اسلام به عنوان دینی شناخته میشود که محمدبن عبدالله(ص) پیامبر آن بود و قرآن را به عنوان رهنمودهای خداوند برای رهایی انسان و بالندگی او روایت کرد. (در قرآن پیروان ادیان الهی پیشین هم مسلمان نامیده شدهاند.) قرآن (کتاب خدا) بالاترین سندی (ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدی لِّلْمُتَّقِینَ، این کتاب که شکی در آن نیست، موجب هدایت متقیان است. بقره، آیه 2) است که پیامبر(ص) عرضه داشته و در آن به صراحت بیان شده که ما دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردیم و خوشحالیم که اسلام دین شما باشد: الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکمُ الإِسْلاَمَ دِینا، امروز دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و خوشحالم که اسلام دین شماست. (مائده، آیه 3). ما آن را فرستادیم و حفاظت از آن را بر عهده داریم (تاییدی بر تحریف نشدن قرآن، إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ، ما قرآن را فرو فرستادیم و خود حافظ آن هستیم. (حجر، آیه 9). دین را سهل و آسان کردیم (وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکرٍ، ما قرآن را برای اندرزآموزی آسان کردیم، آیا اندرزآموزی هست. قمر، آیه 22. در قرآن شش بار بر این نکته تاکید شده است.) و آن را بر شما سخت و دشوار نکردیم (وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ، حج، 78). هر اندازه برایتان میسور است، قرآن بخوانید. (فَاقْرَووا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ، سوره مزمل، آیه 20). و در قرآن تدبر کنید. (تدبر به معنای اندیشیدن در ورای ظاهر هر چیزی است. در چهار آیه بر تدبر در قرآن تاکید شده است: کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک لِّیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیتَذَکرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ، این کتاب مبارکی است که بر تو نازل کردیم تا در آیات آن ژرفاندیشی کنند و صاحبان خرد از آن اندرز گیرند. ص، آیه 29). قرآن، فرقان، کتاب، ذکر، بیان، عناوین مترادفی هستند که در قرآن به آنها اشارت رفته است. دین اسلام در آغاز عبارت از «قرآن» بود که «سنت پیامبر» هم بدان افزوده شد. قرآن بنا بر وعده خداوند بدون تحریف باقی ماند؛ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ، (حجر، آیه 9). اما متاسفانه سنت پیامبر(ص) دچار تحریف شد، یعنی یا از سخنان او کاستند یا بر آن افزودند یا اینکه آن را تغییر دادند. از این رو برای استفاده از سنت پیامبر و تشخیص صحیح از سقیم، بهترین گزینه این شد که سنت را در پرتو قرآن مورد استفاده قرار دهند. یعنی اگر سنت با قرآن همخوانی داشت، آن را بپذیرند.
مسلمانان در قرون گذشته براساس میزان درک و فهم خود به تعامل با این دین (کتاب و سنت) برخاستند. کتاب جاودانه قرآن با ظاهری «خاموش» و «صامت» همچون «گنجی پنهان» بیهیچ تغییری باقی ماند، اما سنت پیامبر(ص) همان گونه که گفتیم دستخوش تحریف شد و به مرور زمان بر حجم آن افزوده شد. برداشتهای موجود یا به عبارت بهتر «میراث اسلامی» حاصل دادوستد مسلمانان با این دین (کتاب و سنت) است. این مجموعه به ارث رسیده اسلامی یا بشری برخلاف قرآن، در عین ارزنده بودن قابل نقد و بررسی است، یعنی مقدس به حساب نمیآید.
لذا اسلامی که کتاب خدا آن را معرفی میکند با آنچه امروز به نام اسلام موجود است، تفاوت دارد. دین موجود، اسلام تاریخی است. یعنی بعد از انقطاع وحی و رحلت پیامبر(ص) هر روز بر آن افزوده شده و اصلیترین منبع آن یعنی کتاب خدا، در آن کمرنگ شده است. اسلام وقتی به میان قبایل و دیگر ملتها رفت، با آموزههای ایشان آمیخته شد. مذاهب به عنوان تفاسیر مختلف و گاه متضادی بر اسلام پدیدار شدند و هریک از آنها براساس روایت «فرقه ناجیه» که منسوب به رسول خداست، خود را حق و دیگران را ناحق پنداشت: «امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتادودو فرقه تقسیم شدند و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقههای هر یک از دو امت موسی و عیسی نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود. بعضی از این مذاهب پنداشتند که مکمل اسلام هستند، در حالیکه خداوند دینش را پیش از این کامل کرده بود.» امام علی(ع) در خطبه 18 نهج البلاغه از این موضوع شدیدا شکوه کرده است: «دعوایی نسبت به یکی از احکام اجتماعی نزد عالمی میبرند که با رای خود حکمی صادر میکند، پس همان دعوی را نزد دیگری میبرند که او درست برخلاف رای اولی حکم میدهد، سپس همه قضات نزد رییس خود که آنان را به قضاوت منصوب کرد، جمع میگردند، او رای همه را بر حق میشمارد! در صورتیکه خدایشان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است، آیا خدای سبحان، آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرد و معصیت خدا نمودند؟ آیا خدای سبحان، دین ناقصی فرستاد و در تکمیل آن از آنها استمداد کرد؟ آیا آنها شرکای خدایند که هرچه میخواهند در احکام دین بگویند و خدا رضایت دهد؟ آیا خدای سبحان، دین کاملی فرستاد، اما پیامبر(ص) در ابلاغ آن کوتاهی ورزید؟ در حالی که خدای سبحان میفرماید: (ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم، مَا فَرَّطْنَا فی الْکِتَابِ مِنْ شَیءٍ.) و فرمود: (در قرآن بیان هر چیزی است، وَفِیهِ تِبْیانٌ لِکُلِّ شَیءٍ.) و بعض قرآن گواه بعض دیگر است و اختلافی در آن نیست. پس خدای سبحان فرمود: اگر قرآن از طرف غیرخدا نازل میشد اختلافات زیادی در آن مییافتند، وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غیراللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافا کَثِیرا. همانا قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیداست، مطالب شگفتآور آن تمام نمیشود و اسرار نهفته آن پایان نمیپذیرد و تاریکیها بدون قرآن برطرف نخواهد شد.»
چون تفسیر، تاویل و برداشتهای دینی مسلمانان همواره با عقل و علم قرین نبوده، از این رو میراث اسلامی موجود که دستاورد آنان به حساب میآید، گاهی اوقات با مفاهیم خطا درآمیخته است. این مفاهیم ناصواب، جهانبینی مسلمانان را تحتتاثیر قرار داده و باعث انحراف فکری و رفتاری ایشان شده است.
طبیعی است که این برداشتها و تفاسیر اشتباه ربطی به اسلام ندارد و توسط مسلمانان در طول تاریخ اسلام ایجاد شده است. میتوان ادعا کرد که برداشتهای نادرست از مفاهیم اسلامی در طول تاریخ، عواقب زیر را در پی داشته است:
- حاکمیت جهل و استبداد در میان مسلمانان و دیرپایی آن.
- ناکارآیی در ارائه جامعه نمونه اسلامی.
- افتراق امت اسلامی و به تبع آن درگیریهای مذهبی.
- سوءاستفاده دشمنان از فرصتهای یادشده.
در این نوشتار فعلا با اسلام تاریخی کاری نداریم و به سراغ قرآن رفتهایم تا مستقیما از زلال قرآن سیراب شویم و کلام خدا را بیواسطه بشنویم و در آن تدبر کنیم. البته این به منزله کنار نهادن احادیث و روایات نیست، چون احادیث یا روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه(ع) اگر با کلام خداوند همسو و هماهنگ باشند، جایگاه ویژهای دارند. امید است از این سازوکار عقلی در مراجعه به قرآن در ماه مبارک رمضان بهرهای نصیب نویسنده شده و خوانندگان فاضل راهنماییهای خود را از وی دریغ ندارند.
* پژوهشگر تاریخ
منبع: روزنامه بهار، 19 تیر 92
نظر شما