همانطور که میدانید در اقتصادی که غیرشفاف است اگر به بررسی مالی افراد و رصد آنان بپردازیم افراد کمتری در آن حضور پیدا خواهند کرد. طی سالهای گذشته مسوولان بورس تهران همواره در تمامی دوران، تلاش خود را بر آن داشتهاند تا به جذب سرمایه مردم بپردازند. به تدریج بعد از شفافیت در بازار سهام نسبت به سایر بازارهای موازی چون ارز و طلا و همچنین نوسان و افزایش ریسک در این بازارها، صاحبان سرمایه اعم از خرد و کلان به سمت بازار بورس حرکت کردند و سیلی از نقدینگی سرگردان که از ابتدای سال تاکنون مبلغی بالغ بر 473 هزار میلیارد تومان بود جذب بازار سرمایه شد. چنین اتفاقی برای بازار سهام بسیار مطلوب و خوشایند به حساب میآمد. از این رو بسیاری از کسانی که از درجه ریسک بالاتری برخوردار هستند یا به اصطلاح محتاطتر هستند پا به میدان گذاشتهاند و به این بازار اطمینان کردهاند که با این خبر مواجه میشوند که «اگر سهامدار هستید یارانه به شما تعلق نمیگیرد». واکنش بسیاری از سهامداران همانطور که مشاهده کردید طی چند روز گذشته بسیار نامعقول بود به خصوص برای سهامداران تازهوارد.
در اقتصادی که غیرشفاف است طبیعی است که هنگامی که مورد نظارت و رصد قرار گیرد حضور افراد کم میشود. هنگامی که وضعیت اقتصادی مردم شناسایی شود و مورد طبقهبندی قرار گیرد، کاملاً واضح است که وضعیت خرید آنان به فروش تبدیل میشود و به خالی کردن کدهای خود روی میآورند. چنین اتفاقی را نه به دلیل رقم یارانه، بلکه به علت شناسایی و رصد شدن مشاهده میکنیم.
بنده معتقد هستم چنین اتفاقاتی برای بازارهای غیرشفاف بسیار لازم و شایسته است اما نه برای بازار مالی که دارای شفافیت لازم و کافی بوده است. این بدین معناست که بازارهای شفاف را به نوعی جریمه و از سیاست تنبیهی استفاده میکنند که غیرعادلانه است.
سهامدارانی را که بعد از مدتها به سمت بورس روی آوردهاند جریمه کنیم؟ این نظام تشویقی و تنبیهی خوبی نیست و قطعاً حس اطمینان را از سهامدار سلب میکند.
ما در این راستا باید مشخص کنیم که دهکهای پردرآمد را بر چه اساسی میخواهیم مشخص و معین کنیم. آیا طبقهبندی ما بر اساس درآمد خواهد بود یا بر اساس ثروت؟
اگر بر اساس درآمد است باز هم میزان سرمایهگذاری شخص در بازار و زمان ورودش به بازار را نیز باید مورد بررسی قرار دهیم چرا که این بازار با ریسک بسیاری مواجه است و همانطور که سهامدار در یک برهه زمانی بر اساس اوضاع اقتصادی و اتفاقات سیاسی و دیپلماتیکی که رخ میدهد میتواند از سود خوبی برخوردار شود به همان میزان نیز میتواند بر اساس شرایط نامناسب همانند اتفاقاتی که در خاورمیانه و سوریه رخ داد، متحمل زیان هم بشود. نباید از یاد برد که این بازار، بازار ریسک است و برای شناسایی درآمدها باید تمامی زوایا را مورد بررسی قرار دهیم.
حال اگر طبقهبندی دهکها بر اساس ثروت باشد؛ قطعاً بازار سرمایه نمیتواند ملاک خوبی برای چنین گزینهای باشد چرا که سرمایه واقعی و خالص هر سهامدار در بازار مشخص نخواهد شد. به فرض نمونه، بسیاری از سهامداران تازهوارد با رقمهای بسیار پایینی به سمت بازار روی آوردند که توانستند در زمان مطلوب سود خوبی را به دست آورند. با احتساب چنین شرایطی نمیتوانیم برآوردی از ثروت فرد داشته باشیم؛ لذا جریمه کردن بازار شفاف نادرست است. چنین رویکردی موجب میشود تمایل به بازارهای مالی شفاف و اقتصادی کاهش یابد و سطح اطمینان را نیز کاهش میدهد.
در همین راستا ما شاهد بازارهای غیرشفاف دیگری هستیم. به فرض مثال؛ واردات را در نظر بگیرید. در این بخش بسیاری از افراد هستند که هیچگونه فعالیت بازرگانی انجام نمیدهند اما دارای کارتهای بازرگانی هستند. چنین بازاری موجب غیرشفافیت میشود که باید آن هم مورد بررسی قرار گیرد.
بسیاری از کشورهای توسعهیافته، برای بررسی و افزایش شفافیت اقتصادی از سیستمهای مالیاتی بهره میبرند و مشخص است که حسابهای مالیاتی و شخصی هر فرد به صورت مجزا مشخص است و از طریق اظهارنامههای مالیاتی شفافیت مالی نیز ایجاد میشود. البته هنوز این شایعه، خبر نشده است اما تاثیرات منفی خود را بر بازار گذاشت که امیدوار هستیم برای بررسی دهکهای پردرآمد از روشهای دیگری استفاده شود.
* دبیر کل کانون کارگزاران
3939
نظر شما