نقش اردن در تحولات سوریه و بالعکس تأثیر اوضاع پیچیده بحران سوریه بر اردن به یکی از مهمترین عناصر بحران آفرین در این کشور تبدیل شده است. همجواری اردن با سوریه، و تلاش جبهه استکبار جهانی و ارتجاع منطقه ای یعنی امریکا و هم پیمانان عرب وی، برای بهره برداری از این همجواری در خدمت منافع خود، این کشور را از محورهای اهتمام آن ها قرار داده است.
رژیم های ثروتمند عرب خلیج فارس با سوء استفاده از بحران سیاسی اجتماعی داخلی اردن و مشکلات اقتصادی این کشور، که سایه تحولات بیداری را بر آن سنگین تر کرده است، با دادن رشوه به عنوان کمک اقتصادی به خاندان سلطنتی حاکم بر آن، در صدد اصلی کردن محور خط مرزی اردن با سوریه ، به عنوان خط ترانزیت انتقال تدارکات و تسلیحات و نیروی انسانی به داخل سوریه هستند و عملا اردن را به پشت جبهه فعال جنگ علیه سوریه و نظام آن تبدیل کرده اند.
این رویکرد، اوضاع را در درون اردن دچار آشفتگی کرده است و این کشور را به رغم ادعای بی طرفی در بحران سوریه عملا به یکی از طرف های محوری مبدل ساخته است. خصوصا توفیقات اخیر ارتش سوریه در مسدود کردن راه های تدارکاتی شورشگران در محورهای ترکیه و لبنان، ثقل تدارکاتی و ترانزیتی را به محور اردن منتقل کرده است و بنابراین مرکز توطئه امریکایی ها و اروپایی ها بویژه انگلیس و اسرائیل و عرب ها برای سرنگونی نظام سوریه و به اصطلاح شکستن کمر مقاومت، در محور اردن قرار گرفته است.
اما همانگونه که دخالت ترکیه، باعث شد بخش هایی از بحران به داخل خاک ترکیه انتقال یابد، در مورد اردن این مسئله عملا تکرار شده و اردن نتوانسته است خود را از پیامدهای دخالت و حمایت از شورشیان سوریه دور نگهدارد.
وجود صدها هزار آواره سوری در اردوگاه های متعدد در کنار اردوگاه های نظامی و آموزشی شورشیان و عوارض اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن، گریبانگیر جامعه اردن شده است.
وزیر خارجه اردن هفته گذشته اعلام کرد که پناهندگان سوری ظرف یک تا دو سال آینده نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل خواهند داد، این در حالی است که هماکنون بیش از نیمی از جمعیت اردن را فلسطینیان آواره ای تشکیل می دهند که بخشی از آن ها همچنان در اردوگاه ها به انتظار بازگشت به سر می برند.
اردن در شرایط کنونی با وضعیتی مشابه، دوران پس از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل و شکست مفتضحانه اهراب در مقابل اسرائیل و تحت اشغال اسرائیل قرار گرفتن بخش های گسترده ای از سرزمین های عربی از جمله باقیمانده سرزمین فلسطین با اشغال کرانه باختری، غزه و قدس شریف قرار گرفته است.
سیل گسترده آواره گان و پناهندگان، باعث فلج شدن کامل سیستم اقتصادی و امنیتی و فزونی یافتن دخالت های خارجی در این کشور به بهانه این اوضاع است. شرائط زندگی نامناسب و اسفبار آوارگان و عدم امکان کنترل تحرک آنان در داخل کشور پیامدهای ناگواری را در محیط های اجتماعی این کشوربر جای گذاشته است.
همزمان با کوچ پناهندگان سوری به اردن، شاهد کوچ معکوس و از نوع متفاوتی هم از اردن به سمت سوریه هستیم ، که عبارتند از نیروهای تندرو و اجیر شده با پول شیوخ عرب خلیج فارس برای جنگیدن با نظام سوریه هستیم. این دو نوع موج کوچ عملا هم سوریه و هم اردن را با مشکلات کنونی و آتی مواجه کرده و می کند. با پایان دیر یا زود بحران سوریه و بازگشت آوارگان از یک سو و به اصطلاح مجاهدان عرب از نوع جدید به اردن و دیگر کشورها از سوی دیگر پدیده امنیتی تازه ای گریبانگیر این کشورها می شود که باید بیندیشند که چگونه خود را از شر این پتانسیل تندرو و احیانا شکست خورده و زخم دیده که ویروس آن به سرعت همه جا گیر می شود، مقابله کنند.
از سوی دیگر در مقابل فشار خارجی غربی/عربی/اسرائیلی به نظام اردن برای دخالت در امور سوریه و باز کردن مرز خود با این کشور به منظور سرازیر کردن کامیون کامیون سلاح و نیروی داوطلب آموزش دیده در اردوگاه های نظامی زیر نظر امریکایی ها، فشار و خشم افکار عمومی مردمی در داخل اردن قرار دارد که خواهان موضع گیری جدی این کشور در مقابل تجاوزات اسرائیل، نه تنها با اخراج سفیر اسرائیل بلکه الغای پیمان وادی عربه با این رژیم است که وجود سفارت کیان صهیونیستی را در پایتخت این کشور مشروعیت بخشیده است.
به هر حال بحران اقتصادی اردن که بار بیست میلیارد بدهی خارجی را با خود حمل می کند و کسر بودجه دو میلیلرد دلاری سالانه آن وضعیت اقتصادی متزلزلی را برای آن ایجاد کرده است به همراه بحران سیاسی اجتماعی ناشی از موج بیداری اسلامی در داخل این کشور به علاوه پیامدهای بحران سوریه و تعداد رو به افزایش آواره گان سوری از یک سو، مداخلات خارجی غربی و عربی برای استفاده از خاک اردن برای ضربه زدن به سوریه و جبهه مقاومت ضد امریکایی و صهیونیستی از سوی دیگر ، وضعیت رو به انفجاری را در داخل این کشور ایجاد کرده و اردن را تبدیل به یک کشتی شبیه ساخته است که امواج سهمگین طوفانی آن را بر فراز گرداب تندی قرار داده و قدرت هرگونه تصمیم گیری صحیح و گزینه رهایی بخش را از ناخدای آن سلب کرده است.
رژیم های ثروتمند عرب خلیج فارس با سوء استفاده از بحران سیاسی اجتماعی داخلی اردن و مشکلات اقتصادی این کشور، که سایه تحولات بیداری را بر آن سنگین تر کرده است، با دادن رشوه به عنوان کمک اقتصادی به خاندان سلطنتی حاکم بر آن، در صدد اصلی کردن محور خط مرزی اردن با سوریه ، به عنوان خط ترانزیت انتقال تدارکات و تسلیحات و نیروی انسانی به داخل سوریه هستند و عملا اردن را به پشت جبهه فعال جنگ علیه سوریه و نظام آن تبدیل کرده اند.
این رویکرد، اوضاع را در درون اردن دچار آشفتگی کرده است و این کشور را به رغم ادعای بی طرفی در بحران سوریه عملا به یکی از طرف های محوری مبدل ساخته است. خصوصا توفیقات اخیر ارتش سوریه در مسدود کردن راه های تدارکاتی شورشگران در محورهای ترکیه و لبنان، ثقل تدارکاتی و ترانزیتی را به محور اردن منتقل کرده است و بنابراین مرکز توطئه امریکایی ها و اروپایی ها بویژه انگلیس و اسرائیل و عرب ها برای سرنگونی نظام سوریه و به اصطلاح شکستن کمر مقاومت، در محور اردن قرار گرفته است.
اما همانگونه که دخالت ترکیه، باعث شد بخش هایی از بحران به داخل خاک ترکیه انتقال یابد، در مورد اردن این مسئله عملا تکرار شده و اردن نتوانسته است خود را از پیامدهای دخالت و حمایت از شورشیان سوریه دور نگهدارد.
وجود صدها هزار آواره سوری در اردوگاه های متعدد در کنار اردوگاه های نظامی و آموزشی شورشیان و عوارض اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن، گریبانگیر جامعه اردن شده است.
وزیر خارجه اردن هفته گذشته اعلام کرد که پناهندگان سوری ظرف یک تا دو سال آینده نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل خواهند داد، این در حالی است که هماکنون بیش از نیمی از جمعیت اردن را فلسطینیان آواره ای تشکیل می دهند که بخشی از آن ها همچنان در اردوگاه ها به انتظار بازگشت به سر می برند.
اردن در شرایط کنونی با وضعیتی مشابه، دوران پس از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل و شکست مفتضحانه اهراب در مقابل اسرائیل و تحت اشغال اسرائیل قرار گرفتن بخش های گسترده ای از سرزمین های عربی از جمله باقیمانده سرزمین فلسطین با اشغال کرانه باختری، غزه و قدس شریف قرار گرفته است.
سیل گسترده آواره گان و پناهندگان، باعث فلج شدن کامل سیستم اقتصادی و امنیتی و فزونی یافتن دخالت های خارجی در این کشور به بهانه این اوضاع است. شرائط زندگی نامناسب و اسفبار آوارگان و عدم امکان کنترل تحرک آنان در داخل کشور پیامدهای ناگواری را در محیط های اجتماعی این کشوربر جای گذاشته است.
همزمان با کوچ پناهندگان سوری به اردن، شاهد کوچ معکوس و از نوع متفاوتی هم از اردن به سمت سوریه هستیم ، که عبارتند از نیروهای تندرو و اجیر شده با پول شیوخ عرب خلیج فارس برای جنگیدن با نظام سوریه هستیم. این دو نوع موج کوچ عملا هم سوریه و هم اردن را با مشکلات کنونی و آتی مواجه کرده و می کند. با پایان دیر یا زود بحران سوریه و بازگشت آوارگان از یک سو و به اصطلاح مجاهدان عرب از نوع جدید به اردن و دیگر کشورها از سوی دیگر پدیده امنیتی تازه ای گریبانگیر این کشورها می شود که باید بیندیشند که چگونه خود را از شر این پتانسیل تندرو و احیانا شکست خورده و زخم دیده که ویروس آن به سرعت همه جا گیر می شود، مقابله کنند.
از سوی دیگر در مقابل فشار خارجی غربی/عربی/اسرائیلی به نظام اردن برای دخالت در امور سوریه و باز کردن مرز خود با این کشور به منظور سرازیر کردن کامیون کامیون سلاح و نیروی داوطلب آموزش دیده در اردوگاه های نظامی زیر نظر امریکایی ها، فشار و خشم افکار عمومی مردمی در داخل اردن قرار دارد که خواهان موضع گیری جدی این کشور در مقابل تجاوزات اسرائیل، نه تنها با اخراج سفیر اسرائیل بلکه الغای پیمان وادی عربه با این رژیم است که وجود سفارت کیان صهیونیستی را در پایتخت این کشور مشروعیت بخشیده است.
به هر حال بحران اقتصادی اردن که بار بیست میلیارد بدهی خارجی را با خود حمل می کند و کسر بودجه دو میلیلرد دلاری سالانه آن وضعیت اقتصادی متزلزلی را برای آن ایجاد کرده است به همراه بحران سیاسی اجتماعی ناشی از موج بیداری اسلامی در داخل این کشور به علاوه پیامدهای بحران سوریه و تعداد رو به افزایش آواره گان سوری از یک سو، مداخلات خارجی غربی و عربی برای استفاده از خاک اردن برای ضربه زدن به سوریه و جبهه مقاومت ضد امریکایی و صهیونیستی از سوی دیگر ، وضعیت رو به انفجاری را در داخل این کشور ایجاد کرده و اردن را تبدیل به یک کشتی شبیه ساخته است که امواج سهمگین طوفانی آن را بر فراز گرداب تندی قرار داده و قدرت هرگونه تصمیم گیری صحیح و گزینه رهایی بخش را از ناخدای آن سلب کرده است.
نظر شما