روزنامه اطلاعات در سرمقاله خود نوشت:



شعار «اعتدال» را دکتر روحانی رئیس جمهور به صحنه سیاسی ـ اجتماعی کشور آورده است و در حالی‌که دولت یازدهم را دولت تدبیر و امید می‌نامد، روش مدیریت این دولت را «اعتدال» می‌خواند. دو شخصیت شناخته شده و از یاران امام و انقلاب، آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری نیز در سخنان خود بر ضرورت و نیاز «اعتدال» برای حل مشکلات مردم و کشور همواره تأکید دارند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفته است: «امام خمینی(ره) از همان روزهای آغازین مبارزه علیه طاغوت، همواره از گروه‌های افراطی و تندرو دوری کردند. مردم نیز از تندروهای اول انقلاب رنجیدند.»

حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق نوری گفته است: «آدم‌های باتقوا، افراط‌گر و تندرو نیستند، بلکه معتدل هستند. هم اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم.»

جامعه، دو تجربه را با دو شعار «اصلاح‌طلب» و «اصولگرا» دیده است که هر دو، طیفی از دیدگاه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را در سال‌های اخیر و به‌طور مشخص در دو دهه گذشته ارائه داده‌اند. یافتن مصادیق «اصلاح‌طلب» و «اصولگرا» اگرچه بعد از گذشت ایام برای مردم چندان مشکل نیست، اما هنوز تعاریف این دو الگو چنان سیال مانده است که «اصلاح‌طلب» می‌گوید من «اصلاح‌طلب اصولگرا» هستم و «اصولگرا» هم پاسخ می‌دهد من «اصولگرای اصلاح‌طلب» هستم!. اما اکنون با آمدن عبارت «اعتدال» به بازار سیاست، حداقل، همه آنها اولین نشانه را اینگونه نشان می‌دهند که هر طور مرز «اعتدال» را پذیرفته باشی باید از «افراط‌گری» اجتناب کنی! به قول معروف با این گزاره اگرچه به ظاهر نشانه‌ای از اعتدال داده می‌شود، اما هنوز مشکل را حل نمی‌کند. چرا؟ زیرا:

1ـ هیچکس، حداقل همه آقایان و خانم‌هایی که در صحنه سیاست حضور دارند، چه آنها که در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده‌اند و چه آنها که پیروز شده‌اند، خود را «افراط‌گرا» نمی‌دانند.

2ـ هنوز همان ادبیات که شاخص تندروی و افراط‌گری است در جریان است و البته کسی هم هزینه گفته‌های خود را نمی‌پردازد. میدان تهمت و افترا و پرخاشگری و مچ‌گیری همچنان گشوده است.

3ـ حذف رقیب از صحنه همچنان اصل است و محوریت دارد. حتی اگر بعد از شش ماه از انتخابات و شروع دور جدیدی از دولت جدید، این رقیب رئیس جمهور و دولت او باشد!

4ـ مهم این نیست که این دولت می‌خواهد کاری انجام دهد یا ندهد و اصلاً کارآمد است یا نیست، مهم این است که ببینیم به کدام طرف از دو طیف رقیب غش می‌کند! تا مورد تأیید یا تکذیب قرار گیرد.

5ـ مشکل این است که مشکلات مردم مشکل سیاستمداران ما نیست. مشکل سیاستمداران ما به قول شکسپیر «بودن یا نبودن» است.

6ـ اگر «اعتدال» از همان اول بسم‌الله، حسابرسی گذشته را پیش کشیده راهی نیست جز اینکه با «افراط‌گری» آن را بایکوت کنیم. چون تاکتیک دیگری در اختیار نیست.

7ـ افراط‌گری را چنان هاله‌ای از دلسوزی و البته خیرخواهی در بر گرفته که نه تنها باید همه مطالبات مردم را علنی کرد و از همین امروز به طور کامل از دولت تازه به دوران رسیده طلب کرد، بلکه باید هر چه می‌توانیم این مطالبات را بالاتر ببریم و سنگین‌تر و وسیع‌تر در همه ابعاد مطرح کنیم.

8ـ کاری باید کرد که «اعتدال» به سراغ ما بیاید و نه ما خود را با آن تطبیق دهیم! ما اگر اصلاح‌طلب‌ایم یا اصولگرا، دارای میزان هستیم و اعتدال باید خود را با این «میزان» منطبق کند!

حال  بررسی کن رفتار و گفتار آن دو شخصیت مقبول مردم، هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری، را که در مورد خطر تندروهای بی‌ترمز هشدار داده‌اند. مرز اعتدال هنوز مرز شکننده‌ای است و اگر خرده نگیرید بنویسم «ناامن» است. ناامن برای سیاست‌ورزی که قدرتمندی خود را تنها با امتداد حضور در صحنه و حذف رقیب تعریف می‌کند.

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 340621

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
    11 1
    تا جاییکه من میدونم تمام طیفهای سیاسی امروز وقتی که جوونتر بودن تندرو بودن.یه نگاهی به مواضع همه آقایون در دهه 60 بندازین تا دستتون بیاد. یه موضوع مطرحه و اونم اینه که تندروی عمدتا برای سهم خواهی بیشتر در عرصه قدرته.وقتی این سهم تثبیت شد کسی که تا دیروز تندرو بود میشه معتدل.یادتون رفته که یه عده برای اینکه دولت موقت رو بذارن کنار تندروی میکردن؟موسوی خویینیها نمونه اش بود. وقتی قدرت تثبیت شد شدن اصلاح طلب. یه خرده صبر داشته باشین بذارین امثال کوچک زاده و رسایی و بذرپاش سهمشون رو بگیرن اونها هم اهل اعتدال میشن. آقای دعایی شما هم در جوونی اهل اعتدال نبودین. ما سنی ازمون گذشته. این شعارها رو برای نسل سومی ها بدین که تازه کارن و چیزی از گذشته به خاطر ندارن.یا علی مدد
  • مجید IR ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
    5 15
    درسته. امثال فرجی دانا - سریع القلم - ترکان - توفیقی و..... دارن اعتدال رو خدشه دار میکنند.
  • محبت اله زارع A1 ۰۸:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
    6 2
    مشكل كشور ما در عدم تعريف اصلاح طلبي و يا اصولگرايي نيست! حتي مشكل در نامعلوم بودن مرزهاي اين دو باهم از يكسو و با اعتدال از ديگر سو نيست. مشكل اصلي جامعه ما عدم روشن بودن مفهوم "انقلابي گري" است. زيرا "اصولگرايي" با "انقلابي گري" برابر فرض شده است. در حالي كه در ادبيات علوم سياسي اساسا سه واژه "انقلابيگري (همان روولوشن)" "اصولگرايي(همان كنسرواتيو)" و "اصلاح طلبي (همان رفرميسم) سه طرز انديشه و روش و منش كاملا متفاوت سياسي هستند. جالب آنكه "محافظه كاري (همان اصولگرايي)" درست در تضاد با مفهوم "انقلابي گري" است. و اصلاح طلبي به انقلابي گري نزديكتر است! بعضي در كشور ما نمي دانند كه اگر واقعا خود را انقلابي مي دانند بايد حتما معلوم كنند كه چه چيز را مي خواهند از بيخ و بن براندازند؟!
  • بی نام DE ۲۰:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
    0 0
    اعتدال شعار دکتر روحانیه ومردم به اون رای دادن،کسایی که میگن باید اعتدال به صورت مصداقی تعریف بشه بایدبهشون گفت که تعریف شده،دردوران تبلیغات ریاست جمهوری دکترروحانی شعارهایی دادن که مردم طبق اون شعارهاایشون رومعتدل دیدن وبهشون رای دادن.پس کافیه به شعارها دقت بشه:1.رفع حصرازهمه ونقش قبرنکردن اتفاقات گذشته ازسوی دوطرف2.تعامل باجهان ودوری ازتنش وادبیات تهاجمی3.روآوردن به خردجمعی ونظرات کارشناسی دراداره کشورواقتصاد4.آزادی فعالیت های مدنی وحزبی وآزادی بیان برای همه مردم واحزاب وگروهها وبرداشتن فضای امنیتی...اینها یعنی اعتدال.