امید ها و ضروریات آتی روحانی

روحانی با شعار امید پا به میدان رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری گذاشت. تا کنون در روشن نگه داشتن این شعله موفق بوده است. اما شاید کار به همین سادگی برای او نباشد. آیا میتواند این امید ملی نسبت به خود را حفظ کند؟ تا اینجا که بسیار موفق عمل کرده است

بی شک برای سیاستمداران هیچ چیز بیش از ایجاد امید در دل توده ها نمیتواند آنها را در دست یابی به اهدافشان یاری رساند . حتی آن دست از سیاستمداران در نظام های غیر دمکراتیک یا سرکوبگر که خود را بی نیاز از افکار عمومی و تاثیرات ملی میدانند. هر از چند گاهی ولو از سر تفنن وعوام فریبی امیدی یا تصوری از امید در دل ملتشان ایجاد میکنند.
ایجاد امید و ترسیم چشم انداز روشن یا به قول ما ایرانی ها در باغ نشان دادن الزاما و در همه شرایط کار مذمومی نیست ،خصوصا برای ملتی که از نظر روحی و روانی آسیب دیده و در پریشانی است.مانند نطق های چرچیل برای ملت بریتانیا یا نطق های آتشین مارشال دوگل برای مردم فرانسه پس از جنک دوم جهانی .
اما ایحاد امید تابعی گریز ناپذیر از شرایطی است که وجود آنرا توجیه میکند و با آن برخورد میشود. در غیر این صورت میتواند بی مثابه تیغ تیز دو لبه ای عمل نماید که قادر است برای مصدر و مخاطب مشکل ایجاد کند. به همین دلیل بحث امید بسته به اینکه در کجا،از زبان کی ودر چه موضوعی مطرح شود؟ دارای تاثیرات گوناگونی است.به عنوان مثال موضوع امید و مسئولیت دولتها در قبال آن در جوامع عقب مانده با آنچه در جوامع در حال پیشرفت یا درحال گذار میگذرد متفاوت و نیز بسیار متفاوت تر ازآنچیزیست که در جوامع پیشرفته و مدرن وجود دارد.در کنار همه اینها البته باید تفاوت های ساختار حکومت ها و روش برخورد آنها با امید ملی را در نظر گرفت. این روش میتواند به دمکراتیزاسیون ،اصلاح یا بسته شدن وغیر دمکراتیک شدن دولت منتهی شود.
نحوه برخورد و مسئولیت پذیری دولتها در اداره جامعه تعیین کننده 4 مولفه اساسی در پروژه امید است.
1:امید به چه چیزی؟
2: امید به چه کسی؟
3: امید از چه راهی؟
4: امید باچه نتیجه ای؟
دردولتهای غیر دمکراتیک آنها اولا همواره کوشش میکنند این پروژه در نهاد ملت شکل نگیرد لذا پروژه سرکوب دائمی را جایگزین آن میکنند، ثانیا اگر به هر دلیل مجبورشدند یا ناخواسته در برابرآن قرار گرفتند بر کل فرایند نظارت ،دخالت و کارشکنی کرده به نحوی که در پایان ماجرا نهاد ملت خسته از راه طی شده خود را در ابتدای راه میبیند. دولت های عربی خاورمیانه یا امریکای لاتین در دهه های 60 و 70 میلادی نمونه هایی از این حکومت ها هستند.
اما دولت های در حال گذار ودر مسیر توسعه که نحوه برخوردشان با موضوع متفاوت است . آنها نه خیلی شبیه دولتهای غیر دمکراتیک هستند ونه شباهتی به دولت های مدرن توسعه یافته دارند.اینگونه دولتها مشخصه های زیادی در برخورد با پروژه امید ملی دارند ، اما یک مشخصه آنها بسیار بارز است . تلاش آنها برای هدایت و معطوف کردن امیدها به سمت امور اقتصادی و معیشتی.در واقع پتانسیل امید ملی را سرکوب نمیکنند بلکه آنرا یک نیروی قوی محرکه برای توسعه فرض میگیرد(که فرض درستی است)و جامعه را به آن سمت هدایت میکنند. اینگونه حکومتها با ثبات اقتصادی،رفاه نسبی،ایجاد اشتغال و به ویژه توسعه اقتصاد شهری، به توسعه اجتماعی میپر دازند وموضوع توسعه سیاسی را از اولویت اجتماعی خارج میکنند. این گونه حکومت ها از میان مولفه های 4 گانه عمدتا و بیشتر به" چه چیزی "از منظر خود تعیینی اهمیت میدهند ، بقیه موارد در اولویت های بعدی قرار میگیرند.دولت هایی مانند چین،مالزی ،اندونزی، ترکیه ،یا بعضی کشور های امریکای لاتین نمونه هایی از این نوع حکومت ها هستند.
در نهایت دولت های مدرن و توسعه یافته که پروژه امید در آنها از اساس و تعریف با آنچه در دو مدل قبلی قابل تعریف و ارائه شد متفاوت و به گونه دیگریست.در این حکومت ها به دلیل تقسیم کارعمومی که ازقاعده تا راس ساختار دیده میشود ونیز حضور حداقلی دولت در پروژه های عمومی ، موج امید در شکل حداقلی خود متوجه دولت ها میشود. در مقابل این وظیفه در حالت پیش نیازی ، ایجاد،هدایت ،اخذ نتیجه و در نهایت پاسخگویی متوجه موج شکنان قوی مانند احزاب،ان جی او ها، کانون های اجتماعی و....میشود که در سازه های مدرن کارکرد و نقش ویژه خود رادارند. البته نمیتوان مدعی شد این جوامع بی مسئله هستند اما مسایل آنها در سازو کارهای انتخاباتی ، حقوقی ،تفاهمی و یا تساهل های مداراگرایانه حل و فصل میشود.
اکنون در یک تحول اساسی جامعه ایرانی خود را در برابر پروژه بسیار سنگینی ازامید ترکیبی قرار داده و تمام این ظرفیت را متوجه دولتی کرده است که نه تنها شعارش امید بلکه اگر هم چنین ادعایی نداشت مردم این چنین انتظاری ازاو در خود زنده کردند. شاید مشکلی که دولت آقای روحانی با آن روبرو باشد نفس امیدی نیست که مترصد پاسخگویی به آن است بلکه تجمیعی از مولفه های امید در حوزه اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی است که هریک با شتاب خود را به اولویت های دولت روحانی تحمیل ومیتواند کار را برای او با پیچیدگی هایی روبرو نمایند. روحانی اگر چه حل و فصل مسایل اقتصادی در داخل و موضوع هسته ای در خارج را اولویت های مهم دولت خود موسوم به دولت امید اعلام کرده اما بی شک این دو اولویت هم وزن در کنش درونی قدرت داخلی (که روحانی نمیتواند به آنها بی تفاوت باشد)با چالشی پررنگ روبروشده است.دو اولویت اگر چه رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند اما اولا ممکن است نتایج بازگشت آنها به درون جامعه با وزن برابر و یکسانی همراه نباشد به خصوص مسائل اقتصادی ثانیا معلوم نیست کنشگران تاثیر گذار بر دولت اولویت هایشان همان هایی باشد که روحانی مد نظر دارد.از دید آنها هر دو موضوع پیوندی سیاسی دارند که لزوما و به تنهایی روحانی نمیتواند در خصوص آنها تصمیم گیر باشد.(آیا آقای روحانی میتواند آنها را درروندی معکوس قانع کند؟ امری ست که در آینده باید منتطر آن بود). برخورد با رئیس جمهور بر سر آنچه که شاید قرار بود اتفاق بیافتد و ملاقاتی با آقای اوباما داشته باشد نشانی از این کنشگری های در برابر روحانی تلقی میشود.از طرفی موضوع خواست اولویت های توسعه اجتماعی و سیاسی از سوی جامعه که شعارهای انتخاباتی دولت امید به آن جان تازه ای بخشید( کار درستی هم بود ) اکنون در برابررئیس جمهوربا قدرت قرار دارد واو نمیتواند به آنها بی تفاوت باشد . حال اینکه از دید صاحب نظران چگونه میشود میان اینهمه ورودی همزمان امید ملی، توازنی برقرارو خروجی مناسبی به دست آورد؟ نکته ایست بس غریب و آزمونیست بسیار سخت برای دولت .دولتی که در صدد ایجاد امید واقعی برای مردم در حوزه اقتصادی و معیشتی است(مانندکشورهای مدل دوم) اما با جامعه ای روبروست که کارکردش به لحاظ فنی وسیاسی مدرن و نوگراست(کشورهای مدل سوم). روند وقایع او را به سمت کدام اولویت سوق خواهد داد؟ نمیدانم !پاسخ به عهده شما ،اما پاسخ خود روحانی به این سوال بسیار نزدیک است.(این مطلب روزنامه بهار 6-7-92  با عنوان امید یا ضرورت چالش های روحانی نیز انتشار یافته است) .matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 315031

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =