به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی درباره مسائل مربوط به خانه سینما و تحقق اهداف این سازمان در دولت دهم با فارس گفتوگو کرد. بخشهایی از صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
- مصاحبهای اخیراً یکی از اعضای هیات مدیره سابق خانه سینما کرد که آقایان یعنی ما بعد از 30 سال وارد فضای مدیریت شدهایم و حالا به تعبیر ایشان به دلیل انتقادات و اعتراضاتی که داشتیم در راستای تسویه حساب کارهایی را انجام دادیم.
- نکته اول ایشان درست است، یعنی بعد از 30 سال یک گروهی برای اولین بار وارد فضای مدیریتی سینمای کشور میشوند. اما این گروه بحث افراد نیست بلکه بحث دو تفکر است یک طرف تفکری که سی سال بر سینمای ایران حاکم بوده و حالا تفکر دیگری حاکم شده است. در این دوره 30 ساله عرصههای مختلف کشور دستخوش تحولات مختلفی شد و گروه های فکری و نگرشی متفاوتی در عرصههای مختلف وارد عرصه شدند اما سینمای ایران دست نخورده باقی ماند و یک جریان فکری استمرار یافت مشخصاً همان جریان فکری موسوی و خاتمی که مبدع و مدافع آن بودند. ما که آمدیم طبیعی بود که گام هایی را بر داریم که بامسیر آن تفکر همخوانی نداشته باشد و اندیشه و تفکر خودمان را در سینما بخواهیم پیاده کنیم.
- قطعا همینطور است. در واقع بحث دو تفکر و نگرش در ارتباط با فرهنگ است و یک نگرش متفاوتی نسبت به همه 30 سال گذشته وارد سینما میشود و علت اصلی دعوا و تضادها هم همین است. اینکه گاهی میگویند دعوای شخصی دو نفر است آدرسهای غلط است تا ذهنها را به سمت یک مساله کوچک ببرند.تضاد دو تفکر و اندیشه است. دو تفکری که میگوید نسبت فرهنگ و جریان فرهنگی با انقلاب اسلامی چگونه باید باشد.
- من یک بار هم گفتم در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و زمانی که هنوز ایشان در دفتر ریاست جمهوری مستقر نشده بود، یک گروهی از این افراد پیش ایشان رفتند و برای ایشان خط و نشان کشیدند که مبادا این افراد بیایند مستقر شوند. اگر چه آقای احمدینژاد آنجا مخالفت میکند اما عملا این اتفاق افتاد و در دوره اول ایشان اتفاق خاصی در سینما نمیافتد. اسامی این افرادی که در اختیار من است مشخصا آقای عسگرپور، تبریزی، میرکریمی، مجیدی و چند نفر دیگر هستند. صریحاً مطرح کردند که مبادا شمقدری و تفکری که من به آن پایبند هستم در سینما حاکم شود.
- بحث آنها این بود که ما وارد مدیریت سینما نشویم و عملا همین اتفاق افتاد و نگاه ما وارد سینما نشد و همان فعالیتهای قبلی ادامه یافت مثلا مدیر فارابی همچنان رضا داد باقی ماند، مدیر مرکز گسترش همچنان آفریده باقی ماند و در حوزه اداره کل نظارت و ارزشیابی نیز افرادی که میآیند با آنها همراه هستند. البته خود شخص آقای جلوه شاید کمی متفاوت بود، اما اگر هم کاری میخواست انجام دهد به تنهایی نمیتوانست و خانه سینما هم با همان وضعیت برای همه و سینما تعیین تکلیف می کرد.
- اگر بخواهیم بگوئیم مساله تعطیلی خانه سینما دعوای دو شخص است واقعا ظلم به این اتفاقات است. دقیقا بحث اختلاف نظر بین دو اندیشه است که حالا افرادی پرچم دار این اندیشهها و گفتمان هستند، فارغ از اینکه در کارشان چقدر موفق بودهاند و صادقانه عمل کردهاند که این بحث بعدی است.
- ما ابتدا به ساکن نمی خواستیم کاری کنیم. همچنان که در شورای پروانه ساخت که دو عضو خانه سینما بودند تغییری ندادیم و قرار شد آن دو عضو باشند، اما خود آنها شروع به مقابله کردند و از درون پروانه ساخت هم این کار را شروع کردند و منجر شد به اتفاقاتی که نهایتا ما وقتی که برگشتیم پرونده خانه سینما را مورد بررسی قرار دادیم حداقل برای ما مشخص شد که اساساً خانه سینما هیچ جایگاه قانونی ندارد.
- تقریبا چیزی حدود 9 ماه بعد از حضور ما یعنی سه ماه بعد از جشنواره فجر سال 88 در جشنواره خیلی برای ما مزاحمت ایجاد کردند و به فیلمسازان میگفتند به جشنواره فیلم ندهند و یا اگر فیلم دادند در مراسم حضور پیدا نکنند و جایزه نگیرند و در داوری و هیات انتخاب حضور نداشته باشند، یعنی یک تخریب و بایکوت علنی را شروع کردند. در این شرایط ما جشنواره فجر را برگزار کردیم و علیرغم بایکوت غیرعلنی آنها ما کار را به سرانجام رساندیم. در اوایل سال 89 که طبق روال اولین پرداختها را به خانه سینما انجام دادیم سر یکسری مسایل مالی که تقاضای بیشتری داشتند با ما وارد چالش شدند و یکی از دوستان بحث کرد که چه ضرورتی دارد اصلا ما به خانه سینما کمک مالی کنیم.
- وقتی برگشتیم و پرونده خانه سینما را مرور کردیم دیدیم خانه سینما برای قانونی شدن دو مرحله را انجام داده است، اما مرحله آخر را انجام نداده است. از مرحله دوم به بعد معاونت سینمایی وقت یعنی آقای انوار در آخرین روزهای مسئولیت خود با عجله یک فرایندی را شکل میدهد و عملا دیگر وارد مراحل بعدی که قانون تصریح دارد قانونی نمیشود و کار را در همین مرحله متوقف میکند.
- سال 72 خانه سینما به صورت رسمی کار خودش را آغاز میکند و تمام دورهای که آقایان دارند می گویند ما حامی صنف هستیم اصلا هیچ صنفی وجود نداشته است. یعنی همان تفکری که خیلی علاقه نداشت تا بین سینما و انقلاب پیوند بزند در زمانی که خودش در معاونت سینمایی حاضر است اجازه نمی دهد صنوف فعال باشند و خانه سینما راه اندازی شود و زمانی خانه سینما راه میافتد که احساس خطر می کند و فکر می کند جایگاه مدیریتی را دارد از دست میدهد بنابراین خانه سینما را راهاندازی میکند و هیات موسس هم خودشان هستند. یعنی معاون سینمایی، مدیر فارابی و مدیر اداره کل نظارت و ارزشیابی وقت میشوند اعضای هیات موسس خانه سینما.
- واقعیتی که کمتر به آن پرداخته شده این است که بخش بزرگی از بچههای سینما با خانه سینمایی که وجود داشت به شدت مشکل داشتند و حتی در تمام دو سال اخیر هم که گاهی زمزمه بازگشایی خانه سینما بود همان طیف بیشترین اعتراض را داشتند که چرا میخواهید خانه سینما را دوباره باز کنید.
- افراد آن مشخص است و برخی از آنها در خانه سینما و بعضا مدتهای طولانی رئیس یک صنف بودند و حتی مدیرعامل خانه سینما بودند و در واقع در درون خود اهالی سینما هم بخشی از افراد شاخص مخالف فرایندهایی بودند که در سالهای اخیر در خانه سینما رخ داده بود.
- طبیعی است که وقتی اختلافات بروز پیدا کرد دیدگاههای مشورتی افراد مختلف به ما داده میشد، اما یک عزم جدی در درون خانواده سینما شکل نگرفته بود که بخواهند با اینها برخورد کنند. شاید مدیریت نداشتند و شاید به کسی نمیتوانستند در این مرحله اعتماد کنند و لذا بخشی از اقدامات ما اتفاقا با پشتیبانی اهالی سینما بود. بنابراین شاید بتوان حداقل از 30 نفر افراد شاخص اسم ببرم که به طور جدی خواهان این اتفاق بودند.
- حتی من معتقد بودم فرایند قانونی شدن را بدون تعطیلی یا انحلال پیش ببریم، اما بعضی از همان دوستان معتقد بودند که اصلا این موضوع امکان ندارد و تا این ریشه قطع نشود شما نمی توانید نهال جدیدی بکارید. اما من معتقد بودم که خانه سینما را بدون تعطیلی میتوان اصلاح کرد.
- آن چیزی که باعث شد تا خانه سینما منحل و بعد بطور دائم تعطیل بشود، ناشی از دو عزم بود. یک عزم بخشی از دستگاههای فرهنگی کشور از جمله شورای فرهنگ عمومی بود که از قضایای خانه سینما و جایگاه غیرقانونی آن مطلع شدند و به یک اجماع کلی رسیدند که این جریان و این نهاد چون غیرقانونی است و مرتکب خلافهای جدی در دورههای گذشته شده باید تعطیل شود و بعد یک نهاد با ماهیت جدید راهاندازی شود. عزم دیگر مربوط به بخشی از اهالی سینما بود که برخی صاحب نفوذ بودند و آنها هم این باور را داشتند.
- کوتاهی و عملکرد هیات مدیره جدید هم مزید بر علت بود. چرا که این هیات مدیره نیم ساعت بعد از انتخاب دوباره آقای عسگرپور را به عنوان مدیر عامل انتخاب کرد. این هیات مدیره و مدیرعامل جدید علیرغم هشدارهایی که من حتی در دفتر خودم به آنها دادم و گفتم اولویت اول شما قانونی کردن خانه سینما باید باشد و باید اساسنامه ملزم به قانون اساسی را به تصویب برسانید، در تعطیلی خانه سینما مقصر بودند.
- عدم التزام به جمهوری اسلامی و التزام به قانون اساسی نکات بسیار مهمی بودند و نشانگر دیدگاه و نظر کسانی بود که اساسنامه را در آخرین دورههای حضور خود در سال 87 تغییر داده بودند. بنابراین اشکالات بیش از آن بود که بخواهیم بگوئیم صرفا یک حساسیت وجود داشت.
- همین زمان هم خانه سینما در فیاپف عضو میشود و مدیرعامل خانه سینما هم نائب رئیس در حوزه آسیا میشود که خود همین موضوع هم مشکوک است و همزمان با تغییر اساسنامه خانه سینما و برداشته شدن التزام به قانون اساسی و جمهوری اسلامی بعد از آن خانه سینما عضو فیاپف میشود و مدیرعامل آن هم نائب رئیس بخش آسیایی میشود و همزمانی این دو نکته هم قابل بررسی است. من یادم میآید این نکات را در جلسه مطرح کردم و برخی از اعضای هیات مدیره هم نگران شدند و به آقایان توحیدی و عسگرپور اعتراض کردند که شما قبلا این موارد را به ما نگفته بودید و یک عزمی شکل گرفت تا فکر اساسی برای این معظل شود اما بعد از آن جلسه نتوانستند کاری بکنند.
- آقای احمدینژاد وقتی دید خانه سینما تعطیل شده است، مخالفت خود را هم به آقای وزیر و هم به من اعلام کرد. من خیلی تلاش کردم تا دلیل مخالفت ایشان را بدانم و متوجه شدم که مخالفت ایشان وجوه مختلفی دارد و معتقد بود که خانه سینما بالاخره یک نهاد صنفی است و چرا باید تعطیل شود و اگر اشکالی هم دارد باید اشکالات آن برطرف شود. البته من خیلی تلاش کردم تا بگویم این فرایند را طی کردیم اما دوستان هیات مدیره قبلی همکاری نکردند.
- آقای احمدینژاد معتقد بود که ما عجله کردیم و بازهم باید صبر می کردیم و نهایتا هم اصرار داشت فرایند بازگشایی خانه سینما تسریع شود. ما هم اعلام کردیم موافق بازگشایی هستیم اما نه از مسیر غیرقانونی و یا از طریق باجخواهی بلکه از یک مسیر کاملا قانونی و عقلانی حاضر هستیم این اتفاق بیافتد. به هرحال هیات مدیره فکر کرد چون نهاد ریاست جمهوری و آقای احمدینژاد چنین دیدگاهی دارد، احساس کرد از این ظرفیت موجود و مخالفت رئیس جمهور میتواند استفاده کند و فعالیتهای غیرقانونی خودش را زیر فشار نهاد ریاست جمهوری جلو ببرد.
- البته من هم به آقای احمدینژاد و هم به همین دوستان گفتم که سعی می کنم از راه قانونی جلو بروم و آقای دکتر هم البته بعدها موافق نظر من دیدیم که بود و علیرغم همه دیدگاه های ایشان تا این لحظه اتفاق خاصی نیافتاده است. البته این هم برمیگردد به تلاش هیات مدیره سابق خانه سینما که بازهم می خواهد از قانون عبور کند که به هرحال توافق شد ما از چهارچوب قانون خارج نشویم و آقای احمدینژاد پذیرفتند تا بنده صحنه را مدیریت کنم و از راه قانونی کار را جلو ببرم. البته هرجایی که کار گره میخورد و اشکال پیدا میشد پیش ایشان میرفتیم و نظرشان را اعلام میکردند و نکات غیر مهم را میگفتند از آن بگذرید.
- میخواهم بگویم دوستانی که دیدگاه تندی نسبت به خانه سینما داشتند، عضو هیات 7 نفره بودند چرا که باید این اساسنامه جدید از یک اجماعی به نتیجه میرسید. اساسنامه تدوین شد و 7 امضاء پای آن است و سه نفر از اعضا تنها بر سر نام خانه سینما که اعتقاد داشتند باید جمهوری اسلامی در آن قید شود اختلاف نظر داشتند. و تنها اختلاف موجود امروز بر سر نام خانه سینما است و سه نفر خانه سینما به همراه نماینده رئیس جمهور معتقد هستند که باید همان خانه سینما باشد و سه نفر نماینده سازمان سینمایی معتقد بودند که خانه سینمای جمهوری اسلامی ایران باید باشد.
- در اساسنامهای که مصوب شده به طور مشخص و واضح آمده است که خانه سینما موسسهای است که در چارچوب قانون اساسی جمهور اسلامی ایران و تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند. بنابراین این دو عنوان التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه را پوشش میدهد.
- برداشت ما این است که هیات مدیره قبلی خانه سینما که خودشان را قیم خانه سینما و حتی کل سینما میدانند هیچ تمایلی ندارند تا خانه سینما در این دوره بازشود.
- بالاخره آقای مشایی از دستیاران ویژه و امین آقای احمدینژاد است، اما واقعیت این است که کل موضوع خانه سینما در دست خود آقای احمدینژاد است و من هم هر مذاکرهای که داشتهام با ایشان بوده است. فقط آقای مشایی با این دوستان یکی دو بار جلسه داشتهاند و در جلسه تدوین اساسنامه خانه سینما هم که هیات 7 نفره میخواست کارش را شروع کند باید در نهاد ریاست جمهوری برگزار میشد و در این جلسه اقای مشایی حضور داشت.
- هنوز مستند نیست که آقای مشایی از اینها حمایت کرده باشد اما آن شرکتی که کار تبلیغاتی میکند و قرار بود به اینها مبلغ هنگفتی پرداخت کند،میگویند که با هماهنگی آقای رحیممشایی بوده است و ما هم بیشتر از این مطلع نیستیم. البته در مناظرههای انتخاباتی هم دیدیم که عنوان شد شهرداری تهران هم از خانه سینما حمایت مالی کرده است و مجموعهای که طبق قانون تعطیل شده و شهرداری به چه دلیل از بیتالمال به آنها کمک مالی میکند ؟
- اینها تمایل دارند تا همچنان به شکلی که قبلا بودهاند برگردند و برای همین سنگاندازی و مخالفت خوانی میکنند و طبیعی است که ما هم به هر قیمتی خانه سینما را باز نخواهیم کرد. ما براساس چهارچوب قانون و همین اساسنامهای که مصوب شده کار خواهیم کرد.
- ما اتفاقا تمایل داریم خانه سینما بازگشایی شود چرا که همه چیز آماده است و اساسنامه هم سر و شکل خوبی پیدا کرده و حتی خودشان هم پای آنرا امضاء کردهاند و با این شرایط خانه سینما میتواند بازگشایی شود، اما آنها چون فکر میکنند مجبور شده اند پای چنین اساسنامهای را امضاء کنند، امید دارند در دولت بعدی یک آزادی عمل بیشتری پیدا کنند و بعضی از مفاد اساسنامه را کنار بگذارند و احتمالا نظری دیگر را دنبال میکنند چرا که با این شکل به نظر میرسد که ما به یک خانه سینمایی خواهیم رسید که هیات مدیره و مدیرعامل آن افرادی خواهند بود که کاملا در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران و تحت نظارت وزارت ارشاد باید فعالیت کنند و به نظر میرسد قصد دارند از این چهارچوب خارج شوند.
- از آن طرف هم قطعا من خارج چهارچوب قانون و فرایندهایی که در وزارت ارشاد برای اساسنامه خانه سینما تعریف شده تن به یک بازگشایی تحمیلی نخواهم داد، اما برای اینکه اتمام حجت شود تلاش کردیم همین دوستان هم در بازگشایی مشارکت کنند اما بعد شرط و شروط گذاشتند و شاید هم مطمئن بودند که ما این شروط را نخواهیم پذیرفت و گفتیم هر آنچه قانون است براساس آن مسیر را ادامه خواهیم داد که اگر به دوره ما رسید استقبال میکنیم و بعید میدانم در این شرایط مدیر بعدی سازمان سینمایی هم حاضر باشد خارج را چهارچوب قوانین عمل کند.
- طرح ما این بود که جامعه اصناف سینمایی کشور را شکل بدهیم و پیشبینی هم میکردیم که جامعه اصناف سینمایی با خانه سینما در یک روزی منطبق بشود و الان هم این اتفاق دارد میافتد و چون دارد رخ می دهد، هیات مدیره قبلی دارد کارشکنی میکند و تمایلی ندارد این اتفاق رخ دهد.
- واقعا تعطیلی خانه سینما هیچ ربطی به این افراد نداشت. داستان خانه سینما تماما به همان دو نگاه که اول مصاحبه صحبت کردیم برمیگشت و پیگیری اجرایی این موضوع را من خودم انجام دادم و آقای سجادپور بعدها فهمید که خانه سینما مشکل قانونی دارد و نسبت به جزئیات آن علاقه مند شد. آقای خانیان هم تنها در بحث مالی وارد شد و دیدیم چون خانه سینما جایگاه قانونی ندارد پرداخت ما خلاف است و خلافی هم بود که سالها انجام میشد و چون یک کار صنفی بوده است کسی به این وجه ورود نمیکرد. بنابراین این موضوع که رسانهها مطرح می کنند هنرمندی رسانهها است و گرنه هیچ ارتباطی بین این دو نفر با تعطیلی خانه سینما وجود نداشت.
58246
نظر شما