پس از حدس و گمان های بسیار، بشار اسد 47 ساله برای سومین بار پس از سال 2000 و مرگ پدرش حافظ اسد،خود را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سوریه کرد.انتخاباتی ازهم اکنون جنجالی!.قرار است سوم ماه جون در میان تحولات خونین این کشور، اسد با حلقه ای از رقبای وفادار خود به رقابت بپردازد.
اینکه در نهایت کمیسیون ملی انتخابات چه تعداد کاندیدا را تایید خواهد چندان اهمیتی ذاتی ندارد.گرچه تا حدی به همه مربوط است اما حداقل تا آنجا که به اسد و رقبای او مربوط میشود این موضوعی جدی و مهم نیست. به نظرم از این زاویه اهمیت دادن به آنچه انتخابات ریاست جمهوری سوم جون خوانده شده نگاهی گمراه کننده ، سطحی و بی مورداست. باید دید قرار است انتخابات آتی ،اسد را درپس چانه زنی های سیاسی و تحولات آینده در چه موقعیتی قراردهد.او خود در گفتگوئی با تلویزیون دولتی سوریه گفته "از این پس اوضاع به نفع ما خواهد بود". قضاوت نهائی در باره این گفته اسد بسیار مشکل است. چراکه ظاهرا او موضوع را بیشتر از جنبه نظامی ارزیابی کرده تا سیاسی. پیروزی های بسیار مهم ارتش علیه مخالفان مسلح که موجبات تعجب ناظران سیاسی و نظامی فراهم آورده احتمالا زمینه اصلی چنین تصوری شده است.اما با توجه به تجربه 3 سال اخیر، کشمکش های نظامی تا چه حد میتواند تعیین کننده شرایط سیاسی بحران خونین و ویرانگر سوریه باشد؟.در اینکه ارتش توانسته به پیروزی های بزرگی دست یابد تردیدی نیست، اما قرار است این پیروزی ها کدام تحول سیاسی را رقم بزند که تاکنون موفق به آن نشده؟ سوال بیشتر از این جنبه اهمیت دارد که باید دید اسد پس از پیروزی مسلم خود در انتخابات میخواهد چه کند.جنگ یا مصالحه؟ تا آنجا که به مخالفان سیاسی و نظامی ،همسایگان و نیرو های منطقه عربی، ترکیه و قدرت های بین المللی ،اتحادیه عرب و پاره ای مجامع بین المللی مربوط میشود اسد و رژیم او فاقد مشروعیت بوده وهمگی انتخابات را محکوم کرده اند.از همه نگران کننده تر بی رحم ترین گروه های تروریستی خاک سوریه را مامنی برای اقدامات شان جهت بی ثباتی منطقه قرار داده که موضع آنها هم روشن است. پس این انتخابات وقتی نتیجه یک اجماع سیاسی داخلی و اتفاق نظرمنطقه ای وبین المللی و فرآیند حداقلی صلح نیست قرار است چه دستاوردی برای سوریه به ارمغان بیاورد؟ این را یک بدبینی تلقی نکنید. شرایطی کاملا عینی و واقعی ست.
شوربختانه انتخابات قبل از برگزاری، هم اکنون مشغول قربانی گرفتن است.آژانس های موثق خبری به نقل از منابع خود درسازمان ملل از استعفای اخضر ابراهیمی و مخالفت آشکاراو با تصمیم اسد، به دلیل آنچه از سوی ابراهیمی پیچیده تر شدن شرایط توصیف شده گزارش هایی منتشر کرده اند ولی دلیل عدم اعلام آن مشخص نبودن جانشین وی است. البته در خبری تایید نشده سایت "دیپلماسی ایرانی" از تهران ادعا کرده" کمال مرجان" وزیر دفاع سابق تونس جانشین ابراهیمی خواهد شد. اما اگر این خبر و رفتن ابراهیمی قطعی و رسما اعلام شود بی شک به تمامی تلاش های صلح و اقدامات سازمان ملل و شخص ابراهیمی تیر خلاص نهائی زده خواهد شد و منطقه شام به دلیل افزایش بی اعتمادی ها در بحرانی بزرگتر، خونین و ویرانگرتر فرو خواهد رفت وچه بسا کنترل از دست همه خارج شود. آیا به این فکر کرده اید؟. این وضعیتی نیست که سیاستمداری نظامی محور و ضعیف چون کمال مرجان(دستکم در مقایسه با کوفی عنان و اخضر ابراهیمی) از عهده کنترل آن برآید. به اعتقاد ناظران سیاسی شاید موضوع انتخابات تنها دلیل کناره گیری ابراهیمی نباشد اما او با خشمی بی سابقه گفته " برگزاری انتخابات در چنین وضعیتی، مغایر با نص و روح اعلامیه ژنو است". یک دیپلمات عرب نبز میگوید"شاید این موضوع به تنهائی دلیل کافی برای کناره گیری ابراهیمی تلقی نشود اما حلقه نا کامی های وی را پس از اوت 2012 و جانشینی عنان و به ویژه 2 دور گفتگو های بی حاصل ژنو تکمیل خواهد کرد .ابراهیمی باید میدانست طرفین منازعه وارد راهی بی بازگشت شده اند. نکته ای که عنان از همان ابتدا متوجه آن شد".
. به هرحال آنچه مسلم ست ابراهیمی پس از حدود دوسال تلاش، ناباورانه و بی حاصل خود رادر ابتدای راه میبیند. نمیخواهم بدبین باشم اما چگونه میتوان خوشبین بود؟. انتخابات سوم جون به چه نتیجه ای ختم خواهد شد وقتی همه با شتاب در حال کنار کشیدن خود از فضای سیاسی هستند.
matinmos@gmail.com
نظر شما