اباید فضایی فراهم آورد تا هم دیگران دعاوی خود را طرح کنند و هم او بتواند به اتهامات مطرح شده پاسخ بگوید؛ فقط در این میان یک مشکل وجود دارد و آن هم عملکرد رسانه ملی در سالهای گذشته است. در همین رسانه ملی آقای احمدینژاد اتهاماتی را متوجه آقایان هاشمیرفسنجانی، خاتمی و ناطقنوری کرد. نفس وارد کردن اتهام به یک مقام اجرایی مذموم نیست. به هر حال از اقتضائات کار اجرایی و سیاسی، یکیاش همین اتهامات است اما همانقدر که منتقد حق دارد به دیگران اتهام وارد کند، متهم نیز حق دارد از خود دفاع کند. متأسفانه در هشت سال گذشته آقای احمدینژاد هرقدر دلش خواست، یکطرفه به قاضی رفت، اتهام زد، حکم صادر کرد و فقط کم مانده بود اجرای حکم را نیز خود برعهده بگیرد. تازه، آقای احمدینژاد کسانی را متهم میکرد که حتی یک برگ علیه آنها در محاکم قضایی وجود نداشت اما امروزه خود او دارای چند پرونده قضایی است.
اگرچه این موضوع به خودی خود نمیتواند حق قانونی او را در دفاع از خود نقض کند اما همانطور که گفتم، دیگران را به فکر وامیدارد که اگر پاسخگویی، حق هر متهمی است، چرا این حق از دیگران سلب شده بود؟ چرا در همین رسانه ملی کسانی را جاسوس و وابسته و خائن معرفی کردیم اما به آنها اجازه ندادیم حتی یک دقیقه از خود دفاع کنند؟ من حرف سیاسی نمیزنم و از شخص خاصی جانبداری نمیکنم اما میگویم حالا که نمیتوانیم عدالت را به معنای حقیقی کلمه رعایت کنیم، دستکم به همان ظلم بالسویه ادامه دهیم که آن هم به نوعی عدل است. یعنی به هیچکس اجازه دفاع ندهیم. به ویژه به آنهایی که طشت قدرتشان از بام افتاده. هرکس که در رأس قدرت قرار گرفت، هر اتهامی که دلش خواست، علیه کسانی که از قدرت کناره گرفتهاند - به اختیار یا به اضطرار خیلی مهم نیست - میتواند طرح کند. البته اتهام واردکننده باید بداند که فرصت او برای اتهامزنی چهار سال یا حداکثر هشت سال بیشتر نیست و بعد از آن نوبت خود اوست که در جایگاه متهم بنشیند. پس بهتر است به جای وقت تلف کردن، از فرصتی که در اختیار او قرار میدهند، بهترین و بیشترین استفاده را ببرد که شاعر فرموده است: هرکسی چند روز نوبت اوست.
نظر شما