به گزارش خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر پنجمین نشست ماهیانه درس گفتارهای اندیشه و عمل، با موضوع «نقش مصالح و مفاسد در تشریع احکام شریعت در اندیشه امام موسی صدر» برگزار شد. این نشست بر اساس کتاب روح تشریع در اسلام ، با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین کاملان، مدرس حوزه و دانشگاه برگزار شد.
حجت الاسلام کاملان درباره جایگاه احکام و فقه در اسلام و نظرات امام موسی صدر به نکات زیر اشاره کرده است:
* بحثی که امام موسی صدر چهل سال قبل مطرح کردند کاملا امروزی است و همچنان مطرح است و آن، بحث فلسفه فقه است. در ابتدا باید جایگاه احکام در اسلام را درک کنیم. آیات احکام در اسلام نسبت به سایر آیات بسیار محدود است. حدود یک دوازدهم از بیش از شش هزار آیه قرآن درباره احکام است. اکثر آیات قرآن در مورد مسائل اخلاقی و اعتقادی است. از اینجا باید متوجه موقعیت اعتقادات و اخلاقیات و احکام فقهی شد. ولی متاسفانه در حوزههای علمیه بیشترین حجم درس و بحث را فقه و اصول تشکیل میدهد.
* در حوزه فلسفه فقه سؤال اصلی این است که آیا احکام صادره فلسفه و علتی دارد یا خداوند بدون منطق خاصی بعضی امور را حلال و بعضی را حرام کرده است؟ این سؤال بحثی ریشهای مربوط به عالم ثبوت است که در حوزه فلسفه جای میگیرد.
* اما در مورد پاسخ به سؤال مطرح شده، دو طیف وجود دارد: یک طیف اشعری مذهباند که امروزه اکثر اهل سنت از این دستهاند. طیف دیگر دیدگاه معتزله و عقلگرایان است که به طور عمده شیعیان به آن معتقدند. اگر چه در شیعه هم جریانات افراطی داریم. اخباریون و سلفیها که از طیف اول هستند، جایگاهی برای عقل در شریعت و احکام قایل نیستند. در طرف مقابل، شیعیان و معتزله گرایشهای عقلگرایانه دارند. در سالهای اخیر جریان عقلگرایی در اهل سنت هم در حال رشد است، اما همچنان بین کشورهای مختلف متفاوت است.
* امام صدر چهل سال قبل در میان روشنفکران حوزوی بهترین تعبیر را کرده و از راه اجتهاد وارد شده است و بر اساس فقه پویا و اجتهاد شیعه به این سؤال پاسخ میدهد که در حالی که احکام ثابتاند و زندگی در حال تغییر است، چگونه میتوان بین احکام ثابت و موضوعات متغیر ارتباط برقرار کرد؟
* امروزه در این بحث باید حتما مباحث هرمنوتیک را هم وارد کرد و صرفا با اجتهاد پویا نمیشود به پاسخ نهایی رسید، اما در آن دوران بحث هرمنوتیک و نقش کلام متکلم و نویسنده هنوز مطرح نشده بود.
* یکی از مقدمات مهم برای این بحث این است که آیا دین برای انسان است یا انسان برای دین؟ امام موسی صدر خود کتابی دارد با عنوان ادیان در خدمت انسان. این تعبیر در آن زمان بسیار بسیار مهم است. چرا که امروز هم بسیاری معتقدند انسان برای دین است. در حالی که این طور نیست؛ حقیقت انسان روحش است و خداوند میگوید از روح خود در انسان دمیده است. انسان جانشین خدا در زمین است. خلیفه و جانشین باید آینه تمامنمای مستخلَف باشد. یعنی اگر خدا حقیقت مطلق و کمال مطلق است، انسان باید در مرتبهای پایینتر، همان ویژگیها را داشته باشد. تنها انسان میتواند به مقام اسمای الهی برسد. هدف از خلقت انسان این است. دین اصلا برای این آمده است که دست انسان را بگیرد و از زمین به سمت آسمان حرکت دهد. لذا خداوند میگوید تمام ادیان و انبیا را برای این فرستادهام که انسان جامعهای بر اساس عدل و داد اقامه کند.
* انسان مانند همه موجودات دو بعد ظاهر و باطن دارد. اینکه امام موسی صدر تعبیر غیب و ایمان به غیب را مطرح میکند، به این آیه برمیگردد که قرآن میگوید برخی انسانها فقط از قوای ظاهریشان استفاده میکنند و از غیب بهره نمیبرند.
* دین برای همه ابعاد بشر آمده است. اما همیشه افراط و تفریط وجود دارد. عدهای فقط به ظاهر، یعنی فقه و احکامش توجه کردند، یعنی نماز و روزه و صدقه دادن و غیبت نکردن و... بخشی هم به باطن توجه کردند، مانند عرفا و صوفیان.
* احکام به دو دسته کلی تقسیم میشوند: «معاملات» به معنای عام، که نه صرفاً خرید و فروش بلکه ازدواج و طلاق را هم شامل میشود و «عبادات». در بخش معاملات ملاکها آنچنان پوشیده نیست که انسان قادر به فهم آن نباشد.
* امام موسی صدر در بحث روح تشریع، این نکته را ذکر نکرده که جا داشت به آن بپردازد و بیان کند که ملاکهای این بخش احکام برای انسان قابل درک است. چراکه این مسائل قبل از آمدن ادیان هم مطرح بودهاند و انسانها با آنها سروکار داشتهاند. لذا اینکه گفته شود هیچ کس در این مباحث آگاهی ندارد و حتماً باید به عدهای متخصص رجوع کرد، درست نیست. چراکه مجموعهای از معیارهای عقلانی وجود دارد که قرآن هم بر همانها تأکید میکند. آنچه باقی میماند، صرفاً در حوزه تعبدات است که انسان آن را به طور کلی میپذیرد و عقل هم تأیید میکند، اما شکل آن امری است تعبدی که در دورههای مختلف به شکلهای متفاوت مطرح میشود.
/6262
نظر شما