئله اسراییل و فلسطین به قدرت منطقهای در خاورمیانه تبدیل شود.
ایران
برای آنکارا، ایران رقیب اصلی در منطقه است آنهم در حالیکه دو طرف در همسایگیشان در جنگی نیابتی گرفتار شدهاند و از سویی بحران سیاسی در عراق نیز روند صعودی دارد. واشنگتن تلاش خواهد کرد با عدم اطمینان ترکیه نسبت به ایران، در مقابل بلندپروازیهای ایران ایستاده و ترکیه را به همکاری بیشتری برای استقرار رادار ضدموشکی ناتو و حتی حمایت بیشتر آنها در پرونده هستهای ایران دعوت کند. با این حال ایالات متحده آمریکا باید دقت به خرج داده و به این تلاشها شکل رقابت میان شیعه و سنی ندهد، روندی که در حال در بستر خاورمیانه و در میان بسیاری از کشورها وجود دارد.
ترکیه؛ متحد نرم آمریکا
ایالات متحده آمریکا تلاش میکند از ترکیه، تواناییهای این کشور در منطقه، اعم از توان نظامی، سیستم دمکراتیک، توان اقتصادی، رشد طبقۀ متوسط و نفوذ فرهنگی و اجتماعی آن به عنوان ابزار استفاده کند. با این حال منافع آنکارا هنوز با منافع واشنگتن یکی نیست و در عین حال ترکیه میخواهد به جای نماینده به شریکی تمام عیار برای آمریکا تبدیل شود. با این حال هرگونه تلاش مشترکی باید براساس توجه و دقت بالا و در همۀ موارد با برآورد دقیق همراه باشد.
یکی از مهمترین موارد همکاری میان دو طرف در حوزۀ داخلی ترکیه، مسئلۀ تعامل اردوغان با کردهای پ.ک.ک و آتش بسی است که به تازگی میان آنها منعقد شده است. وانشگتن، متحد آنکارا باید در این زمینه ابعاد مثبت این پیشرفت را برجسته نموده و بر تأثیر آن در گسترش ثبات و دمکراسی در ترکیه و منطقه تأکید نماید. بسیاری از نخبگان سیاسی در ترکیه همچنان مخالف این روند هستند و از این رو اردوغان میتواند در این اقدام از حمایتها بهرهمند شود.
واشنگتن اینستیتو/7 می 2013
ترجمه: زهرا خدایی
4952
نظر شما