کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند ایران و عربستان و امارات و کویت و قطر و عمان در یک اصل با یکدیگر وجه اشتراک دارند و آن وابستگی اقتصادشان به درآمدهای نفتی است. اما این کشورها وجوه اختلافی نیز در امر توسعه با یکدیگر دارند که یکیاش، جمعیت کم کشورهای عربی برخلاف جمعیت بالای ایران است. وجه اختلاف دیگر به تفاوت ساختار حکومتی این کشورها با ایران برمیگردد. در کشورهای عربی حکومت خانوادگی است یا مانند عمان، سلطنتی. بنابراین سیستم مدیریتی شان قابل کنترل و کانالیزه شده است. اما در ایران نوع حکومت فرق میکند و مشکلات خاص خود را در حوزه مدیریتی دارد. برفرض مثال در جامعه ما هنوز یک وحدت استراتژیک اقتصادی وجود ندارد تا جامعه بتواند استفاده بهینهیی از درآمدهای نفتیاش داشته باشد.
اما معضلات اقتصادی ایران که ناشی از مشکلات مدیریتی است چیست؟ نخستین مشکل به قاچاق 400 میلیارد دلاری کالا در سال برمیگردد. یعنی حجم وسیعی کالا وارد میشود که نه عوارض میدهد و نه مالیات. کالاهای قاچاقی که فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا را محدود میکند... و این واقعیت تلخی است که برهمگان آشکار است اما اقدامی برای مقابله با آن صورت نمیگیرد. دومین مشکل در ایران موانع متعددی است که بر سر راه فعالیت واحدهای تولیدی اشتغالزا وجود دارد. یکی از این موانع دلالیگری و واسطهگری در اقتصاد است؛ عاملی که تمایل به سرمایهگذاری در فعالیتهای تولیدی اشتغالزا را کم کرده است. عامل دیگر مشکلات بینالمللی است که در حال حاضر موجب توقف 50 درصد از فعالیتهای تولیدی یا کاهش قابل توجه تولیدات بنگاههای اقتصادی در کشور شده است. سومین مشکل در اقتصاد ایران آن درصدی از نهادهای اقتصادی هستند که از پرداخت مالیات معاف هستند. چهارمین مشکل نیز وجود ده درصد فعالیتهای اقتصادی زیرزمینی است مجموع این مشکلات باعث شده کشوری که 700 میلیارد دلار درآمد دارد امروزه در عرصههای مختلف با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند. یکی از نتایجش خالی بودن صندوق پسانداز ارزی است. نتیجه دیگرش اوضاع نامطلوب صادرات در کشور است. حال در کنار این تورم رو به افزایش و بیکاری، آسیبهای اجتماعی را نیز بگذارید. آسیبهایی که منجر به افزایش جرایم و فعالیتهای غیراخلاقی و رشد فحشا و فساد در جامعه شده است. اما ما چگونه میتوانیم بر این مشکلات فائق آییم: اول اینکه باید قبول کنیم که اقتصاد ما دچار رکود است. دوم اینکه با مشکلاتی که در بالا ذکر شده مواجهه اصولی و عقلانی داشته باشیم و سوم اینکه با معضل اختلاس برخورد کنیم. اختلاسهای نجومی که در این مملکت میبینیم. سه راهحل برای مقابله با مشکلات ذکر شده وجود دارد: یکی پس انداز ملی است. اصلی که متاسفانه به خاطر عدم اعتماد چندان به آن توجهی نشده است. دوم گرفتن وام خارجی است که البته بسیار محدود است و ضمانت بانک مرکزی را میطلبد. این راه محدودیتهای زیادی دارد که مهمترینش خرید کالاهای مورد نیاز از کشور وامدهنده یا پذیرش نظارت بینالمللی شرکت چند ملیتی وامدهنده است. اما سومین راه که مهمترین نیاز کشور ایران است، جذب سرمایهگذاری خارجی است. ما سابق بر این بیش از 30 قرارداد سرمایهگذاری خارجی در حوزه انرژی و نفت و گاز داشتیم که اکنون اکثرشان در نتیجه تحریمهای اقتصادی یا به حال تعلیق درآمده یا عقبنشینی کردند.
از ایران بگذریم درباره کشورهای همسایه عضو شورای همکاری خلیج فارس نکته مهم آن است که آنها در رشد اقتصادی شاید موفق بودند اما وضعیت توسعه اجتماعیشان حکایت دیگری دارد. بسیاری از این کشورهای عربی یا باورهای سلفی دارند مانند عربستان سعودی یا خوارج هستند مانند اباظیه در عمان یا شیعه هستند که در بحرین و در قسمتهایی از عربستان و کویت زندگی میکنند و نوع فرهنگشان مانع وجود آزادیهای اجتماعی میشود. این کشورها با وجود درآمدهای اقتصادی بالا دارای آزادیهای اجتماعی نیستند. عربها از لحاظ معاش وضعیت خوبی دارند اما از آن دسته آزادیهای اجتماعی که مقدمه توسعه اقتصادی است بیبهره هستند. هرچند که بعضی کشورها مانند کویت سعی کردند تغییری در این وضعیت بدهند اما اکثریتشان مانند عربستان روی اصول سلفیگری شان پایبند هستند. بنابراین اگر مقایسهیی دربین کشورهای منطقه از لحاظ سطح توسعه یافتگیشان داشته باشیم و ترکیه را به خاطراینکه در سطح دیگری از توسعه یافتگی است از دایره این قیاس جدا کنیم، باید گفت که پاکستان یک کشور بیمار است، افغانستان گرفتاریها و مشکلات خاص خودش را دارد، کشورهایی که بهار عربی در آنها اتفاق افتاد یا درگیر جنگهای داخلی هستند مانند مصر و تونس و بحرین و سوریه نیز با معضلات مخصوص به خود دست و پنجه نرم میکنند. میماند ایران و 5 کشور شورای همکاری خلیج فارس که در ابتدای مقاله نامشان آورده شد. نکته مهم این قیاس در نحوه مدیریت است. کشورهای عربی به دلیل بسته بودن مدیریتشان به خاطر نوع حکومت توانستند لااقل در حوزه اقتصاد موفقیتهای زیادی کسب کنند اما در ایران مهمترین عاملی که موجب رنج شده است همین ضعف مدیریتی بوده است. حال رفع این مشکلات اقتصادی باتوجه به تحریمهای شورای امنیت و فشارهای یکجانبه مضاعف و سنگین غرب بر ایران یک مدیریت قوی میخواهد. ما فعلا هم و غممان باید این باشد که از تنگناها و بن بستهای ناشی از تحریمها خارج شویم و با مدیریت صحیح و تجدیدنظر و بازنگری در ساختار حسابرسی همه نهادها گام اول را برای اصلاح ساختار اقتصادی کشوربرداریم. چون وجود قاچاق، وجود نهادهای فعال اقتصادی معاف از مالیات و وجود سیستم زیرزمینی اقتصادی به کل جامعه و آینده کشور ضربه میزند.
31301
نظر شما