می خواستم چیزی بنویسم مفصل. در پاسخ به اظهارات اخیر آقای رهگذر و جناب آقای سلحشور، که طبق معمول در مقام قسیم جنت و نار قرار گرفته و حکم به ارتداد این و آن داده بودند. که دیدم چه فایده. آنها که پاک و طیب و طاهرند، سخنشان به هیچ گرفته میشود، من که مسلمانیام خود در معرض تردید است، چه بگویم؟
جایی خوانده بودم که محمد مصطفی (ص)، به ضرب شمشیر از کافران اقرار به مسلمانی میگرفت تا در آن دنیا، بهانهای بیابد برای شفاعتشان. خب، اگر این گونه باشد، پس چرا مدعیان پیروی از آن جان گرامی، به ضرب دشنه و دشنام میخواهند از دیگران اقرار به کفر بگیرند؟ که چه شود؟ که آنها راهی دوزخ شوند و بهشت در اختیار زمره عبوس زهد باقی بماند. خداییش نباید گفت چنین بهشتی ارزانی همین دوستان که مارا دوزخ خوشتر است؟ ما که به پیروی از آن شاعر دردمند سالهاست که تکلیف خودمان را با چنین اسلامی روشن کردهایم:
چند بر سنگم زنی من شیشه جان نیستم
چند پامالم کنی خون شهیدان نیستم
ای مسلمانان مسلمانی اگر این است وبس
من یهودم، کافرم، گبرم، مسلمان نیستم
و اما یک سئوال بنیادین. که امیدوارم آقای سلحشور، رهگذر و یا نظائر آنها به آن صادقانه پاسخ دهند: در طی این سالها که این دوستان از ارزشهای به زعم خود دینی قاطعانه دفاع میکنند، آیا یک نفر، فقط یک نفر، جذب این نوع نگرش شده است؟ اگر شده است آدرس آن تازه مسلمان را لطف بفرمایند و در اختیار رسانهها قرار دهند. فقط همین.
5757
نظر شما