آذرجزایری: می گوید طی 8 سال گذشته کنارگذاشتن کارشناسان و متخصصان کشور از عرصه فعالیت های اقتصادی یک سیاست آگاهانه بوده است. از بی اعتمادی مردم به آمارهای دولتی طی این سالها ابراز نگرانی می کند و اولین گام دولت یازدهم را برگرداندن اعتماد به جامعه می داند. مهدی کرباسیان مدیر اسبق منطقه ویژه انرژی پارس و مدیرعامل اسبق سازمان تامین اجتماعی یک روز گرم تابستانی مهمان خبرآنلاین بود. مشروح گفت وگو با او را در ادامه می خوانید:
به نظر شما اصلیترین اولویت اقتصادی دولت یازدهم چیست؟
باید بپذیریم که جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهای وسیعی دارد اما اگر از شعارها فاصله بگیریم باید بپذیریم که جامعه از لحاظ اقتصادی تحت فشار است. بنابراین در اولین قدم باید مشکلات اصلی را جستجو کرد و در جهت رفع آنها تلاش کرد. به هرحال رای مردم هم نشان داد که خواهان اعتدال، آرامش و حرکت روبه جلو هستند. بنابراین باید بتوانیم راهکار مشکلاتی که کشور با آنها دست به گریبان است را پیدا کنیم. همچنین باید بپذیریم که اقتصاد کشور بهطور جدی هنوز وابسته به صادرات نفت و درآمد نفتی است. این شعاری که تعدادی از سیاسیون در چند سال اخیر دادهاند مبنی بر اینکه «میتوان کشور را با اقتصاد بدون نفت اداره کرد» این تنها یک شعار خوب برای سخنرانیهاست. چراکه کشور ما وابستگی جدی به نفت دارد. بنابراین باید بپذیریم که درحال حاضر چند چالش جدی پیشروی حوزه انرژی کشورقراردارد.
چه چالش هایی؟
در حال حاضر به دلیل مشکلاتی که تحریم های سخت و ظالمانه برای کشور ایجاد کرده مشکلاتی در صادرات نفت، جابه جایی پول و گشایش اعتبار برای واردات تجهیزات ایجاد شده است. ضمن آنکه متاسفانه به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی در حوزه انرژی با یک افت جدی هم در سرمایهگذاری در این حوزه مواجهیم. به نحوی که شاهد یک عقب ماندگی جدی در توسعه میدان های مشترک چون میدان مشترک پارس جنوبی، میدان های مشترک با عراق، کویت، عربستان، عمان و امارات هستیم. اگرچه علاوه بر مساله عدم سرمایهگذاری مناسب ما با مشکل عدم انتقال تکنولوژیهای روز به کشور هم مواجهیم. بنابراین بنده معتقدم که حوزه انرژی،به توجه ویژهای نیاز دارد چراکه اگر چرخهای حوزه انرژی به حرکت در بیایند، آثار بسیار مثبتی از جمله اشتغالزایی، مهار تورم و رونق سایر بخش های اقتصادی را در پی خواهد داشت.
شما به تحقق این اهداف در دولت یازدهم تا چه اندازه امیدوارید؟
در حال حاضر شاهد هستیم که آقای دکتر روحانی، رئیسجمهور منتخب ملت این روزها درراستای تحقق شعار «تدبیر و امید» درحال سازماندهی هستند. به این شکل که از متخصصان و کارشناسان هر حوزهای «مشورت» میگیرند و نظرات آنها را جمعآوری میکنند .این امر تنها مختص حوزهءانرژی ویابخش اقتصاد نیست بلکه در حوزههای اجتماعی، سیاسی وفرهنگی و هنری و سایر حوزهها نیز دیدگاهها و نظرات شخصیتهای مجرب واهل فن را جمعآوری میکنند . این تمایل رئیس دولت یازدهم برای جمع آوری نظرات مدیران برجسته وکارآزموده،متخصصان وکارشناسان هم باعث ایجاد علاقه در تمامی طیف های دوستدار سربلندی کشور برای کمک به دولت جهت پیشبرد اهداف عالی نظام شده است. این جهتگیریها نشان می دهد که دولت بعدی استفاده از نیروهای متخصص را در دستور کار خود دارد و می خواهد از سرمایه گرانبهای تجربه و دانش انباشته درکشور به درستی استفاده کند.
به نظرشما برخورد دولت نهم و دهم با کارشناسان و متخصصان کشور چگونه بوده است؟
به گمان بنده از سال 1384 به بعد یعنی در دولت نهم و دهم درچارچوب سیاستی آگاهانه و حساب شده، و زیر پوشش" ضرورت جابه جایی مدیران سابق با مدیریتهای تازه برآمده " ،استفاده از نظرات کارشناسی ومدیران مجرب وبرجسته و متخصصان کارآزموده، مغفول واقع شد. درواقع امرطی این دوران 8ساله تلاش شد کسانی را که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حوزه های سیاست و اقتصاد وفرهنگ حضوری جدی و شاخص داشتند واغلب موفق هم بودند از چرخه مدیریتی کشور خارج کنند. در اکثر حوزهها هم اگر نیازجدی برای استفاده از نیروهای متخصص بود از افرادی استفاده شد که بعضا در گذشته در رده های سوم و چهارم سازمان های خود قرار داشتند ودرهرحال نخبگان ان سیستم کنار گذاشته شدند.خوشبختانه رییس دولت منتخب ملت بنا دارد این ضعف و نقص آشکاردر نظام مدیریتی و اداری کشوررا از بین ببرد که به نوعی گام برداشتن به سمت جلو است؛ چراکه به نظر می رسد قرار است تجربه سی ساله پس از پیروزی انقلاب و همچنین دانش روز دنیا باردیگر موردتوجه قرارگیرد.
به نظرشما شفاف سازی در اقتصاد و ارائه آمارهای واقعی تا چه اندازه می تواند به توسعه کشور کمک کند؟
داشتن صداقت با مردم بسیار مهم است. مردم ما نشان دادهاند که اگر با صداقت با آنها برخورد شود، حمایت بیشتری از دولت و نظام خواهند کرد. چراکه مردم عشق به نظام و کشور دارند و با برخورد صادقانه خواهیم دید که جامعه همراهی بیشتری با دولت، نظام و کشور خواهند داشت.
دراین سالها اعلام آمارهای نادرست باعث فاصله میان مردم و دولت شد. وقتی اعلام می شد که نرخ بیکاری تک رقمی شده اما مردم درعالم واقعیت تنها درمیان خانواده یا دوستان و آشنایان نزدیک خودشان چند نفر بیکار می دیدند چطور می توانستیم از مردم انتظار داشته باشیم که آمار تک رقمی شدن بیکاری را باور کنند؟!متاسفانه طی چند سال گذشته حس بی اعتمادی به آمارهای دولتی پررنگ شده است.
همین مورد بر نرخ تورم هم صادق است.مثلا وقتی که میگویند نرخ تورم 12 درصد است و مردم هنگام خرید، مایحتاج خود را با تورمی بسیار بیشتر از این رقم تهیه می کردند چگونه باید آن 12 درصد را باور میداشتند؟ اینها مواردی بود که دولت با دورزدن آشکارقانون، به مردم اعلام میکرد و مردم این تناقضات رادر رابطه بین خود ونهاد دولت حس ودرک میکردند. اما از دیدگاههای اعلام شده توسط رییس جمهور منتخب پیداست که دولت آتی بنا دارد این رابطه را بازسازی کند .این رابطه اگر بازسازی شود موجب همراهی بیش از پیش مردم با نهاددولت خواهد شد. بنده در زمان اتمام جنگ از دست اندرکاران کمک به بازسازی صنعت نفت بودم. خاطرم هست که در آن زمان نخستوزیروقت در دستوری اعلام کرد که ما یک سهمیه کوپن برنج مردم را نمیدهیم اما معادل ریالی آن را به بازسازی پالایشگاه آبادان اختصاص خواهیم داد. رقم این سهمیه کوپن برنج عدد قابل توجهی نبود ولی از نظر نمادین همه مردم کشور احساس کردند که در بازسازی پالایشگاه آبادان با چند وعده نخوردن برنج مشارکت دارند. هیچکس در سطح کشور اعتراضی به این تصمیم نکرد. ولی این روزها شاهد آن هستیم که اگر دولت در ایفای بعضی از وعدههایش یک روز تأخیر کند چه اعتراض وسیعی در پی خواهد داشت. دلیل اصلی این واکنشها را باید در عدم شفافیت ها و گسست هاجستجوکرد .
رویکرد دولت فعلی در تعاملات بین المللی در بخش اقتصاد کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
باید قبول کنیم که در تعاملات خارجی و سیاست خارجی اگر با حفظ عزت و شأن جمهوری اسلامی ایران نتوانیم با دنیا تعامل داشته باشیم سایر حوزههایی هم که اشاره شد نمیتوانند فعالیت چشمگیری داشته باشد. باید صادقانه بگویم که در 8 سال گذشته وزارت امور خارجه ،باوجود بدنه کارشناسی قوی، وظیفه خود را به درستی انجام نداده است. شاید بتوان ادعا کرد که یکی از ضعیفترین وزارتخانهها در 8 سال گذشته، وزارت امور خارجه بوده است؛ چراکه اگر این وزارتخانه وظایفش را به خوبی انجام دهد در حوزه اقتصاد(اعم از صادرات، واردات، فروش نفت و جابهجایی پول) امروز شرایط بسیار بهتری را داشتیم. بنده معتقدم که مدیریتهای وقت وزارت خارجه در این سالها خود را با فرافکنی مسئولیتها و بیان اینکه دیگران درکارمامداخله می کنند و برای ما تصمیم میگیرند پنهان کرده است که البته این ادعا، پذیرفتنی نیست چراکه یک مدیر همیشه باید مسئولیت پذیروپاسخگو باشد و وظایف خود را به درستی انجام دهد. بنابراین معتقدم فعال کردن وزارت خارجه و سیاست خارجی با حفظ عزت و شأن جمهوری اسلامی ایران میتواند بسیار کمک کننده باشد که بتوان در حوزههایی که اشاره کردیم فعال شد و در کنار تمام این موارد مسائل مهم دیگری از جمله کنترل نرخ ارز، مهار تورم، کنترل قیمتها، نقدینگی، سیاست پولی و مالی، حمایت از تولید و صنعت هم وجود دارد که بهعنوان یک زنجیره به یکدیگر مرتبط هستند. ولی اگر آن موارد کلی را نتوان حل و فصل کرد بقیه این موارد بر روی زمین خواهند ماند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در شرایط فعلی باید یک دیپلمات اقتصادی در راس وزارت امور خارجه قرار بگیرد. نظرشما چیست؟
خوشبختانه یکی از محسنات رییس جمهور منتخب این است که سالها بهعنوان دبیر شورای امنیت ملی فعال بودند و در دوران بروز چندین بحران بینالمللی ایشان بهعنوان دبیر این شورا حضور داشتهاند. در ان زمان بنده در وزارت اقتصاد، قائممقام وزیر بودم و یا در زمان حضورم در گمرگ جلسات متعددی با ایشان داشتهام و برخورد ایشان را در مواجهه با مسائلی چون بحران افغانستان، حمله نیروهای متفق غرب به عراق،کویت ودیگر مسائل منطقهای دیدهام. خوشبختانه آقای روحانی اهمیت تعامل اقتصاد و دیپلماسی را لمس کردهاند و در این خصوص تجربه و آگاهی دارند. بنابراین بنده معتقدم که با توجه به دید و آگاهی خوب ایشان در این رابطه قاعدتا" بهترین و منطقیترین تصمیمات اتخاذ خواهد شد. اما دررابطه با بهره گیری از مدیران اقتصادی در مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی بگذارید خاطره ای کوتاه را نقل کنم.بنده سال 1371 در اوایلی که درمدیریت سازمان تأمین اجتماعی قرارگرفته بودم و برای ایجاد تحول دراین سازمان بررسی هایی را باکمک کارشناسان سازمان آغاز کردم و متوجه شدم که دو کشور سوئد و کانادا نسبت به دیگر ممالک دنیا بهترین سیستم تأمیناجتماعی رادارند. سوئد تقریباً نیمه سوسیالیستی اداره میشد و نرخ مالیات در این کشوربعضا بالای 50 درصد هم بوده است چراکه مردم اعتقاد دارند که با دادن مالیاتها میتوانند رفاه بیشتری در تمام حوزهها داشته باشند اما در کانادا بخش خصوصی بیشتر مسئولیتها را برعهده دارد. پس از سفر به کشور کاناداو بررسی های دقیق ترملاحظه شد که راهکارهای آنها ،بیشترین تطبیق را با شرایط کشور ما دارد. پس از تحقیقات بیشتر به این نتیجه رسیدیم که یکی از دلایل اصلی این موفقیت در تأمیناجتماعی کانادا آن است که درترکیب مدیران عالی در حوزه بهداشت و درمان ،از افراد کلان نگر اقتصادی استفاده جدی کرده بودند .شاید پاسخ شمارا با این نمونه داده باشم.
*نظر شما درخصوص تصمیمات اخیربانک مرکزی چیست؟
اولین وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است که ظرف چهار سال گذشته این وظیفه به درستی انجام نشده است و متأسفانه نتایج منفی آن هم کاملا مشخص است.
بنابراین به نظرم باید از تجربه و دانش دنیا در حل مشکلات بنک مرکزی کشورمان استفاده کنیم. ما نباید احساس کنیم که میتوانیم مبدع شیوه جدیدی باشیم مثلاً در حوزه بانکداری و بیمه باید بپذیریم که شیوه مدیریت در دنیا پیشرفتهتر از ماست و ما باید در این حوزه باتوجه به تجربه آنها ،راه درست را انتخاب کنیم.
شما موافق استقلال بانک مرکزی و تعیین نرخ ارز توسط وزارت اقتصاد و یا شورای پول و اعتبار هستید؟ به نظرشما این راهکار می تواند راهگشای مشکلات فعلی اقتصاد کشور باشد؟
باید مبنا را بر استقلال بانک مرکزی بگذاریم دراینصورت قطعاً اگر عقلانیت حاکم باشد، بانک مرکزی همراه دولت خواهد بود. بنابراین تحت هر شرایطی باید استقلال بانک مرکزی حفظ شود. ما باید به نظرات کارشناسان اهمیت دهیم و احترام بگذاریم اما متاسفانه در چند سال گذشته اگر مدیری کارشناس ومجرب، نظری خلاف دولت داشت،بلافاصله وحتی تلفنی تغییر میکرد ، در حالیکه حتی پادگانها را هم اینگونه اداره نمیکنند. مسئولان رده بالای دولت باید حرفهای کارشناسی مدیران زیرمجموعه خود را بشنوند و اگر صحیح بود به ان عمل کنند. در زمانی که آقای هاشمی رئیسجمهور بودند بارها اتفاق افتاد که بنده به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی حضوراً خدمت ایشان رسیده و حرفهای خود رادرنقد این یا آن سیاست دولت و درجهت منافع سازمان و بیمه شدگان ، زدهام و درمواردی ایشان نسبت به تشخیص بنده قانع شدند . این نمونه نشان میدهد که درهمین کشور ،فردی در سطح رئیسجمهور، تحمل نظر کارشناسی را داشته است.
31221
نظر شما