جهان اسلام و منطقه در آستانه دور تازه ای از گرایش به اعتدال مذهبی و دینی و تقریب مذاهب و وحدت اسلامی است.

 
 مروری بر فرآیند شکل گیری و فعال شدن اختلافات مذهبیِ سنی/ شیعی در سطح جهان اسلام وشدت گرفتن تدریجی آن تا رسیدن به مرحله نقطه اوج و سپس فروکش کردن آن، طی سال های گذشته حاکی از وجود یک حرکت سینوسی در این زمینه است.

این حرکت سینوسی نشان می دهد که پس از هر مرحله اوج گیری تندروی مذهبی و قدرت گرفتن جریان های سلفی افراطی، جوامع اسلامی به صورت تک تک و امت اسلامی به صورت کلی، شاهد شکل گیری نوعی واکنش منفی به جریان های تندرو و رفتارهای افراط گرایانه است که متعاقب آن یک دوره کاهش نفوذ و تأثیر تندروها و افول جریان تندروی مذهبی و بازگشت روند اعتدال مذهبی و رویکرد تقریبی و میل به وحدت اسلامی را در پی دارد.

جنگ تحمیلی اسرائیل بر لبنان در سال 2006 معروف به جنگ 33 روزه و حمله این رژیم به غزه ی تحت محاصره در پایان سال 2008 و آغاز سال 2009 معروف به جنگ 22 روزه ، قدرت مقاومت اسلامی ضد صهیونیستی را در آن سال ها به اوج رسانده و همزمان وحدت و انسجام در جهان اسلام را در بالاترین میزان خود قرار داد، این افزایش چشمگیر ضریب وحدت اسلامی به نحوی بود که رژیم های عربی وابسته به امریکا و سازشکار با اسرائیل را بر آن داشت تا برای حفظ جایگاه خود و پاسداری از منافع امریکا و امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی و مقابله با جریان انقلاب اسلامی و مقاومت ضد امریکایی و ضد صهیونیستی به ابزار خطرناک ایجاد جنگ مذهبی میان شیعه و سنی روی آورند. به همین منظور در آن دوره صحنه ی عراق را به تناسب ساختار تنوع مذهبی آن و اختلافات سیاسی در آن، به عرصه و مرکز یکسره ی تولید انبوه اختلافات و تضادهای تند و جنگ خونین مذهبی و سپس صادرات آن به سراسر جهان تبدیل کردند.

بدین منظور شبکه گسترده و فعالی برای انتقال نیروی انسانیِ سلفیِ تندرو به همراه تسلیحات و پول با طراحی و مدیریت عربستان، و همکاری و مشارکت امارات، اردن ، و قطر ایجاد شد، که اردن نقش مهم ترانزیتی را در آن ایفا می کرد و بخش مهمی از این امکانات انسانی و تجهیزاتی از مرز مشترک اردن با عراق وارد این کشور می شد. 

در حالی که سیستم اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و اقتصادی کشورهای منطقه با حمایت و هدایت امریکا و اسرائیل، قلمرو اسلامی را در یک التهاب مذهبی ویرانگر فرو برده بودند، در یک چرخش ظریف، منطقه پس از یک دوره درگیری، شاهد فروکش کردن التهاب و تنش مذهبی و بروز واکنش همگرایانه رهبران دینی شیعه و سنی در مقابل تندروی های مذهبی و جنایت ها وخونریزی های ناشی از آن و به نام مذهب شد.

با شروع دوره جدید همگرایی و تقریب و وحدت در مناسبات اسلامی / اسلامی و سنی/ شیعی، در سال 2011 جهان عرب وارد عصر جدیدی از تحولات سیاسی با شروع انقلاب های بیداری اسلامی یا به تعبیر غربی ها بهار عربی می شود. دوران وقوع این تحولات عصر همگرایی و وحدت صف ملت ها در مقابل رژیم های وابسته است.

از آن جا که گفتمان انقلاب های بیداری اسلامی، گفتمانی فرامذهبی و وحدت گرا و دارای رویه ی اعتدال دینی و مذهبی است و از این رو به گفتمان فرامذهبی و وحدت گرای انقلاب اسلامی نزدیک و هماهنگ است، لذا در این مرحله، جهان اسلام شاهد آرامش در عرصه رویارویی مذهبی و رشد گرایش های تقریبی است.

اما با احساس خطر محور ارتجاع عرب و استکبار امریکایی و بریتانیایی و صهیونیسم جهانی و منطقه ای از قدرت گرفتن بیشتر محور انقلاب اسلامی و مقاومت ضد صهیونیستی و امکان پیشروی تحولات بیداری در عمده کشورهای حوزه نفوذ امریکا و اسرائیل بویژه عربستان، سران این محور بر آن شدند تا مجددا پس از عراق کانون جدیدی را برای دامن زدن به اختلافات مذهبی و ایجاد شکاف در جهان اسلام و تبدیل کشمکش اسلامی / امریکایی و عربی / اسرائیلی به جنگ اسلامی/ اسلامی و عربی / ایرانی بوجود آورند و آن را به مرکزی برای تولید تضادهای مذهبی و صدور آن به سراسر جهان اسلام تبدیل کنند. از این رو تمامی توان خود را برای بحرانسازی در سوریه به عنوان دژ مقاومت در جهان عرب به هدف سرنگونی نظام آن بکار گرفتند.

از سوی دیگر شرایط نابسامان کشورهای حوزه انقلاب های عربی این فرصت را به جریان ارتجاع عرب داد تا گروه های تندرویِ مذهبی را که تا قبل از سقوط رژیم های گذشته از ورود به عرصه سیاسی و مخالفت و مبارزه با رژیم های طاغوتی وابسته به امریکا به استناد حرمت قیام علیه اولوالامر خودداری می کردند، در مرحله جدید به ورود در سیاست و ایجاد احزاب سیاسی و ایفای نقش در این جوامع به نفع حامیان خود و دامن زدن به تندرویِ مذهبی و جلوگیری از وحدت جهان اسلام به بهانه های مختلف تشویق کنند و عملا پایگاه ها و مجریانی را برای اعمال سیاست های تفرقه طلبانه خود در اختیار بگیرند.

این سازماندهی جدیدِ تندروان مذهبی در جوامع اسلامی در خدمت پروژه جنگ مذهبی قرار گرفته و مأموریت نخست آن تأمین نیروی انسانی مورد نیاز این جنگ و سپس فضاسازی مذهبی تند و افراطی و ایجاد التهاب عقیدتی و سیاسی به نحوی که مانع هرگونه تقارب مذهبی و سیاسی بین مذاهب و کشورهای منتسب به آن می شود. نمونه رفتار سلفی ها در عضوگیری برای جنگ در سوریه تا حد اعزام دختران جوان به عنوان جهاد نکاح در برخی کشورها و اقدام آنان در جلوگیری از تقارب ایران با مثلا مصر به بهانه های مذهبی در این راستا قابل توجه است. این در حالی است که هیچ موردی از اعلام جهاد علیه اسرائیل و اعزام نیرو برای جنگ با اسرائیل یا هیچ اعتراضی در مورد عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی از این گروه ها مشاهده نمی شود.

تندروی های گروه های سلفی و شدت یافتن چندش آور جنگ ها و شعارهای تند مذهبی و جنایات صورت گرفته در سوریه از رفتارهای ضد اخلاقی تحت عنوان جهاد گرفته تا ارتکاب رفتارهای ضد انسانی همانند مثله و قطعه قطعه کردن اجساد و اقدام به بلعیدن برخی اعضای قربانیان توسط برخی تندروها، چنان واکنش های منفی در پی داشت به نحوی که مقابله با گروه های سلفی را در بسیاری از کشورها اولویت بخشیده و فضا را برای محدود کردن تندروی های مذهبی و فعالیت گروه های تندرو فراهم کرده است. 

جالب توجه این که حتی این مسئله در سطح جهانی در حال مطرح شدن به صورت جدی است که مقابله با جریانات تروریستی جهادی و از جمله گروه تروریستی النصرة در سوریه بر مقابله با نظام سوریه اولویت دارد چرا که خطر تندروی دینی و مذهبی امنیت جهانی را تهدید می کند لذا مقابله با این تهدید اولویت جدی یافته است.

بنابراین به نظر می آید جهان اسلام و منطقه در آستانه دور تازه ای از گرایش به اعتدال مذهبی و دینی و تقریب مذاهب و وحدت اسلامی است و لذا شایسته است مراجع و رهبران دینی، مجلس شورای اسلامی و نهادهای تقریبی بویژه مجمع جهانی تقریب مذاهب و دستگاه دیپلماسی کشورمان با روشن بینی و برنامه ریزی و تلاش های فشرده در جهت تحکیم وحدت و تقریب مذاهب گام های بلندی را بردارند.
 
تقریب
کد خبر 295345

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار