عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مطلب خود نوشته است:
«وقتی در حدود 150 سال پیش ما به آرامی فهمیدیم عقب مانده هستیم، به خوبی بر ما معلوم بود که شرط اول احیای امت اسلامی که به آن روز سیاه افتاده و اسیر دست استعمارگران شده، همین نبود علم و دانش است. در عوض تا دلمان بخواهد سرمایه هایی از جهل داشتیم. نه تنها بیسوادی، نه تنها حکومت جاهلان، نه تنها نداشتن کتاب و کتابخانه و مدرسه که عقل ایجاد آنها را هم نداشتیم.
تلاش کردیم این وضع را عوض کنیم و عفریت جهل را از جامعه خود دور سازیم. اما و صد افسوس که برای هر قدمی که برداشته شد، خون دلها خورده شد، هزاران بار مخالفت شد، و بسیاری با برپایی پرچم دفاع از جهل به اسامی مختلف، مانع از آن شدند تا ما بتوانیم از این موهبت الهی که این قدر دین و قرآن بر آن تاکید دارند برخوردار شویم.
آنچه باعث تأسف بود این که بسیاری از این مخالفت ها زیر پرچم دین صورت گرفت، به اسم پاسبانی از دین، به اسم این که اگر این علوم بیاید، دین از بین می رود، اگر این مدارس باز شود، سکولاریسم حاکم می گردد، اگر دانشگاه باشد، اباحه گری رواج می یابد.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه مطلبش نوشته است:
«در سالهای اخیر، با سیاسی کاری هایی که در محیط های علمی داشتیم، و گاه بر اساس نگرش های نادرست و محدود کننده، و در حالی که شاهد بودیم بهترین استعدادهای کشور از این مرز و بوم مهاجرت کرده و نقاط دیگر جهان را آباد می کنند، رفتارهایی داشتیم که شبیه گزینش های دهه شصت بود، گرینشهایی که فریاد امام را هم درآورد. این بار به صورتی دیگر و در این قالب که تعداد زیادی از کسانی که شایستگی تکیه زدن بر صندلی مدیریت علمی و آموزشی و استادی را نداشتند، فقط به بهانه این که دانشگاه ها را در اختیار بگیریم تا دست نااهلان نیفتد، بر سرنوشت علمی کشور حاکم کردیم. داستان افراد بورسیه شده و تبدیل بورس خارج به داخل و روانه کردن آنها به دانشگاه های معتبر که این روزها زبانزد است، از آن نمونه است.»
برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفا اینجا را کلیک کنید.
نظر شما