محسن هاشمی رفسنجانی، بزرگ ترین فرزند آیتالله هاشمی است که پس از بیستسال حضور در مدیریت شهری سودای حضور در خیابان بهشت را در سر میپروراند و به قول خودش شاید کمی از سایه سنگین پدر فاصله بگیرد. در ادامه بخشهایی از گفتوگو با ایشان در رابطه با حضور وی در انتخابات شورای شهر تهران را خواهید خواند.
• نگاه من به مسائل کشور عمدتاً اجرایی بوده است. کارهای اجراییام را هم از صنایع موشکی سپاه آغاز کردم. بیشتر وقت من در ساخت و تولید و مسائل تحقیقاتی سپری شده است. بعد که وارد ریاست جمهوری شدم. به دلیل اینکه دولت آقای هاشمی دولت سازندگی و کار بود، در بخش بازرسی ویژه به سه موضوع مهم میپرداختیم. تولید، توسعه و حل مشکلات بروکراتیک کشور از وظایف ما در بازرسی ویژه ریاست جمهوری بود.
• نمیشود گفت مترو را با ما میشناسند. مترو را با مسافرینش میشناسند. ما مسافرکش بودیم! هم مترو میساختیم و هم مسافرکشیاش را انجام میدایدم. به همین دلیل یک مسافر کش بزرگ محسوب میشدیم. در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی و شهرداری کرباسچی یکی از دغدغههای اصلی دولت مسائل شهری تهران بود. باتوجه به حواشیای که برای اقای کرباسچی بهوجود آمده بود. آقای هاشمی مجبور بودند وقت بیشتری را برای مسائل تهران بگذارند. مسائل مترو با مشکلات شهری عجین شده است. مشکلات استملاکی و تأسیساتی باعث شد که بنده اطلاعاتم درباره مدیریت شهری زیاد شود.
• بعد از خروجم از مترو مدتی نیز بحثهای انتخاباتی و سیاسی پشت سرم وجود داشت. مصاحبههای سیاسی من که رنگ و بوی شهری نداشت، باعث شده بود برخی تحلیل کنند که محسن هاشمی به دنبال ریاست جمهوری است اما من چنین نظری نداشتم هرچند پیشنهاداتی نیز به من داشتند که وارد عرصه ریاست جمهوری شوم؛ ولی باتوجه به حجم بالای نامزدها که تعدادشان از حد نرمال هم گذشته است و باید کمتر شوند حضورم به صلاح نیست.
• متأسفانه ما همیشه تحت شعاع پدر قرار داریم. اصلاً یکی از دلایل حضور من در حوزه شورای شهر این است که از سایه پدرم خارج شویم. ولی هر وقت میخواهیم مستقل عمل کنیم. طوری رفتار میکنند که ما را پشت پدر پنهان کنند. لذا باتوجه به اینکه در این روز ما به اندازه کافی رئیسجمهوری داریم و بنده هم اطلاعات شهری خوبی داشتم لازم دانستم که وارد انتخابات شورای شهر تهران شوم.
• در رابطه با حضورم در انتخابات باید این نکته را عرض کنم که من برای حضورم در حال مطالعه مشکلات شهری تهران بودم که به این نکته رسیدم که طبق نظرسنجیها نیمی از دغدغه مردم تهران مشکل ترافیک و مشکلات حمل و نقل تهران است. اگر این نظرسنجی را مشکلات محیط زیست و آلودگی هوا اضافه کنیم این رقم به 70درصد میرسد. لذا باتوجه به سوابقم احساس کردم در مورد مشکلات مردم حرفی برای گفتن دارم.
• در سال 57 مانند همین دوران آقای احمدینژاد درآمد نفتی افزایش چشمگیری داشت و رژیم سابق به دنبال طرحهای بزرگ بود و پروژه حمل و نقل تهران را کلید زد. و تا سال 53 یک شرکت فرانسوی مشغول مطالعات حمل و نقل شهر تهران بود که نتیجه تحقیقات این است که ایجاد مترو را پیشنهاد دادند. در همان سال یک شرکت در ایران به نام شرکت بهرهبرداری مترو راهاندازی شد. این شرکت برای طرح مترو با یک شرکت فرانسوی قرارداد بست. تازه در ابتدای سال 57 کلنگ احداث مترو در تهران زده شد. تا پیش از انقلاب صرفاً 300 متر تونل ساخته شد آن هم دز زمینهای بلا معارض عباسآباد.
• رابطه من و آقای احمدینژاد بسیار خوب بود و ایشان تعامل بسیار خوبی با مترو داشت و مشکلی با ایشان نداشتیم روزی که احمدینژاد بنا داشت از شهرداری به دولت برود من خدمت ایشان رفتم و استعفای خودم را به ایشان دادم. نظرم این بود که باتوجه به فضای انتخابات مترو کسی را نیاز دارد که با دولت بعدی نیز هماهنگتر باشد ولی ایشان استعفای بنده را نپذیرفت.
• آقای قالیباف مصوبات خوبی را از مجلس گرفت. یکی از این مصوبات کمک یک میلیارد دلاری از حساب ذخیره ارزی به مترو بود؛ ولی باوجود اینکه این قانون چندبار در مجلس تصویب شد و نهایتاً در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسید، دولت با آن خیلی بد برخورد کرد و حاضر به اجرای آن نشد. به همین دلیل من تصور کردم بهتر است کمی عقب بنشینم که شاید این بودجه به مترو تزریق شود و مترو آسیب نبیند. من هم از مترو فقط یک خط عقبتر آمدم و از مدیرعاملی به هیأتمدیره شرکت مترو رفتم.
30145
نظر شما