از «جن‌گیر» تا ماجراجویی‌های یک مرد دیوانه / نگاهی به دنیای سینما در سال 1973

امسال تعدادی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما 40 سالگی خود را جشن می‌گیرند، سالی که بسیاری از بزرگان دنیای فیلمسازی تازه‌ترین ساخته‌های خود را ارائه کردند.

علی افتخاری: دهه 1970 یکی از مهم‌ترین دهه‌ها به لحاظ تولید آثار شاخص سینمایی است.

این دهه در هالیوود در شرایطی آغاز شد که صنعت سینمای آمریکا با بحران مالی روبرو بود، بحرانی که تنها به سینما محدود نشد و تا اواسط دهه این کشور را درگیر کرد.

درمجموع، سینما در دهه 1970 با تحولات بزرگ روبرو شد، هم به لحاظ فرم هنری و هم از نظر تجاری. فیلمسازان جوان آمریکایی مانند فرانسیس فورد کوپولا، استیون اسپیلبرگ، مارتین اسکورسیزی و برایان دی پالما تن به خطر دادند و سعی کردند موانع زبانی و موانع مربوط به قالب‌های فیلمسازی را از پیش رو بردارند. نتیجه کار آن‌ها و تعداد دیگر از فیلمسازان تولید بعضی از تحسین‌شده‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما پس از عصر موسوم به «عصر طلایی» هالیوود بود.

از سوی دیگر، در اروپا شکست بهار پراگ فیلم‌هایی نوستالژیک به همراه داشت که تولید آن‌ها در سراسر دهه 1970 ادامه پیدا کرد.

در این بین، سال 1973 (1352) یکی از سال‌های شاخص این دهه بود. در این سال تعدادی از بهترین فیلمسازان آن دوران چه در سینمای آمریکا و چه در سینمای اروپا تازه‌ترین ساخته‌های خود را روانه سینماها کردند.

در میان فیلمسازان مطرح اروپایی چهره‌هایی چون اینگمار برگمان («فریادها و نجواها» و «صحنه‌هایی از یک ازدواج»)، لوکینو ویسکونتی («لودویگ»)، فرانسوا تروفو («روز برای شب»)، لویی مال («لاکومب لوسین»)، فرانچسکو رزی («لاکی لوچانو»)، راینر ورنر فاسبیندر («ترس روح را می‌خورد»)، نیکلاس روگ («حالا نگاه نکن»)، کنستانتین کوستا گاوراس («حکومت نظامی»)، جوزف لوزی («خانه عروسک») و لینا ورتمولر («عشق و هرج و مرج»)، در این سال فیلم ساختند.

جرج روی هیل («نیش»)، رابرت آلدریچ («امپراتور شمال»)، فرد زینه‌مان («روز شغال»)، سیدنی پولاک («آن‌طور که بودیم»)، پل مازورسکی («بلوم عاشق»)، فرانکلین ج. شفنر («پاپیون»)، رابرت آلتمن («خداحافظی طولانی»)، وودی آلن («خوابیده»)، مارتین اسکورسیزی («پایین شهر»)، سام پکین‌پا («پت گارت و بیلی دکید»)، برایان دی‌پالما («خواهران»)، دان سیگل («چارلی واریک») جان میلیوس («دیلینجر»)، مایک نیکولز («روز دولفین»)، پیتر باگدانوویچ («ماه کاغذی») و جری شاتسبرگ («مترسک»)، از دیگر فیلمسازان شاخص هالیوود همین طور سینمای مستقل بودند که در سال 1973 آثار جدید خود را به نمایش درآوردند.  

امسال فیلم‌های اکران‌شده در سال 1973 چهل سالگی خود را جشن می‌گیرند. به همین بهانه به طور کوتاه تعدادی از فیلم‌های شاخص و برخی از اتفاقات مهم آن سال را مرور کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

ماجراجویی‌های یک مرد دیوانه
در اولین روزهای ژانویه آن سال، «آگیره، خشم خداوند» به کارگردانی ورنر هرتسوگ کارگردان آلمانی روی پرده سینماها رفت. تازه‌ترین ساخته هرتسوگ فیلم تماشایی و کاملا متفاوت با فیلم‌های تجربی اول او بود.

«آگیره، خشم خداوند» با الهام از ماجراجویی‌های دون لوپه دی آگیره، فاتح دیوانه ساخته شد که در جستجوی شهر افسانه‌ای ال دورادو، رهبری یک سفر اکتشافی مخاطره‌آمیز را به عهده گرفت. هرتسوگ مانند قهرمان خود هنگام ساخت فیلم با سختی‌های فراوان روبرو شد. فیلمبرداری در جنگل‌های پرو دشواری‌های زیادی داشت.

آگیره، خشم خداوند با بازی کلاوس کینسکی
نقش‌آفرینی کلاوس کینسکی یکی از نقاط قوت فیلم «آگیره، خشم خداوند» است

هرتسوگ «آگیره، خشم خداوند» را در شش هفته ساخت و هنگام کار با کلاوس کینسکی ستاره خود هم مشکلات زیادی داشت، کسی که نقش‌آفرینی پرهیجان او یکی از نقاط قوت فیلم است. کینسکی که مردی دمدمی‌مزاج بود هنگام فیلمبرداری به دفعات تهدید کرد پروژه را رها خواهد کرد.      

پایان سه‌گانه‌ زوال آلمانی
لوکینو ویسکونتی فیلمساز ایتالیایی به عنوان یک مارکسیست در درجه اول باید تلاش خود را صرف نابودی طبقه و فرهنگی می‌کرد که شخصا به آن تعلق داشت. با این حال چیزی که بیش از همه برای او جذابیت داشت، هنر اروپایی بورژوایی بود - مالر، توماس مان، واگنر و...

ویسکونتی هم از جامعه در حال زوال بیزار بود و هم به آن گرایش داشت و این مسئله را به دقیق‌ترین شکل ممکن در فیلم‌های خود به تصویر می‌کشید. او در 1973 «لودویگ» ساخت، فیلمی که پس از «نفرین‌شدگان» و «مرگ در ونیز» سه‌گانه «زوال آلمانی» او را به پایان رساند.

این فیلم بسیار طولانی (186 دقیقه) و کند نگاهی به زندگی و مرگ زودهنگام لودویگ دوم شاه مجنون باواریا دارد. هلموت برگر نقش اصلی را بازی کرد. رومی اشنایدر، ترور هوارد و سیلوانا مانگانو دیگر بازیگران این فیلم بودند.

پیام مارلون براندو به سرخ‌پوست‌ها
27 مارس 1973 مراسم سالانه جوایز آکادمی در میوزیک سنتر لس آنجلس برگزار شد و «پدرخوانده» به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد. مارلون براندو هم برای بازی در نقش دون کورلیونه در این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد را برد. پیروزی براندو در این بخش جای تعجب نداشت، اما واکنش او پس از دریافت جایزه خیلی‌ها را شگفت‌زده کرد.

براندو در مراسم شرکت نکرد، اما بجای خود دختری سرخ‌پوست به نام ساشین لیتل‌فیدر را - که در واقع بازیگری به نام ماریا کروز بود - به مراسم فرستاد. لیتل‌فیدر بیانیه‌ای خواند که در آن صنعت فیلمسازی به «تحقیر» سرخ پوست‌ها متهم شده بود.

در آن مراسم لیزا مینه‌لی برای بازی در «کاباره» جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برد. «کاباره»‌ در هفت بخش دیگر از جمله بهترین بازیگر مرد مکمل (جوئل گری) و کارگردان (باب فاسی) برنده اسکار شد. جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان به «جذابیت پنهان بورژوازی» ساخته لوییس بونوئل رسید.      

ازدواج زیر میکروسکوپ اینگمار برگمان
اینگمار برگمان کار در تلویزیون را از اواسط دهه 1960 آغاز کرد. او بر این باور بود که تلویزیون می‌تواند رسانه‌ای برای بیان تخیلاتش باشد. در 1973، تازه‌ترین تجربه تلویزیویی برگمان مجموعه‌ای شامل شش اپیزود 50 دقیقه‌ای بود که عنوان «صحنه‌هایی از یک ازدواج»‌ برای آن انتخاب شد. این فیلم جدایی تکان‌دهنده ماریانه (لیو اولمان) و یوهان (ارلاند یوزفسون) پس از 10 سال ازدواج را مورد کندوکاو قرار می‌دهد و این در شرایطی است که یوهان دلباخته زنی جوان (بی‌بی آندرسن) شده است. این جدایی برای هر دو دردناک است و آن‌ها برای روبرو شدن با این مسئله راه‌های متفاوت در پیش می‌گیرند. «صحنه‌هایی از یک ازدواج» هرچند فیلمی افسرده‌کننده است، اما جذابیتی غیر قابل انکار دارد و سبک کارگردان در لحظه لحظه فیلم نمایان است.

جنجال در جشنواره کن
وقتی اعضاء کمیته انتخاب جشنواره کن فیلم‌های «مامان و روسپی» ساخته ژان اوستاش و «پرخوری بزرگ» به کارگردانی مارکو فرری را به عنوان نمایندگان فرانسه در بخش مسابقه اصلی جشنواره 1973 انتخاب کردند، اصلا فکر نمی‌کردند نمایش این دو فیلم بخصوص فیلم اول چقدر جنجال بپا خواهد کرد.

فیلم اوستاش هنگام نمایش و پس از آن با اعتراض‌های فراوان روبرو شد که بخشی از آن به خاطر دیالوگ‌های بی‌ادبانه بود. کار به جایی رسید که اوستاش هنگامی که با ژان مورو بازیگر فرانسوی در حال خروج از سالن بود، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت.

«پرخوری بزرگ» فرری هم حکایتی داشت. داستان چهار مرد میانسال که در یک مهمانی دوره‌ای تا حد مرگ پرخوری می‌کنند، ظاهرا از نگاه مدافعان اخلاق و غرور ملی یک توهین محسوب شد و هنگام نمایش فیلم بعضی‌ها فریادزنان آن را «مشمئزکننده» نامیدند.

ماجراهای جشنواره کن آن سال به این دو جنجال خلاصه نشد. روبرو برسون کارگردان معروف فرانسوی از اینکه تازه‌ترین فیلمش «لانسلو دو لاک» برای رقابت در بخش مسابقه اصلی انتخاب نشده بود، عصبانی بود. او گفت: «جشنواره کن در پیش‌پا‌افتادگی و اشتباه فرو رفته است.»

در نهایت نخل طلای جشنواره به طور مشترک به دو فیلم آمریکایی «مترسک» ساخته جری شاتسبرگ و «مزدور»‌به کارگردانی آلن بریجز رسید و «مامان و روسپی»‌ هم جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد. اینگرید برگمن بازیگر معروف سوئدی رئیس داوران بخش مسابقه اصلی بود.

آمریکای دهه 1960 از نگاه جرج لوکاس  
اوت 1973 «دیوارنوشته‌های آمریکایی» روی پرده سینماها رفت. دومین فیلم بلند جرج لوکاس که آن زمان 29 ساله بود، نگاهی خیالی به زندگی چهار دوست جوان در شهر کوچکی در کالیفرنیا سال 1962 دارد؛ پیش از جنگ ویتنام و عصر مواد مخدر، زمانی که معصومیت هنوز  از دست نرفته بود. گروهی بازیگر نه‌ چندان شناخته‌شده آن سال‌ها شامل ریچارد دریفوس، ران هوارد، پل له مات، سیندی ویلیامز، کندی کلارک و هریسن فورد در «دیوارنوشته‌های آمریکایی» بازی کردند.

فیلم دیوارنوشته‌های آمریکایی
«دیوارنوشته‌های آمریکایی» سومین فیلم پرفروش آمریکا در سال 1973 بود

ادای احترام فرانسوا تروفو به دنیای فیلمسازی
ایده ساخت فیلم «روز برای شب» (یا «شب آمریکایی») هنگام تدوین «دو دختر انگلیسی» (یا «آن و موریل») در استودیوهای ویکتورین به ذهن فرانسوا تروفو رسید. او تصمیم گرفت یک فیلم در فیلم بسازد. داستان هنگام فیلمبرداری فیلمی ملودرام به نام «با پاملا ملاقات کن» روی می‌دهد. بازیگر نقش اول فیلم (ژان پی‌یر لئو) عاشق ستاره بین‌المللی و متاهل (ژاکلین بیست) می‌شود و ...

در لحظه‌ای از «روز برای شب» شخصیت لئو این پرسش را مطرح می‌کند: «سینما از زندگی مهم‌تر است؟» و کارگردان فیلم با بازی خود تروفو می‌گوید، بله. «روز برای شب» با تمام مشکلاتی که دارد، یک تجلیل باشکوه از دنیای فیلمسازی است. تا پیش از آن هیچ‌گاه فضا و تکنیک‌های فیلمسازی تا این اندازه دوست‌داشتنی و زنده تصویر نشده بود. «روز برای شب» در سال 1974 برنده اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد.

درگذشت چهره‌های شاخص سینما
تابستان 1973 یک تابستان سیاه برای دنیای فیلمسازی بود. بتی گریبل، ورونیکا لیک، رابرت رایان و بروس لی در آن تابستان از دنیا رفتند. لی ستاره رزمی‌کار 15 ژوئیه قبل از اکران فیلم «اژدها وارد می‌شود» درگذشت. او تنها 33 سال داشت. سه هفته قبل از آن هم ژان-پی‌یر ملویل در پنجاه و چند سالگی درگذشت. او که با نام ژان-پی‌یر گرومباش به دنیا آمده بود، فامیلی خود را به خاطر علاقه شدید به هرمان ملویل نویسنده بزرگ آمریکایی تغییر داد، اما رمان‌های گانگستری آمریکایی و فیلم نوآر بود که بیشترین تاثیر را بر او گذاشت. «سامورایی»، «ارتش سایه‌ها» و «دایره سرخ» از فیلم‌های ملویل است.

جان فورد فیلمساز معروف آمریکایی هم 31 اوت بر اثر سرطان در مزرعه خود در کالیفرنیا از دنیا رفت. فورد که به جرات بزرگ‌ترین کارگردان متولد آمریکا در هالیوود بود، بیشتر به خاطر رساندن ژانر وسترن به جایگاه هنری شهرت داشت، روندی که با فیلم «دلیجان» در 1939 آغاز شد، اما او برای فیلم‌های غیروسترن برنده چهار جایزه اسکار کارگردانی شد: «خبرچین»، «خوشه‌های خشم»، «چقدر دره من سبز بود» و «مرد آرام». آنا مانیانی بازیگر توانای ایتالیایی هم 26 سپتامبر آن سال درگذشت.

حضور درخشان آل پاچینو در یک درام پلیسی
دسامبر 1973 حداقل پنج فیلم مطرح آن سال روی پرده سینماها رفتند: «سرپیکو» به کارگردانی سیدنی لومت (5 دسامبر)، «پاپیون» ساخته فرانکلین ج. شفنر (16 دسامبر)، «خوابیده» به کارگردانی وودی آلن (17 دسامبر)، «نیش» ساخته جرج روی هیل (25 دسامبر) و «جن‌گیر» به کارگردانی ویلیام فریدکین (26 دسامبر).

پاچینو که آن سال برای بازی در «پدرخوانده» نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل شده بود، نقش اصلی «سرپیکو» را به عهده گرفت. این فیلم بر مبنای داستان واقعی یک پلیس شجاع نیویورکی ساخته شد که افشاگری‌های او در 1970 درمورد نهادینه شدن فساد در سیستم پلیس آمریکا خیلی چیزها را زیر سئوال برد. پاچینو با مهارت رئالیسم نه چندان گرم لومت کارگردان «سرپیکو» را واژگون کرد و تصویری غیرمتعارف از مردی تنها ارائه داد که از همکارانش فاصله می‌گیرد و به تدریج به یک هیپی مد روز با ریش و کلاه منگوله‌دار تبدیل می‌شود.

آل پاچینو در فیلم سرپیکو   
آل پاچینو در صحنه‌ای از فیلم «سرپیکو»

فرار از جزیره شیطان
«پاپیون» را فرانکلین ج. شفنر با بودجه‌ای 13 میلیون دلاری بر مبنای زندگی‌نامه شخصی هانری شاری‌یر ساخت. استیو مکویین در این فیلم نقش یک زندانی محکوم به حبس ابد در جزیره شیطان را بازی می‌کند که مصمم است از زندان فرار کند. داستین هافمن هم نقش دوست ضعیف و عینکی او را بازی می‌کند. «پاپیون» بخصوص در ترسیم رنج‌های زندانیان موفق عمل می‌کند.

اکران یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما
لیندا بلر 12 ساله در «جن‌گیر» فرزندی است که می‌تواند کابوس هر پدر و مادری باشد. ریگن با بازی او دختر یکی از بازیگران معروف سینماست. وقتی تلاش‌های پزشکان برای تشخیص بیماری به ظاهر روانی او بی نتیجه می‌ماند، دو کشیش برای اجرای مراسم جن‌گیری وارد عمل می‌شوند.

داستانی که ویلیام فریدکین از تسخیر بدن انسان توسط شیطان به تصویر می‌کشد، مملو از جلوه‌های ویژه تکان‌دهنده است. الن برستین، ماکس فون سیدو، لی. جی. کاب و جیسن میلر دیگر بازیگران فیلم «جن‌گیر» هستند که با 193 میلیون دلار پرفروش‌ترین فیلم سال شد.

«نیش» (159.6 میلیون دلار)، «دیوارنوشته‌های آمریکایی» (115 میلیون دلار)، «پاپیون» (53.2 میلیون دلار) و  «آن‌طور که بودیم» به کارگردانی سیدنی پولاک (49.9 میلیون دلار) فهرست پنج فیلم پرفروش سال 1973 را کامل کردند.   

 5858

کد خبر 303019

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۰
    3 0
    گود بود.good