۰ نفر
۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۰

همچنان معتقدم روابط کانون‌های نخبگی با وزارت امور خارجه قطع است و تولید فکر و نظریه پردازی در سیاست خارجی دامنه‌اش محدود است. روند تصمیم سازی از بالا به پایین و رابطه تصمیم‌گیری و کارشناسی منقطع و همراه با فراز و نشیب است. ارزیابی سیر تحولات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه گذشته و نگاهی به موفقیت‌ها، ناکامی‌ها و آفات تغییرات سریع در تصمیمات مرحله‌یی و مواضع سیاست خارجی و پیروی آنها از سیاست‌های متغیر داخلی در دولت‌های نهم و دهم برای بازی با افکار عمومی نشان از نیاز به اتخاذ و طراحی راهبرد دراز مدت ارتباطات و مناسبات جدید سیاست خارجی درسطح خرد وکلان است تا هویت نوینی برای سیاست خارجی کشور شکل بگیرد؛ هویتی پایدار، قوی، اثرگذار و ناشی از نظرات نخبگان و خرد جمعی .

 

 در این راه یکی از الزامات اساسی، شناخت روشن‌تر و دقیق‌تر عوامل موثر در کسب منافع ملی و نقاط ضعف و قوت آنها در کنار تجزیه و تحلیل محیط پیرامونی توسط محافل دانشگاهی، مطالعاتی و کارشناسان خبره است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به دلیل نقش منطقه‌یی و جهانی ایران همواره در کانون توجه و بررسی تحلیلگران حوزه روابط بین الملل بوده و نیاز به تولید ادبیات غنی و نظریات متقن و آزمایش شده برای بیان شفاف و واضح اهداف سیاست خارجی دارد. سیاست خارجی علم دستیابی به قدرت و تامین منافع ملی در سطح منطقه و جهان است. نقش قوی‌سازی اقتصاد ملی و دستیابی به حداکثر توسعه و رفاه ملی بر کسب موقعیت موثر و سازنده در روابط بین‌المللی قابل کتمان نیست. لذا وظیفه اصلی دولت در این عرصه‏ تلاش برای گفتمان‌سازی برای ایجاد زمینه و انگیزه جهت تعامل، همکاری و مشارکت در روند رشد و توسعه اقتصادی کشور بوده و دولتی در این عرصه موفق است که به عنوان جاده‏ صاف‏ کن رشد و توسعه اقتصادی کشور عمل می‌کند. تحلیل یا طراحی سیاست خارجی هر دولتی بر اساس یک یا چند نظریه مورد قبول آن دولت در روابط بین‌الملل میسر، قابل تبیین و اجراست. سیاست ‌خارجی ادامه سیاست داخلی و تابع هویت نظام‌ سیاسی است و نظریه سازه‌انگاری بهترین دیدگاهی است که می‌تواند رابطه بین هویت ملی و سیاست‌ خارجی را برای اتخاذ و طراحی راهبرد تعامل (حداقلی- حداکثری) در سیاست خارجی تبیین کند. این نظریه بر ساخت اجتماعی واقعیت تاکید می‌کند، که همه کنش‌های انسانی در فضایی اجتماعی شکل می‌گیرد و معنا پیدا می‌کند و این معنا سازی است که به واقعیات جهانی شکل می‌دهد. در تئوری سازه انگاری، هویت‌ها، هنجارها و فرهنگ نقش مهمی‌در سیاست‌های جهانی ایفا می‌کنند. هویت‌ها و منافع دولت‌ها توسط هنجارها، تعاملات و فرهنگ‌ها ایجاد می‌شود و این فرآیند است که موضوع تعامل دولت‌ها را تعیین می‌کند.

سازه‌انگاری به این امر می‌پردازد که چگونه هویت‌ها و هنجارهای اجتماعی مردم می‌تواند با روابط نهادینه میان آنها گسترش یابد و لذا روابط میان دولت‌ها بر اساس معنایی است که آنها برای یکدیگر قائلند. در این نظریه از آن جا که منافع از روابط اجتماعی حاصل می‌شود و روابط دولت‌ها با هم بر اساس معنایی است که آنها برای یکدیگر قائلند، هویت یک امر رابطه‌یی است که به معنای درک از خود و انتظارات از دیگران است. در چارچوب این نظریه، هویت به‌ شکلی اجتماعی و درحال تحول تعریف می‌شود که قابلیت تغییر و تحول داشته و در نتیجه تعامل برای آن قابل تصور است. بنابراین به‌خوبی دیده می‌شود که مطابق این نظریه، خمیرمایه سیاست خارجی، تحول خواه و ضد محافظه کاری و مخالف حفظ وضع موجود و طرفدار تغییر است. لذا اگر هدف کشور توسعه، افزایش امنیت برای تحقق روند توسعه و کنش متقابل آنها باشد، باید سیاست خارجی هویت خود را به‌ شکلی تعریف کند که در راستای رسیدن به ‌آن هدف باشد و بنابراین با هر هویتی نمی‏توان به رشد اقتصادی و یا توسعه همه‌جانبه، متوازن، درون‌زا و بومی دست یافت. باید هویتی برای افتادن روی ریل توسعه از طریق پذیرش اصل تغییر در فرایند، روش‌ها و راهبردهای سیاست خارجی با توجه به روند تغییرات منطقه‌یی و جهانی باز تولید شود

منبع: روزنامه اعتماد

کد خبر 351693

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار