۰ نفر
۲۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۳

رژیم شاه، بادی را که در سال‌های قبل کاشته بود در سال 1353 توفان درو کرد. از ابتدای این سال که ترم دوم تحصیلی سال 52-53 بود دانشگاه علم و صنعت در التهاب بود. دانشجویان بیشترین تلاش را از ابتدای این سال برای کشاندن مبارزات دانشجویی و تظاهرات به میان مردم کردند که روش و راهبرد موفقی نیز بود. ولی برای دانشگاه علم و صنعت که در منطقه‌ای دورافتاده از مناطق مسکونی و زندگی مردم بود کاری سخت بود. اطراف دانشگاه بیابان بود ولی راهبرد تبدیل اعتصابات دانشگاهی به تظاهرات بیرون دانشگاه بود تا ترس مردم از رژیم فرو بریزد و هیمنه ساواک بشکند.

 سال 1353 شرایط ویژه‌ای داشت ممنوع المنبر شدن آقای مطهری، تظاهرات در اطراف مسجد ارک و دستگیری دانشجویان، شهادت حمید خلیلی از این جمله هستند. در 16 آذر 1353 تعداد زیادی از دانشجویان مبارز که بیشتر آنان نیز مذهبی بودند دستگیر شدند و بدین ترتیب از نیمه دوم سال 53 آمار دستگیرشدگان سیاسی که به بازداشتگاه‌ها وارد شدند رو به فزونی رفت. تعدادی را به کمیته مشترک بردند و تعدادی را نیز به اوین جدید که زندانی تازه‌ساز و نو بود. قبلا زندانیان محکوم شده را در اوین نگه می‌داشتند ولی از این سال به بعد دستگیرشدگان ساواک نیز به آنجا برده می‌شدند. حجم دستگیری‌ها به‌قدری زیاد بود که یکی از اتاق‌های طبقه سوم کمیته مشترک را تبدیل به اتاق شکنجه کردند. اولین تظاهرات دانشجویی که در خارج دانشگاه و مرکز شهر برگزار شد در زمستان سال 1353 بود. در دی ماه آن سال تعدادی دانشجوی کوهنورد از جمله شروین از دانشجویان دانشگاه از کوه پرت و کشته شده‌اند و مجلس ختمی برای بزرگداشت آنان در مسجد ارک برگزار شد و دانشجویان از همه دانشگاه‌ها آمده بودند. بعد از اتمام مجلس دانشجویان از فرصت استفاده کرده و با آغاز تظاهرات در اطراف مسجد ارک با شعار «یاران ما زندانند زندانبانان جلادند»، «ای جلاد ننگت باد» مساله دستگیری دانشجویان و آزادی زندانیان سیاسی را در سطح جامعه مطرح کردند. آنان در 3 مسیر به راه افتاده و بعد از طی مسافتی دانشجویان متفرق شدند. حمید خلیلی از دوستان و دانشجویان فعال دانشگاه علم و صنعت در مسیر تظاهرات به سمت خیابان ابوسعید با پاسبانی روبه‌رو می‌شود با اسلحه وی که به مغزش شلیک کرده بود به شهادت می‌رسد. از روز بعد دانشجویان دانشگاه علم وصنعت دست به اعتصاب زدند و ترم را که به ترم خلیلی مشهور شد موقتا به تعلیق درآوردند ولی جنازه او را پس از یک ماه دوندگی به خانواده‌اش تحویل دادند. در همین تظاهرات و اعتصاب بود که گارد دانشگاه برای دومین بار مرا دستگیر کرد و تحویل ساواک داد که در زندان اوین جدید بازداشت شدم. زندان اول در اردیبهشت این سال پرالتهاب بود و زندان دوم در دی‌ماه همان سال بعد از ماجرای مسجد ارک. در اولی در اوین قدیم بودم و در دومی اوین جدید ساخته و آماده بهره‌برداری بود. ولی در هر دو زندان بدون شکنجه در سلول‌های عمومی نگهداری و فقط کتک زدن رایج بود. در زندان اول که هم‌سلول تعدادی از اعضای گروه گلسرخی بودم برایم جای تعجب بود که چرا من را که یک جوان دانشجو بودم با آنها در بند عمومی نگهداری کردند؟ به هر صورت این پرونده با هر تجزیه و تحلیل و نگرشی که به آن نگاه شود و مخصوصا اعدام آقایان خسرو گلسرخی و کرامت‌ا... دانشیان در سال قبل، خود یک قسمتی از تاریخ سیاسی اجتماعی و مبارزات مردم با رژیم شاه شده بود. البته مساله برای مردم خیلی واضح نبود ولی به‌دلیل بی‌اعتمادی به رژیم شاه حرف‌هایی که از سوی رسانه‌ها مطرح می‌شد مورد قبول جامعه سیاسی و روشنفکری قرار نگرفت. وقتی من در آن جو قرار گرفتم و با اطلاعاتی که در جامعه منتشر شده بود و ضعفی که تعداد زیادی از اعضای گروه از خود بروز داده و طلب عفو کردند همراه با درست نبودن ماجرایی که مطرح شده بود و نیز متهم کردن یکدیگر، در مجموع آن افراد را آدم‌های سطح بالای مبارزاتی و تشکیلاتی نیافتم. از نوع تعاملات آنها با یکدیگر و نیش و کنایه‌ای که در مورد دستگیری‌شان به یکدیگر می‌زدند که نشان‌دهنده عدم همگنی و انسجام تشکیلاتی میان آنها بود خاطره خوبی ندارم. من جوان بودم و در ابتدای راه مبارزه و انتظارم از زندانیان سیاسی خیلی بالاتر بود. لذا با توجه به این جنبه، همکاری بیشتر افراد با ساواک و دادن اطلاعات خود و همچنین نیاز رژیم به یک شوی تلویزیونی در نتیجه دادگاه هم علنی بود و بخش‌هایی از آن هم در تلویزیون پخش شد. گلسرخی و مقدم سلیمی را در فروردین 1352 دستگیر کرده بودند. تا آن موقع پرونده اینها لو نرفته بود. بعد از پایان بازجویی‌هایشان در کمیته، مقدم سلیمی را به زندان قزل‌قلعه و گلسرخی را به زندان قصر منتقل کردند و او یکی دو ماهی تا مهر 1352 آنجا بود. با دستگیری شکوه فرهنگ و بعضی دیگر در مهر ماه مجددا گلسرخی را به اوین آورده و در آنجا شکنجه‌اش کرده و به‌دلیل دفاع ایدئولوژیکش همراه کرامت‌ا... دانشیان اعدام شد که این امر هم خیلی به ضرر رژیم تمام شد و هم روحیه مضاغفی به مبارزات ضد ستمشاهی بخشید. عزت شاهی (مطهری) می‌گفت در زندان شماره 4 مدتی با خسرو گلسرخی هم اتاق بوده و وقتی ساواک می‌خواست او را برای بازجویی مجدد به کمیته ببرد، با چشمانی باز به استقبال مرگ رفته و در خداحافظی آخر کت و شلوارش را به رسم یادگاری به وی هدیه داده است. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۸۴ شماره ۱۹ به خاک سپرده شد که محل دفن بسیاری از کسانی است که در راه مبارزه با حکومت پهلوی جان باخته‌اند و آرامگاه کرامت دانشیان یک ردیف پایین‌تر از مزار اوست. به روان پاک همه شهدایی که سر در راه عقیده و وطن گذاشتند در سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب درود می‌فرستیم و برای تحقق آرمان‌های مبارزین راه آزادی و استقلال کشور تلاش می‌کنیم.

منبع: روزنامه آرمان

کد خبر 338278

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام US ۱۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
    3 0
    آخه «اوجگیری مبارزات» میشه تیتر خبر ؟؟؟
    • بی نام SE ۱۵:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
      0 2
      سلام ممنون از تذکر. درست میگوئید. منهم با این تیتر موافق نبودم. ولی چون در روزنامه تیتر را اینجوری تغییر دادند منهم عینا" منتقل کردم. با تشکر و خدانگهدارتان تاجیک

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین