ایران چگونه ایران شد؟ چگونه این نقشه کوچک شد؟

مجموعه سه جلدی «تاریخ با غرغرهای اضافه» نوشته علی‌اصغر سیدآبادی مروری جذاب، تحلیلی و متفاوت بر تاریخ ایران ویژه گروه سنی نوجوان از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه 3 جلدی «تاریخ با غرغرهای اضافه» مروری بر تاریخ ایران است با زبانی ساده و آمیخته با شوخی و طنز. این مجموعه تاریخ ایران را با نگاهی انتقادی و روایتی جذاب بازخوانی می‌کند. کتاب‌های این مجموعه برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما دیگر گروه‌های سنی نیز می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند. 

ناشر درباره علت این نامگذاری اینگونه توضیح داده که «شاید به این دلیل که گاهی در گذشته‌های نه چندان دور و حتی در زمان حال اگر کسی کاری از دستش بر نمی‌آمد و به عبارتی باید می‌سوخت و می‌ساخت شروع می‌کرد به غرغر کردن!»

بنابراین گزارش، کتاب اول به نام «ایران چگونه ایران شد؟» از آغاز تاریخ اولین حکومت سراسری در ایران شروع شده و به کیومرث و جمشید، شاهان ایرانی و حمله ضحاک به ایران می‌پردازد. در کتاب دوم نویسنده ظهور تا سقوط هخامنشیان را بررسی کرده است. کوروش برای ایرانیان آن قدر مهم بوده است که کلی در طول تاریخ برایش افسانه ساخته‌اند و به هر موضوع ساده‌ای دربارهزندگی‌اش کلی شاخ و برگ داده‌اند. نام کتاب دوم این مجموعه «این نقشه بزرگ چرا کوچک شد؟» نام دارد. کتاب سوم این مجموعه که نامش « نخستین تجربه استعمار غربی در ایران» است یکی از شکست‌های بزرگ ایرانیان را شرح می‌دهد که با حمله اسکندر مقدونی به ایران آغاز می‌شود و با توضیح تشکیل نخستین حکومت سراسری بیگانه در ایران ادامه می‌یابد و سپس به دوره اشکانی، دوره‌ای که ایرانیان دوباره حکومت خود را به دست گرفته‌اند، می‌رسد. « تاریخ با غرغرهای اضافه » تجربه جدیدی است برای نوجوانان، و روایتی خواندنی برای دوستداران تاریخ ایران.

«تهاجم فرهنگی یونان به ایران»، «نخستین تجربه استعمار غربی در ایران»، «حکومت محلی ایرانیان در دوره اشغال»، «شاهی که داماد بدبخت شاه ایران شد»، «وقتی شاه ایران گول سردار رومی را خورد»، «جشنی برای مسخره کردن شکست‌خوردگان»، «شهبانوی ایتالیایی ایران»، «...و سرانجام آدمی خردمند شاه شد»، «شاهی با حفظ سمت قبلی» و منابع و ماخذ، بخش‌های مختلف این کتاب را تشکیل می‌دهند.

سیدآبادی در ابتدای این کتاب نوشته است: آن‌چه در ادعای تاریخ‌نگاران غربی بیشتر تردید ایجاد می‌کند، روش انتخاب جانشینان اسکندر است. اسکندر که امروز نماینده جهان متمدن معرفی شده است، در انتخاب جانشینانش شیوه‌ای را برگزید که هیچ شباهتی به دموکراسی اولیه یونانی‌ها نداشت. دموکراسی یونانی یک جور انتخاب مستقیم و محدود بود. در یونان آن بخشی از مردم که صاحب رای بودند، در دولتشهرهایشان گرد هم می‌آمدند و حاکم خود را انتخاب می‌کردند.

در قسمتی از جلد سوم این مجموعه می‌خوانیم:

«وقتی مهرداد بر تخت نشست، هنوز دربار اشکانیان از سلوکیان و یونانیان تقلید می‌کرد و رسم و رسوم آن‌ها را در حکومت‌داری اجرا می‌کرد. مهرداد هم در این زمینه کار زیادی نکرد. شاید جنگ‌های پی‌درپی فرصت انجام چنین کاری را به او نداد و شاید هم‌ چنین دغدغه و نگرانی‌ای نداشت. اشکانیان که نام دیگرشان پارتیان است، در تیراندازی معروف بودند. برخی از تاریخ‌نویسان دلیل پیروزی آن‌ها را در همین مهارتشان می‌دانند، اما به نظر من این حداقل درباره مهرداد کمی کم‌لطفی است؛ او نه تنها تیراندازی ماهر بود و لشکری از تیراندازان ماهر را نیز همراه داشت، که اهل سیاست و تدبیر هم بود. گاهی به جای تکیه بر سلاح و مهارت‌های جنگی از عقل و تدبیر خود بهره می‌جست.

وقتی که مهرداد در شرق ایران به جنگ با مهاجمان مشغول بود، یکی از شاهان سلوکی با همدستی یونانیان ساکن ایران به حمله‌ای حساب‌شده را در غرب ایران شروع کرد. اگر مهرداد دیر جنبیده یا اشتباه کرده بود، معلوم نبود چه پیش می‌آمد. مهرداد وقتی دید که از تیراندازان کار زیادی ساخته نیست، دست به کاری عجیب زد. او شاه سلوکی را با حیله و نیرنگ گرفتار کرد، با احترام بسیار دخترش را به عقد او درآورد و او را به یکی از استان‌های ایران فرستاد.

چون ما بنایمان بر غرغر کردن است، بنابراین در این‌جا برخلاف بقیه تاریخ‌نویسان که این را به حساب تدبیر مهرداد گذاشته‌اند، بلافاصله به یاد دختر شاه می‌افتیم و می‌پرسیم که تکلیف دختر بدبخت مهرداد چه می‌شود که به زور شوهرش داده‌اند؟ البته که حق با ماست، اما جواب این خواهد بود که در هر حال در آن زمانه او را به زور شوهر می‌دادند، چه به شاه سلوکی و چه به کسی دیگر. تازه از کجا معلوم که آن‌ها با هم به خوبی و خوشی زندگی نکرده باشند.»

همچنین در بخشی از جلد دوم این کتاب با عنوان «این نقشه بزرگ چرا کوچک شد؟» می خوانیم:

«پس از این که خشایارشا از مصر و بابل راحت شد و شورش‌های آن‌جا را سرکوب کرد، نوبت به رویای پدر رسید. حالا خودمانیم، هیچ غریبه‌ای هم نیست ـ یونانی‌ها هم اغلب فارسی بلد نیستند و بلد هم باشند، معلوم نیست که این کتاب را بخوانند یا نه ـ حالا که خودمانیم، می‌توانیم این بحث را پیش بکشیم که خشایارشا چرا به آتن لشکر کشید؟ توجیه‌های زیادی در تاریخ برای این موضوع هست؛ گفته‌اند که خشایارشا برای لشکرکشی به یونان مردد بود، اما اصرار اطرافیان، مادرش آتوسا و به خصوص یونانیان تبعیدی او را به این کار تشویق کرد.

گزارش دقیقی از موافقان و مخالفان لشکرکشی به یونان در دست نیست. ما هم امروزه از روی نوشته‌های تاریخ‌نویسان یونانی این ماجراها را می‌خوانیم. قطعا کسانی مخالف لشکرکشی بوده‌اند؛ کسانی که شاید تندخویی و عصبانیت خشایارشا به آنان فرصت اظهارنظر نداد تا از میان بحث‌های موافق و مخالف به تصمیم درستی برسند، در حالی که در آن طرف، یعنی در یونان این‌گونه نبود. یونانیان از وقتی که ایرانیان را در جنگ ماراتون شکست داده بودند، می‌دانستند که ایرانیان روزی به انتقام این شکست برخواهند خاست.»

«امپریالیسم ایرانی»، «اولین منشور حقوق بشر»، «شاهی که امکان داشت بدنام نشود»، «مرده‌ای که شاه شد!»، «شاهی با سنگ‌نبشته‌های فراوان»، «دروغ بزرگ»، «همه‌چیز در مدتی کوتاه دود شد» و «اردشیر داریوش را ریز می‌دید» بخش‌های مختلف این کتاب هستند.

بنابراین گزارش، در بخشی از کتاب اول این مجموعه با عنوان «ایران چگونه ایران شد؟» می​خوانیم:

«حتما شما هم از پدربزرگی، مادربزرگی کسی شنیده‌اید که هیتلر به ایرانی‌ها کاری نداشت، چون خود را همنژاد با ایرانیان می‌دانست. شاید باورتان نشود، ولی این ماجرا تا حدودی ریشه‌های تاریخی هم دارد. به گفته برخی از تارخ‌نویسان، آریاییان در مناطق نزدیک به سیبری (در روسیه کنونی) زندگی می‌کردند که با هم خویشاوند نیز بودند و بر اثر یخبندان و سردی هوا مهاجرت کردند. بخشی به هند رفتند، بخشی به اروپا و بخشی به ایران.

در زمان هیتلر بحث‌های نژادی خیلی جدی شده بود. هیتلر هم آمدم نژادپرستی بود که نژاد خودش را برترین نژاد می‌دانست. در آلمان روزگار هیتلر کلی از تاریخ‌نویسان و باستان‌شناسان و دانشمندان درباره نژاد به بحث و بررسی می‌پرداختند و این عقیده هیتلر را، به خیال خودشان، ثابت می‌کردند. بحث‌های نژادپرستی در ایران هم طرفدارانی پیدا کرده بود و تا وقتی هیتلر در جبهه‌های جنگ پیشروی می‌کرد‌، در ایران نیز بعضی‌ها خود را همنژاد و فامیل هیتلر می‌خواندند و از روی بحث‌های نژادپرستانه در آلمان،‌ ایرانی‌ها را هم‌، نژاد برتر معرفی می‌کردند.

امروزه برای ما تقریبا بدیهی است که هیچ نژادی به نژاد دیگر برتری ندارد و اگر مردمانی در سرزمینی به جایی رسیده‌اند، نتیجه تلاش‌ها و کوشش‌هایشان بوده است. چه بسیار در تاریخ خوانده‌ایم که مردمان سرزمینی در دوره‌ای از تاریخ در اوج شکوه زندگی می‌کرده‌اند و در دوره‌ای دیگر نشانی از آنان نبوده است. گذشته از این می‌دانیم که امروزه حرف زدن درباره نژاد ناب تقریبا بی‌معنی است. مردمان در طول تاریخ طولانی بارها و بارها جابه جا شده‌اند و نژادهای گوناگون و مردمان سرزمین‌های گوناگون با هم در هم درآمیخته‌اند.»

علی‌اصغر سیدآبادی پیش‌تر در زمینه تاریخ دبیری دو مجموعه با نام‌های «داستان فکر ایرانی» و «فرهنگ و تمدنی ایرانی» را در انتشارات افق برعهده داشته و دو کتاب از مجموعه داستان فکر ایرانی و همچنین یک کتاب از مجموعه فرهنگ و تمدن ایرانی را با نام «سرگذشت شعر» تألیف کرده است. داستان فکر ایرانی از سوی شورای کتاب کودک ایران به عنوان بهترین کتاب غیرداستانی برگزیده شده است.

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 310770

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 32
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اردوان A1 ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    معلومه چطوري اين نقشه كوچك شد. همش به خاطر قاجارهاي ملعون و كثافت هست و پهلوي هاي ملعون كه بحرين را جدا كردند.
    • بی نام A1 ۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      56 16
      اگر قاجار نبود، شايد ايراني هم نبود. يه مقدار به شرايط پيش از قاجار نگاه كنيد عمر حكومت ها تقريبا 5 تا 10 سال بود. ضعف شاهان بعدي قاجار مشخصه ولي در وانفساي آن موقع تاريخ ايران بهتر از هيچ چيز بود. ببخشيد اگر بحرين را مي گوييد، كاهش سهم ايران از درياي مازندران را هم بگوييد كه از 50 درصد به 11 درصد رسيد.
    • sama A1 ۱۸:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      65 15
      البته اگر آقامحمدخان قاجار نبود شاید ایران فعلی هم در کار نبود و افغانها و ازبکها و.... ایران را بلعیده بودند
    • بی نام IR ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      58 11
      انصافم چیز خوبیه، بحرین سالها بود به صورت غیر رسمی جدا شده بود و بالاخره رسما جدا میشد(دیر و زود داشت ولی...) اتفاقا یکی از معدود کارای درست اون دوران گرفتن رسمی سه جزیره و رها کردن بحرین بود، یه نیگاه به نقشه خلیج فارس بنداز، ببین به خاطر داشتن جزایر سه گانه مرز آبی ایران تا کجاست!!!
    • احسان US ۱۸:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      11 5
      دوست عزیز بی کفایتی میتونه در همه زمان و در حکمرانی هر کسی اتفاق بیوفته...با کفایتی هم میتونه در حکمرانی هرکسی اتفاق بیوفته...حتما نباید خاکت رو از دست بدی تا ببینی کشورت کوچک شده..مهم اینه که بتونی کشورت و مردمت رو اداره کنی...شما یک کشور کوچک باش ولی با یک سیست خوب میتونی به یک ابرقدرت بزرگ تبدیل بشی
    • اردوان A1 ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      16 8
      جناب بي نام اول مثل اينكه فراموش كرديد كه اگر آغا محمد خان يا قاجارها نبودند لطفعلي خان زند كه بود . اون به دست آغا محمدخان كشته شد . اگر قاجارها نبودند سلسله زنديه ادامه پيدا مي كرد. جناب بي نام دوم . بحرين دير يا زود جدا نمي شد جيگر . همينجوري يه چيزي ميگي . اگر پهلوي ها نميبخشيدندش ما ميتونستيم با نيروي نظامي و سياست نگهش داريم. مثل اينكه يادت رفته روس ها چقدر تلاش كردند استان آذربايجان ايران جدا كنند اما نتونستند. بعد از جنگ جهاني دوم اونا تنها كشوري بودند كه آذربايجان را تخليه نكردند و اونجا يه حكومت خودمختار ايجاد كردند.
    • محمدحسین IR ۲۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      7 2
      آقایون به اصطلاح تاریخ دان !اگر یه سری به کتاب ها بزنید میبینید که ضررها بیشتر منفعت ها بوده ..... اما اگر از یه منظر دیگه نگاه کنی اگر حکومت رو به 4تا آدم داناتر میداد وضع میتونست خیلی خیلی بهتر این ها باشه اما به خاطر قدرت طلبی... پس الکی به اون ها افتخار نکنید چون میتونستند مجال رو برای انسان های دیگه باز کنن و خودشون وزیر جنگی یا چیز دیگری بشند...
    • حامد IR ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
      14 3
      قاجارها اگه عقل داشتن، کسایی مثل امیرکبیر رو نمیکشتن و یک درصد اون توجهی رو که به حرمسراهاشون داشتن، صرف کشورداری میکردن. اونا حتی اینقدر غیرت نداشتن که چهار تا کارخانه اسلحه سازی راه بندازن که موقع جنگ با روسیه ما برای چند تا توپ به پای اجنبی ها نیفتیم! اونا فقط برای زورگویی به مردم کشور خودشون شجاع بودن نه برای مقابله با بیگانه ها. متاسفم ولی حکومت اونها انقدر فضاحت بار بوده که نمینونم تصور کنم که کار خوبی هم کرده باشن!
  • علی نوایی IR ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    حمله اعراب یکی از فجیع ترین ضربات به ایران بزرگ بود... چه از نظر فرهنگی چه از نظر غرور ملی و....
    • بی نام MY ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      دقیقاٌ
    • بی نام A1 ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      24 4
      اعراب بعد هم مغولها فاجعه
    • بی نام A1 ۱۷:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      56 7
      حرف شما درست است ولي مي خواستم اضافه كنم، كه اعراب حتي از نظر جمعيتي (اگر قدرت قواي نظامي را در نظر نگيريم) توان مبارزه با ارتش ايران را نداشتند. مشكل به خود ما بر مي گشت و ضعف حكومت و اختلاف هاي دروني در آن زمان.
    • عبدالرضا IR ۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      27 50
      اتفاقا قبل از اون دوران آموختن سواد برای طبقات خاص جامعه بود ولی با ورود اسلام این تابو از بین رفت و اکثر دانشمندان و مشاهیر ایرانی از این دوران به بعد معرفی شدند.ضمنا در اون زمان قاجار و پهلوی وسعت ایران نصف شد
  • بی نام IR ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    50 9
    ممنونم بابت اين خبر و اين مجموعه کتاب ها که تاريخ ايران عزيز رو به مردم بويژه نوجوان ها انتقال مي دهند.
  • ایرانی A1 ۱۵:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    75 30
    ایران کشوری که چهار گروه نابودش کردند1.اعراب....2.انگلیس ها3.قاجارها4.در کمترین درجه ورتبه چهارم پهلوی در دوران محمد رضا پهلوی
    • بی نام A1 ۱۷:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      47 3
      روسها را فراموش کردید
    • اردوان A1 ۱۷:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
      28 5
      اگر بخواهي از نابودي صحبت كني كه بايد نام تمام جنگ افروزان را ببري : اسكندر . اعراب . تركان غز . مغول ها . عثماني ها . روس ها . انگليسي ها. قاجارها( شامل همه حاكمانشون از آغا محمد خان تا احمدشاه ) . ديگه كي يادم رفت ؟ تيمور لنگ . متفقين در هنگام اشغال ايران. محمود افغان و اشرف افغان .
  • بی نام US ۱۵:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    121 9
    همین کوچولوشم نمیتونن نون بدن
  • بی نام AT ۱۶:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    30 3
    ایرانم
  • بی نام A1 ۱۷:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    40 3
    شاهان كياني و پيشدادي شاهان افسانه اي هستند و هنوز مشخص نيست كه در كجاي تاريخ ايران (به طور دقيق) قرار مي گيرند. از سويي پيش از كورش، شاهان مادي نيز داريم كه از همين مردم هستند. تاريخ ايران شامل مهاجرت آريايي ها و نيز زندگي شهرنشيني هاي مختلف در اين فلات نيز مي شود، مانند تمدن جيرفت، سيلك، شهر سوخته و غيره. متاسفانه در كتاب هاي تاريخ ما اشاره چنداني به آنها نشده است.
  • حسین A1 ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    6 2
    اصولا صحبت کردن در مورد تاریخ باید با مطالعه واقعیت های زمانی همان مقطع تاریخی صورت پذیرد مثلا اون موقع انگلستان و روسیه در اوج قدرت خود بودند و ایران کاری نمیتوانست بکند مثل این میم ماند 100 سال دیگر عده ایی بگویند ایران چقدر ضعیف بود که نتوانست عراق را شکست دهد یا آن را تصرف کند!!؟؟ ولی الان که ما در این مقطع تاریخی زندگی میکنیم میبینیم که امکان تصرف عراق امکان پذیر نبود یعنی دنیا نمیگذاشت ولی این حقیقت در 100 سال آینده ممکن است برای مردم در آن زمان قابل فهم نباشد.
  • بی نام IR ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    6 2
    تاریخ ایران فقط تمدن شوش که اسکندر همیشه اظهار میکرد شوش عروس جهان است
  • اردوان A1 ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    7 1
    نظرات را زود تائيد كنيد .
  • بی نام IR ۲۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    5 4
    تاریخی که به ما گفته اند دروغ دارد. بیشتر افسانه رویا و جاهایی هم توطئه است. همین امروز با این همه رسانه با این آدم های مدعی و با سواد بخش عمده ای از واقعیاتی که اطرافمان است به ما درست گفته نمی شود و چه قدر تحریف می شود. فکر کنید 10 سال دیگر 100 سال دیگر و 1000 سال دیگر چه ها خواهند گفت. به نظر من کتاب های تاریخی را فقط باید به عنوان رمان تاریخی نگاه کرد و از منابع مختلف و از کتاب های دوست و دشمن هم خواند و سپس با عینک آن زمان و عینک تاریخ و گذشته آنها را تجزیه و تحلیل کرد درست مانند تجزیه و تحلیل و حل معادلات ریاضی و مسائل فیزیک و شیمی. مفاهیمی مثل کشور، ملت، مرز، ارتش، دولت،نژاد، فرهنگ، غرورملی، آریایی و ... مفاهیم امروزی هستند و اگر در گذشته بوده اند هیچ کدام با تعریف امروز ما نبوده اند
    • محسن IR ۰۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
      7 1
      ممکنه بعضی جاها حق با شما باشه ولی دوست من بخشهایی از تاریخ غیر قابل انکاره. مثلا تاریخ هخامنشی با باز خوانی لوح ها و کتیبه ها و از همه مهمتر وجود آثاری چون شوش و پرسپولیس مورد تصدیق همگان است.
  • حسین A1 ۲۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    8 5
    فعلا"که تاریخ ایران از شاه اسماعیل صفوی شروع میشه!!!!!!!!!!!
  • ايران آريايي IR ۰۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    7 1
    از خبر آنلاين تقاضا دارم موضوع اجاره يكصد ساله قسمتي از ايرن كه در دوره قاجار ار ايران جدا شد را بررسي كند كه آيا صحت دارد؟ چرا كسي پيگير نيست؟ ارمنستان،نخجوان و تاجيكستان...بايد در صورت صحت قرارداد ايران و روسها به سرزمين مادري خويش برگردد متاسفانه شرايط جوري شده كه كشورهاي تازه استقلال يافته چشم به قسمتي از سرزمين ايران دارند؟ چرا سرنوست ايران اينگونه رقم ميخورد؟
    • اردوان A1 ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
      6 1
      ايراني ها در دوره قاجار دوبار مي تونستند قرارداد تركمنچاي و گلستان را لغو كنند و سرزمين هاي اشغالي را پس بگيرند . اما به واسطه قاجارهاي لعنت شده بي كفايت تنبل . نشد كه قلمرو از دست رفته را پس بگيريم. بعد از انقلاب روسيه و سقوط حكومت تزارها . روس ها همه امتيازاتي را كه تزارها با ملل ديگر بسته بودند را لغو كردند اما قاجارها پيگير عهدنامه ترگمچاي و گلستان نشدند. در يك مورد ديگه هم امكان بازپس گيري را داشتند كه اونم يادم رفته. اين دو عهدنامه قرارداد رسمي نبودند كه فقط يه توافق ظمني بودند كه مي شد اونا را لغو كرد. يكي از نخست وزيرهاي قاجاريه گفته بود كه آب درياي خزر شور است و به درد ما نميخوره براي همين هم 90 درصد درياي خزر را هم به روسيه دادند.
    • اردوان A1 ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
      10 4
      همه بدبختي ما به خاطر اون فتحعلي شاه قاجار بود كه آدم بسيار خسيسي بود . وقتي عباس ميرزا با روس ها مي جنگيد و چند بار هم پيروز شد از شاه تقاضاي كمك مالي براي پيشروي هاي بيشتر كرد اما فتحعلي شاه خسيس هيچ پولي براي اون نفرستاد و اون هم كه حقوق سربازار نميتونست بده مجبور شد ارتش را مرخص كنه . براي همين هم عباس ميرزا از ناراحتي و غم زياد در سن جواني درگذشت. دوره اي كه در همه كشورا داشتند اصلاحات انجام مي دادند و پيشرفت مي كردند كشور ما اسير سلسله منحوس قاجار بود كه همش دنبال خوشگذراني و سفر به ممالك فرنگ بودند.
  • hesam IR ۰۷:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    7 4
    چيزي كه بسيار واضح و روشن است و باعث اقتدار و انحطاط دولتها و قدرتها از ابتدا تا انتها ست بروز و ركود خلاقيت ، فساد ، مديريت و ... در تمامي حكومتهاست و بسياري از اين خاكها و كشورها به طور مداوم دست به دست شده اند و از زماني كه فرهنگ و تمدن ثبات نسبي يافته (عصر حاضر) و دنيا حساب و كتاب دار شده اين جابجايي ها و كشورگشاييها با آن ساز و كا گذشته وجود ندارد و تقدير كشور عزيزمان به هر دليل اينگونه كه هست رقم خورده و تمام كساني كه در اين كشور دست اندر كار بوده اند در اين تقدير شريك اند و هر اتفاقي كه به ضرر ايران رقم خورده حتماً دلايل آن را بايد ابتدا در داخل جستجو كرد. ايران با وضع موجود را بايد با غيرت و شجاعت ارتقا بخشيم.
  • اسرا A1 ۱۸:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۴
    5 3
    به نظر من چیز جالبی بود من اسراکلاس چهارم هستم.
  • رضا بختیاری A1 ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
    5 5
    شاهان قاجار پست ترین آدمها بودن یک مشت حقیر که از ترس اجنبی خاک ایران رو بخشیدن خاک کشور از ناموس هم بالاتره عزیزان در حفظ آن کوشا باشیم