از سینما و دیگر شیاطین/ ترانههایی که الویس هم فکرش را نمیکرد
*یک
با خاطره قرص کن دمی پشتات را
با پنجهی بوکس پنج انگشتات را
پایان ِ رفاقت است؛ مرد و گریه؟!
این...صورت ِ مسئله، بزن مشتات را!
*دو
سردردِ توام،بزن! مُسکِّن دارد
در کافه، دل ِ شکسته،اکشن دارد
این بوسه گرفت پاسبان فردا نیست
از خاطرهام بترس! ضامن دارد
*سه
پیراهن ِ نو خیال ِ نو یک شاعر
شطرنج ِ تو؛ یک مُهره جلو یک شاعر
این نامه به جرم ِ بوسه توقیف شده
مظنون ِ همیشگی ِ تو یک شاعر
*چهار
پروندهی باد...؛با تو آن را بستم
پروندهی برگ...؛مانده روی دستم
اعدام ِ خیال ِ شاعران...بیهودهست
در مورد ِ شاملو...موافق هستم
*پنج
از قسطِ شما فشنگ برمیدارم
از خانهی صلح،جنگ برمیدارم
گفتید که چه؟ که «چه» خودش را کشته؟
از اموالاش تفنگ برمیدارم
*شش
حالا «یسنین» بگو که مردی هم بود
در شعر «ولادمیر» دردی هم بود
در مسکو مرگ...مثل ودکا داغ است
هی! یادت هست؟...روز سردی هم بود
*هفت
شیرین شده قصه چون حماسی بوده
خسرو! به دَرَک! جرم...اساسی بوده
فرهاد عزیز! حال...مدرک داریم
اعدام نظامیات...سیاسی بوده
*هشت
یک مرگ ِ تمیز،یک جسد روی زمین
در جنگی سرد-سردیات- نازترین
جاسوس ِ تواَم میان ِ چشمانات در
دنیای سیاسی ِ گراهام گرین
*نُه
یک قرن گذشت،مرد،پیر آمده است
با موی ِ سفید...حکم ِ تیر آمده است
در پیرهنات...قلب ِ خودت گرماش کن
جاسوسی که ز سردسیر آمده است
*ده
تحریم لب و کسادی چشمانات
در کوچه ولی ایادی چشمانات
انکار مکن! نقض ِ حقوق ِ بشرم-
-زندانی ِ انفرادی چشمانات
*یازده
از اشک بنوش...چه گوارا بودم
ویکتور بودم نه سنگ،خارا بودم
یک قرن گذشت چپ نبودم اما
من نان و شراب،فونتامارا بودم
*دوازده
خُب کات! دوباره! چشمها خیس نشد
یک گریه بگیر بیصدا! هیس! نشد!
گفتم به فرانک ، صحنه کلاً...خالیست
در آن دهه هر که مُرد...الویس نشد
مرداد 92
نظر شما