آرون دیوید میلر در یادداشتی درنشریه فارین پالیسی درباره روابط ایران و آمریکا می نویسد:«ایهود اولمرت» نخستوزیر سابق اسرائیل گفته بود که نخستوزیرهای این رژیم در حالی میخوابند که یک چشمشان باز است. اسرائیل یک دولت کوچک در منطقهای خطرناک و پرچالش بوده و نگرانی، یکی از بخشهای جداییناپذیر زندگی کاری دولتمردان آن است. «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر فعلی رژیم صهیونیستی از تحولات اخیر در ایران و امکان تغییر در رابطه واشنگتن و تهران ابراز نگرانی نکرده است. اما جای این پرسش است که واقعاً دلیلی برای این نگرانی وجود دارد و باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا حاضر است با هزینه کردن اسرائیل به توافقی با تهران دست یابد؟ به هیچ عنوان. یا توافقی بین تهران و واشنگتن حاصل میشود که به نگرانیهای اسرائیل درباره برنامه هستهای ایران توجه دارد یا هیچ توافقی حاصل نمیشود. اکنون به دلایل این مساله میپردازیم:
در وهله اول، اوباما طی یک سال گذشته تلاش زیادی برای ترمیم روابط خود با نتانیاهو کرده و هرگز حاضر نخواهد شد دست به اقدامی بزند که این تلاشها را خنثی کند. واقعیت این است که تنش با اسرائیل در دوره اول ریاست جمهوری اوباما نه تنها منفعتی برای سیاست خارجی آمریکا به دنبال نداشت، بلکه تا حدودی خطرناک هم بود و این فرصت را به جمهوریخواهان داد تا انتقادهای خود را از رئیس جمهوری دموکرات تشدید کنند و حتی در میان همحزبیهای اوباما هم این نگرانی را بهوجود آورد که اعتبار وی در هواداری از اسرائیل زیر سوال خواهد رفت.
مساله بعد این است که اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دو موضوع را محور اصلی سیاست خارجی خود در دوره دوم ریاست جمهوری معرفی کرد: ایران و فلسطینیان. اسرائیل به هر دوی این مسائل مرتبط است. اگر بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم، چنانچه اوباما بخواهد به جلوگیری از جنگ با ایران بر سر مساله هستهای این کشور امیدوار باشد، باید رابطه نزدیک خود با اسرائیل را حفظ کند. در عین حال، هرگونه موفقیت «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در مسیر تلاش برای پیشبرد روند صلح در خاورمیانه مستلزم همراهی نتانیاهو است.
نکته مهم بعدی این است که «حسن روحانی»، رئیس جمهوری ایران «انورسادات» نبوده و ایران هم مصر سال 1977 میلادی نیست که به دنبال صلح با اسرائیل یا آمریکا برای این موضوع باشد؛ دولتمردان ایران به هیچ عنوان به دنبال باج دادن نیستند. نهایتا اینکه اوباما نمیتواند وارد بازی ای شود که در جریان آن توسط تهران به عنوان یک فرد احمق نمود پیدا کند. درست است که بازیهای ایران در عرصه سیاست خارجی در مقایسه با آمریکا بسیار پیچیدهتر است، ولی سطح هشدار آمریکا در برابر ایران بهطور انکارناپذیری بالاست و زمانی که پای مساله هستهای ایران به میان میآید، اوباما از هرگونه ریسک و خطرپذیری خودداری میکند. علاوه بر آن، هیچ موضوع دیگری مانند ایران نمیتواند باعث اتحاد کنگره شود. دولت آمریکا در صورت مصالحه با تهران (توسط جمهوریخواهان) به ضعف متهم میشود. اوباما نیز بخشی از اعتبار شخصی خود را برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران هزینه کرده و به همین دلیل انگیزه زیادی برای دستیابی به توافق دارد، اما این توافق تنها زمانی برای او ارزش خواهد داشت که با پایانی معتبر همراه باشد.
نتانیاهو با چالشهای مهمی روبهروست اما هیچ کدام از آنها ارتباط چندانی با باراک اوباما ندارد. او با نظامی هوشیار و قاطع در ایران روبهروست که به دنبال آزمودن رهایی از تحریمها بدون توقف کامل برنامه هستهای خود است. در حقیقت، بسیار دور از ذهن به نظر میرسد که مقامهای ایران بهرغم متحمل شدن فشار تحریمها، عجلهای برای متوقف کردن برنامه هستهای خود بدون مصالحهای بزرگ از طرف آمریکا داشته باشند. مساله بعد خود نتانیاهو است، مردی که میتواند با تمام سوءظنها و عدم انعطافپذیریهایش بدترین دشمن خودش باشد. اینکه ایران یک دام یا یک فرصت است چندان مشخص نیست. فارغ از همه اینها آنچه اسرائیل در حال حاضر به آن نیاز دارد، یک فرد قابل اعتماد و عملگراست. تا با این شرایط بالقوه پویا سازگاری حاصل شود. فردی که در عین حال که فعالیتهای ایران را زیر نظر دارد، با توافق هم مخالفتی نداشته باشد و مواضع ایران را مورد راستی آزمایی قرار دهد و واقعی بودن، قابل ارائه بودن و سودمند بودن آن برای هر دو طرف را به معرض آزمون بگذارد. اسرائیل به کسی نیاز دارد که تمایل به اعتماد داشته و انگیزههای هم پیمان نزدیک خود را بررسی کرده و پس از آن، چنانچه توافق به نظر منطقی میرسید، اقدامی که درست بود را انجام دهد. اگر و باز هم «اگر» توافقی درباره نحوه پیشبرد برنامه هستهای ایران و انجام آن تحت نظارت کامل در ازای لغو تحریمها و به رسمیت شناختن حق غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز حاصل شد، لازم است همه طرفها چیزی مهم را واگذار کنند. هنر دیپلماسی، داشتن شجاعت، خرد، خبرگی و احتیاط برای تشخیص این مساله است که آیا آنچه هزینه میکنید ارزش چیزی که در ازای آن به دست میآورد را دارد یا خیر. این تصمیم بسیار مهم و سرنوشتساز است؛ بهویژه زمانی که پیامدهای انتخاب دو گزینه پیشرو، تفاوت حیاتی خواهند داشت.
219301
نظر شما