زهرا خدایی
رایزنیها برای تشکیل دولت انتقالی چندی روزی است که در قاهره آغاز شده است. رسانهها شنبه شب از انتخاب محمد مصطفی البرادعی- ملیگرایی که سابقۀ 12 سال ریاست آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچین دریافت جایزه صلح نوبل را در کارنامۀ خود دارد- برای پست نخست وزیر دولت انتقالی مصر خبر دادند. خبری که پس از چند ساعت تکذیب و اعلام شد که چانهزنیها هنوز به نتیجهای نرسیده است. با تشدید درگیریها میان هواداران اخوان المسلمین و نیروهای دولتی مصر وارد بن بستی بحرانی شده که وحدت و پکپارچگی کشور را تهدید میکند و بوی جنگ داخلی میدهد. اینکه پس از شبه کودتای نظامیان، مصرِ بحرانِ زدۀ امروز را چه کسی و از کدام جریان اداره خواهد کرد، پرسشی است که صباح زنگنه، نمایندۀ پیشین کشورمان در سازمان همکاریهای اسلامی و رئیس شورای بازرگانی ایران و مصر به آن پاسخ داده است: خبر نخست وزیری البرادعی غیرمنتظره به نظر میرسید؟ این در حالیست که هنوز هیچ اجماعی بر سر نخست وزیر وی و یا بهاءالدین وجود ندارد.
با توجه به روند تغییر و تحولات مصر افرادی که ممکن است برای پست نخست وزیر معرفی شوند، یا باید نماینده جوانان انقلابی و پیشتاز در این تحولات و اعتراضات باشند و یا یکی از شخصیتهای شناخته شده که تا حدودی بتواند به جامعۀ مصر اطمینان نسبی بدهد که شخصیت باتجربهای خواهد آمد و مدیریت دولت موقت را عهده دار خواهد شد.
گزینههای مطرح در شرایط فعلی چه کسانی هستند؟
افراد مطرح در حال حاضر عمر موسی، حمدین صباحی، عبدالمنعم ابوالفتوح ، زیاد بهاء الدین، سمیر رضوان و البرادعی هستند. سایر گزینهها به دلایل مختلفی کنار گذاشته شدند تا موجبات بروز بحث و حدیت دیگری نشوند.
البرادعی در این میان یکی از چهرههای علمی است که در پستهای سازمان بین المللی نقش پررنگی داشته و در سطح دنیا نیز شناخته شده است. میتوان گفت که در داخل مصر نیز فعالیت شاخصی که به عنوان نکتۀ منفی از ایشان تلقی شود، وجود ندارد، بنابراین راحت تر از سوی جامعۀ مصری میتواند پذیرفته شود. به نظر میرسد اینها از مهمترین عوامل انتخاب البرادعی است. البته به استثنای ادعایی که اخوان المسلمین در دوران انتخابات ریاست جمهوری با انتشار عکسهایی از خانوادۀ البرادعی آن را شایعه کرده بود. البرادعی چهرهای شناخته شده است و این مسئله میتواند هم اعتباری برای دولت و هم برای تغییرات بعدی در مصر باشد. گرچه خود البرادعی نقش نخست وزیر را برای خودش زیاد نمیپسندد و خودش را در سطح ریاست جمهوری میداند. ابهاماتی که هم اکنون مطرح است، شاید بیشتر به همین مسئله بازگردد که ایشان خودش را بالاتر از مقاماتی میداند که میخواهند به ایشان حکم بدهند و کار را شروع کنند.
برخی از کارشناسان دلیل سقوط مرسی را مجموعهای عوامل داخلی میدانند، شما تصور میکنید نقش کدامیک از عوامل در این میان بیشتر بوده است؟ آیا میتوان نقش عوامل فرامنطقهای را نیز در سقوط مرسی دخیل دانست؟
اینکه گفته شود آمریکا و یا اسراییل پشت این قضایا هستند تا الان شواهدی دال بر این مسئله وجود نداشته است؛ واکنشها و عکسالعمل به عزل مرسی به خوبی گویای همین مسئله است. مثلاً اسراییلیها از کنار گذاشته شدن مرسی اظهار نارضایتی و ناراحتی میکنند. تعدادی از مقامات اسراییلی نیز طی روزهای اخیر از حذف آقای مرسی اظهار نارضایتی کردهاند. اگر این مسئله معیار باشد نشان میدهد که مرسی خدمات خوبی به اسراییل کرده است که امروز آنها از رفتن وی ناراحت و ناراضی هستند. استدلالهایی نیز در این زمینه وجود دارد: عباراتی که مرسی در نامۀ خود برای رییس جمهور اسراییل به کار برده بود، عبارتهای بسیار سنگینی برای جامعۀ مصر بود که در آن بر تعهد ایشان به عدم اعتراض و یا تغییر قرارداد کمپ دیوید تأکید شده بود و اخوانیها نیز آن را انکار نکردند.
از طرف دیگر بستن مرزها و یا تخریب تونلهای بین مصر و فلسطین اشغالی و فعالیتهایی از این دست در این یک سال، شاید بیشتر از کل کارهای بوده که در دوران حسنی مبارک انجام گرفته است و این میتواند خدمت دیگری به اسراییل باشد.
آمریکاییها نیز به همین ترتیب هستند. اظهارات مقامات آمریکایی تا این لحظه ابراز تأسف از کناره گذاشته شدن مرسی است و این پرسش را مطرح میکند که آیا مرسی به توافقات خاصی با آمریکا دست یافته بود؟ عدهای از تحلیل گران معتقدند که مرسی به توافقاتی با آمریکا دست یافته بود و در نهایت به این نتیجه رسیده بود که در برابر اسراییل این همه امتیاز بدهد اما نتواند یک امتیاز بگیرد.
در بُعد داخلی چطور؟
تردیدی ندارم که در مصر ایجاد یک حکومت انحصارگرا و یکسویه نگر امکانپذیر نیست. جامعۀ مصر تحمل انحصارگراری و یکسونگری را ندارد و همیشه در مقابل این مسائل از خود عکس العمل نشان داده و اکنون که دیگر دیوار ترس و واهمه هم ریخته شده، راحت تر مسائل و خواستههای خود را مطرح میکند. سیاستهایی که در طول این یک سال اتخاذ شده است، عمدتاً حاکی از عجلۀ اخوان المسلمین در تسلط بر تمام ساز و کارهای اجرایی، قانونگذاری و حتی قوۀ قضائیه بوده است.
اخوانالمسلمین رسانهها را با حالت خاصی کنترل میکرد و محدودیتهایی برای آنها ایجاد کرده بود. شکایتهایی که در طول یکسال از رسانهها شده است، معادل و یا شاید بیشتر از کل شکایتهای رسانهای دوران حسنی مبارک بوده است. این حاکی از ضعف و کم ظرفیت بودن مرسی و حزب اخوان المسلمین در برابر انتقاد و اعتراضات را نشان میدهد.
سیاستهای داخلی در مسائل جذب نیروهای مختلف، همکاری با همۀ نیروهای مصری، درگیر شدن با الازهر، درگیر شدن با قوۀ قضائیه، ارتش و... از مهمترین دلایل بروز این بحران است؛ در واقع در این یک سال، اخوان المسلمین و مرسی دوست و رفیقی برای خودشان باقی نگذاشتند و سعی کردند در این مدت کوتاه یکساله همۀ مشکلات را حل کنند و به صفر برسانند که طبعاً این رویه جواب نداد و باعث رشد اعتراضات نیز از سوی دیگر شد.
طبیعی است که با آمدن نیروی جدید مثل اخوان المسلمین به حکومت، سایرین بیکار نمی نشینند. باید به یاد داشته باشیم که دیگران نیز نیازمند یک خوراک هستند که بتوانند روی آن کار کنند. مرسی در واقع این خوراکها را به راحتی در اختیار مخالفان در همۀ سطوح میداد: اعم از سطوح داخلی و خارجی.
ورود به بحران سوریه، ضرورت جهاد در سوریه در حضور ایشان از مباحث نادری است که مصریها هرگز آن را نپذیرفته و نمیپذیرند که به صورت رسمی علیه حکومت سوریه وارد جنگ شوند. اگر نسبت به اقدامات دولت سوریه معترض هم باشند این اعتراض به حدی نمی رسد که حکومت مصر و یا یکی از نهادها و یا احزاب مصری علیه دولت سوریه به جهاد دعوت کنند. مجموعهای از این اقدامات که ناشی از عجله و نپختگی در ادارۀ امور کشور کمک کرد تا بقیه بتوانند از این اشتباهات استفاده کنند و کار خودشان را پیش ببرند.
آیا روی کار آمدن چهرهای ملیگرا همچون البرادعی میتواند وحدت و یکپارچگی از دست رفتۀ مصر را به این کشور بازگرداند؟
اخوان المسلمین یک بدنه و یا یک پایگاه اجتماعی گسترده ای دارد، این پایگاه در حد 40 تا 50% از آراء مصریها را میتواند داشته باشد. چهرههای ملی دارای پایگاه اجتماعی نیستند که بتوانند برای آنها ایستادگی کنند و یا از آنها حمایت کافی به عمل بیاورند.
در نظر گرفتن تمام مولفههای قدرت و همکاری درون کشوری برای ایجاد یک حکومت مستقر در مصر ضروری است. با حدف و یا کنار گذاشتن یکی از مولفهها، در واقع چرخ تنش و اعتراض همچنان در وضعیت گردش باقی خواهد ماند.
5252
نظر شما