دستورالعمل تعطیلی مجلات توسط احمد شاملو

این کتاب یکی از متفاوت ترین ترجمه های نجف دریابندری است که خودش نیز در مقدمه آن تاکید کرده که هیچ وفاداری به اصل متن نداشته و عبارات جعلی فراوانی در آن وارد کرده است!

به گزارش خبرآنلاین، چاپ یازدهم کتاب «چنین کنند بزرگان» نوشته ویل کاپی با ترجمه نجف دریابندی این روزها همچنان در صدر لیست پرفروش های راسته کتابفروشان تهران در خیابان کریم خان و انقلاب است. چنین کنند بزرگان نام ترجمه‌ای است از کتاب انحطاط و سقوط عملاً همه‌کس که با ترجمه نجف دریابندری در سال ۱۳۴۹ در تهران منتشر شد. ترجمه دریابندری از این کتاب با زبانی طنزآمیز و دلپذیر، همراه با ناشناس بودن نویسنده کتاب اصلی برای خواننده فارسی‌زبان، باعث حدس و گمان‌هایی در مورد واقعی بودن اصل کتاب در ایران شد و برخی آن را تالیف دریابندری (و به نظر برخی، با همکاری احمد شاملو) می‌دانستند.

این کتاب یکی از متفاوت ترین ترجمه های نجف دریابندری است که خودش نیز در مقدمه آن تاکید کرده که هیچ وفاداری به اصل متن نداشته و عبارات جعلی فراوانی در آن وارد کرده است! 

پریکلس، اسکندر، هانیبال، کلئوپاترا، نرون، شارلمانی و... شخصیت هایی هستند که زندگی و عاداتشان دستمایه طنز و شوخی قرار گرفته و به حکایاتی فوق العاده تبدیل شده. بخش هایی از این کتاب، نخستین بار در سال 1347 در مجله خوشه چاپ شد و پس از آن هشت بار تا سال 1380 تجدیدچاپ شد. استقبال از این کتاب به حدی بوده که در سال های ممنوعیت انتشار نیز به صورت غیرمجاز در پیاده روهای خیابان انقلاب فروخته می شد!

در بخشی از مقدمه جالب کتاب می خوانیم:

«می‌گویند از تخصص‌های گوناگون «شاملو» یکی هم این است که می‌تواند هر مجله تعطیلی را دائر و هر مجله دائری را تعطیل کند. این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام می‌دهد که ترکیبات آن در هر دو مورد کم و بیش یکی است و غالبا به این قرار است: عروسی خونِ فدریکو گارسیا لورکا، یک نوبت؛ نطق جایزه نوبل آلبرکامو یا افسانه سیزیف، یک نوبت؛ شعر تی اس الیوت، سه نوبت؛ شعر ازراپاوند، هشتاد نوبت؛ بحثی در مورد دستور زبان فارسی به قلم خود شاملو و کتاب کوچه و کاریکاتورهای قدیمی استاین برگ و دوبو به مقدار کافی. هیچ مجله‌ای تا کنون نتوانسته است در برابر این معجون مقاومت کند؛ به این معنی که اکر تعطیل بوده فورا دائر و اگر دائر بوده فورا تعطیل شده است.»

در ادامه دو بخش کوتاه درباره اسکندر مقدونی و کلئوپاترا را می خوانیم:

«ارسطو برخلاف آنچه معروف است به هیچ وجه معلم خوبی نبود؛ چون که موقع درس دادن مرتب قدم می زد به طوری که اسمش را گذاشتند فیلسوف "مشائی". پیداست که حواسش را جمع کارش نمی کرده است. با یک همچو معلمی، تکلیف شاگرد معلوم است. از این گذشته، بعضی از بچه ها آن قدر کارشان خراب است که افلاطون هم از پسشان بر نمی آید، تا چه رسد به ارسطو. اسکندر همین که کتاب "اخلاق نیکوماخوس" را تمام کرد، شروع کرد از چپ و راست به آدم کشتن.»

*
«کلئوپاترا به نزد قیصر رفت و تمام شب را درباره مسائل جاری فی مابین دو کشور به مذاکره پرداختند. البته بعضی ها عقیده دارند که آن دو گاهی که حوصله شان از مسائل جاری فی مابین سر می رفت، قدری هم به مسائل غیرجاری فی مابین خودشان می پرداختند ولیکن خود ما در این خصوص عقیده ای ابراز نمی کنیم. قیصر یک سالی در مصر ماند و مرتب درباره مسائل فی مابین مذاکره کرد. نتیجه مذاکرات پسر بود!»

این کتاب را انتشارات کتاب پرواز روانه بازار نشر کرده است.

6060

 

کد خبر 329868

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =