اکنون دیگر زمان نقد این مکانیزم ها و پرداختن به درستی یا نادرستی خلق این تفکر و اینکه اولین بار از سوی چه کسی یا چه کسانی مطرح و سپس در آن دمیده شد نیست. اکنون زمان کم کردن از تبعات منفی و بازخوردهای پیامی است که این ترکیب بندی در داخل و خارج از مرزهای کشور به همراه خواهد داشت و ممکن است سردرگمی مردم را حتی تا شب انتخابات به همراه داشته باشد.
در حال حاضر برداشت ها از خلق این دو قطبی این است که یکی از نامزدهای حاضر در صحنه بیشترین ویژگی های نماد مقاومت و یکی دیگر از نامزدهای حاضر، بیشترین ویژگی های مربوط به نماد سازش را دارد و ما بقی نامزدها، در بهترین شرایط حول دو نقطه اصلی تشکیل دهنده این پاره خط می چرخند و در همین حال تلاش هایی در جریان است که القاء کند نامزدهای دیگر ناگزیر در انتها باید به یکی از این دو نقطه پاره خط، ملحق شوند.
با این فرض در آخرین روزهای فعالیت انتخابات، مردم با دو محور دور شونده از هم مواجه خواهند شد، محور مقاومت در برابر محور سازش.
این سمت گیری هم اینک در سیاست خارجه کشورما نیز به چشم می خورد. کشورما اصلی ترین بخش از محور مقاومت است و برهمین اساس برخی در داخل معتقدند کشور نیز باید توسط سیاستمدارانی اداره شود که در زمره محور مقاومت محسوب می شوند.
اینکه اصل این جمع بندی و تفکر، درست است یا نه، در این مقال نمی گنجند. این تفکر موافقان و مخالفان جدی و صاحب رأیی دارد که هر کدام مسئول تبیین نظرات و دیدگاه های خود در این باره هستند. اما از آنجا که این خط کشی هم اکنون بحث غالب است، در این فرصت کوتاه به جای پرداختن به درستی یا نادرستی آن ، باید همگان را درباره اشتباه در تطبیق برای ائتلاف های دقیقه نودی زنهار و هشدار داد.
لازم به لاپوشانی و صحبت در لفافه نیست که منظور از محور مقاومت و محور سازش در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایران چه کسانی و با چه خط فکرهایی هستند.
با این همه در این خصوص سوالاتی مطرح است که باید به آنها پاسخ های درخور داده شود.
- تعریف هریک از هشت نامزد حاضر در انتخابات ریاست جمهوری از این خط کشی و مرز بندی چیست و هرکدام از آنها خود را در کدام سوی این پاره خط می بینند.
-اگر این تفکر که نامزدهای نزدیک به مقاومت نهایتا باید با یک نفر تشکیل محور بدهند آن یک نفر را چه کسی باید تعیین کند؟ اگر جواب، مردم است آیا نباید اجازه داد همه نامزدهای نزدیک به تفکر مقاومت در صحنه تا پایان کار باقی بمانند تا عیار هریک از آنها در میان مردم مشخص شود و از وارد آوردن فشار به نامزدها برای کناره گیری و ائتلاف اجباری با یک فرد مشخص دست کشید؟
- اگر نامزدهای نزدیک به تفکر مقاومت نهایتا مجبور به ائتلاف با یکی از نامزدهای شاخص تر این جریان شوند، در این صورت چه فکری برای سایر سلیقه های دیگر موجود در این طیف و خصوصا پیروان اعتدال و راه میانه بعمل آمده است؟
- فاصله هریک از نامزدهای نزدیک به تفکر مقاومت با یکدیگر و با نامزدهای نماد سازش چقدر است؟ ایا این فاصله ها اندازه گیری شده و در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است؟
- آیا انتخاب خط مقاومت از سوی مردم به معنی جنگ خواهد بود؟ یا به معنی تحریم های بیشتر و وضعیت معیشتی سخت تر از آنچه اکنون برای آنها وجود دارد؟ تفکر مقاومت تاکنون هیچ دورنمایی از آینده کشور درصورتی که بتواند قدرت را در اختیار بگیرد ارائه نداده است. و آیا انتخاب خط سازش از سوی مردم به معنی پایان گرفتاری های معیشتی، بازگشت به زندگی نسبتا آرام دهه هشتاد( درقیاس با سه سال گذشته) خواهد بود؟ خط سازش (البته اگر هیچ یک از نامزدهای حاضر چنین تعریفی را درباره خود قبول داشته باشند) نیز دورنمایی از آینده کشور ترسیم نکرده است. آیا القاء چنین تصوری خود به نفع جریان رقیب اصولگرا و محور مقاومت نخواهد بود؟
- اگر مردم خط مقاومت را انتخاب نکنند چه خواهد شد؟ آیا با وجود تبلیغاتی که از سوی طرفداران این تفکر بعمل آمده این انتخاب به معنی این خواهد بود که مردم ایران دست از آرمان های خود برداشته و یا می خواهند نوکر آمریکا شوند؟ و آیا اگر نامزد تفکر مقاومت پیروز شود به معنی این است که مردم ایران خواستار پذیرش جنگ، تحریم های بیشتر و کمرشکن و وضعیت معیشتی سخت تر هستند؟ یا اینکه باید پذیرفت ارائه چنین تعابیر و تعاریفی از ابتدا اشتباه بوده و نیاز به ارائه یک گفتمان میانه هستیم؟
سوالات دیگری در این خصوص وجود دارد که مداقه در آنها لازم می نماید اما برای جمع بندی این مطلب معتقدم باید به خط اعتدال تآسی کرد.
شاخص رأی مردم است و رای مردم قبل از آنکه خط مقاومت یا خط سازش را تعیین و انتخاب کند، ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تاکید و تایید قرار می دهد که به مراتب جایگاهی بالاتر از مقاومت و یا بحث پیرامون مقاومت یا سازش دارد.
جمله بالا برگرفته از فرمایشات مقام معظم رهبری در سخنرانی مهم خود در مرقد امام خمینی(ره) است که فرمودند رأی ملت به هریک از هشت نامزد، رأی به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
فرمایشان رهبری موید این ادعا است که اولویت با نظام جمهوری اسلامی است. اگر جمهوری اسلامی ایران مقتدر، مردمی، پیشرو، پیشرفته و مترقی باشد، قطعا محور مقاومت در منطقه نیز همینگونه خواهد بود.
نظر شما