۰ نفر
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۰

ناصر فیض در تهران امروز نوشت: شوخى با شعر شعرا (شعر شعرا هم از آن حرف هاست) اتفاق تازه اى نیست از قدیم این کار مخصوصا در رسانه هاى کتبى و شفاهى معمول بوده و غالبا با عنوان «پا توى کفش شعرا» اینجا و آنجا دیده شده. من هم براى آنکه از قافله عقب نماند این کار را کرده، البته بیشتر با شعر حافظ. بعد ها کامل همین ابیات را در «دیوان حافیض» خواهید خواند.

 

به مى سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که رنگین کردن سجاده، تازه اول کار است

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

طنین افکنده در جانم صداى مادر جانان
 *

شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هائل

مگر دیوانه باشى شب بمانى در چنین جایى

 *

شکر فروش که عمرش دراز باد، چرا

براى عمر درازش نمى کند فکرى

 *

آسایش دو گیتى تفسیر این دو حرف است

تفسیر حرف اول، تفسیر حرف دوم

 *

هنگام تنگدستى در عیش کوش و مستى

تا خاطرم شود جمع، عقل تو نیست کامل

 *

در کوى نیکنامى ما را گذر ندادند

ما با هزار زحمت یک جور از آن گذشتیم

 *

حافظا مى خور و رندى کن و خوش باش ولى

به جز از مى همه در قالب شرعى باشد

 *

گر چه دوریم از بساط قرب «همت» دور نیست

خانه ما سمت شهران است، نزدیک شماست

 *

تیرى که زدى بر دلم از غمزه خطا رفت

اما به کس از شرم نگفتم که کجا رفت

 *

نگاه کن به وزیر پیاده در شطرنج

مقام عیش میسر نمى شود بى رنج

 *

کنون به آب مى لعل خرقه مى شویم

و گرنه خرقه من بود و آب لوله کشى

 *

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است و گر از جنس «سن ایچ»

 *

من هرگز آبروى فقر و قناعت نمى برم

فقر و قناعت آبروى مرا مى برد ولى

 *

خاک مرا چه حاجت بر مکر دشمن است

یاران فتنه پرور ما از که کمترند

 *

نقدها را بُوَد آیا که عیارى گیرند

تا همه صومعه داران پى کارى گیرند

6060

کد خبر 291423

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۷
    2 0
    نقدها را بُوَد آیا که عیارى گیرند تا که معلوم شود پشت ندارد وانه

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین