به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد آلاحمد، برادرزاده جلال آلاحمد، در پاسخ به این پرسش که آیا وصی قانونی این نویسنده هست یا نه میگوید: «من نمیدانم که به لحاظ قانونی پسرهای شمس آلاحمد باید وصی قانونی باشند یا دیگران هم میتوانند اما این موضوع را پیگیری خواهم کرد.»
او البته تصریح میکند که محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال، که ویکتوریا دانش دستنوشتههای جلال را به او سپرده، از معتمدمان است: «بهرحال او هم غریبه نیست و طرف اعتماد است.»
آلاحمد در واکنش به خبر تخیله خانه سیمین و جلال میگوید: «شنیده بودم که خانه از اسباب و اثاثیه تهی شده، و خیلی هم تعجب کردم. چون تا جایی که من میدانم این خانه در سازمان میراث فرهنگی ثبت شده بود.»
احمد آلاحمد میگوید موضوع دستنوشتههای جلال را پیگیری خواهد کرد.
اما محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال میگوید که مقداری از دستنوشتههای جلال دست اوست و او به زودی با مشورت افراد مرتبط، اقدام به چاپ آن خواهد کرد: «خانم ویکتوریا دانش مقداری از دستنوشتههای جلال را به من دادهاند. تا وقتی که آن سه نفر یعنی پرویز داریوش، شمس آلاحمد و سیمین دانشور زنده بودند، به طور قانونی سرپرستی آثار جلال تحت نظر آنها بود، اما حالا این دستنوشتهها در اختیار من قرار گرفته است. تا پس از بررسیهای لازم و همکاری و مشورت با دیگران،، اقدام به چاپ آن کنیم. »
او میگوید تصمیم دارد کاری که سالهای سال به تعویق افتاده بود، را انجام دهد و این دستنوشتهها را از حبس خارج کند: «حالا ما به دنبال راهاندازی انجمنی هستیم تا تحت پوشش آن دستنوشتههای جلال و سیمین را منتشرکنیم.»
این انجمن، انجمن هنری، ادبی دوستداران سیمین و جلال نام دارد و با همکاری همه بازماندگان و باقی دوستداران این دو نویسنده شکل خواهد گرفت. دانایی ادامه میدهد: «این موسسه، یک موسسه غیرانتفاعی و غیردولتی خواهد بود که با محوریت سیمین و جلال و در صورت امکان در همان خانه آنها شکل خواهد گرفت. فعلا باید شهرداری فشار بیاوریم که هر چه زودتر تعمیرات خانه را تمام کند.»
او در خصوص مشکل حقوقی این خانه هم میگوید: «پرونده حقوقی این خانه در دادگاه است و البته باید صبر کرد تا از نظر حقوقی وضعیت آن مشخص شود.»
خواهرزاده جلال آلاحمد درباره وضعیت فعلی خانه و تخلیه آن نیز میگوید: «گویا شهرداری میخواهد در آن خانه تعمیراتی انجام دهد. با موافقت ویکتوریا دانشور و همسرش پرویز فرجام از اثاثیه خانه صورتبرداری شده و آن را تحویل شهرداری منطقه یک دادهاند تا در یکی از انبارهای شهرداری به صورت موقت، امانت گذاشته شود اما مقداری از دستنوشتههای این دو نفر در اختیار خود ماست.»
او ادامه میدهد: «به نظر من نباید از حالت اعتدال خارج شد. در این میان هر کس باید نقش و وظیفه خود را انجام دهد. شهرداری باید کار خودش را بکند، وراث و وکلا هم کار خودشان را. در این میان روزنامهنگاران هم باید به وظیفه اصلی خود بپردازند. آنها حق ندارند جای قاضی حکم بدهند. شما باید چهارچشمی مواظب عملکرد هر کدام از ما باشید و مطالب را همانطور که هست منتقل کنید.»
دانایی درباره فروش این خانه به شهرداری میگوید: «برتراند راسل میگوید هیچ چیز از مرگ بدتر نیست، ولی بهتر از آن چه چیز دیگری میتوانید پیدا کنید که کارآیی مرگ را داشته باشد؟ در این مسئله هم چه کسی میتواند ادعا کند میراث یا ارشاد و ورثه بهتر از شهرداری عمل میکنند؟ شهرداری یک نهاد عمومی و متعلق به همین مملکت است. جلو آمده، پول داده و خانه را خریده. خانم ویکتوریا دانشور هم برگه انحصار وراثت را داشتهاند و طبق حکم دادگاه وصی سیمین خانم هستند.»
او در خصوص آن که چرا شهرداری میخواهد نام آن خانه را به خانه ادبیات تغییر دهد، میافزاید: «مکاتباتی با ورثه قانونی سیمین دانشور صورت گرفته و قرار شده که آن خانه به یک مکان فرهنگی تبدیل شود. البته انتخاب اسم خانه ادبیات برای خانه این دو نویسنده شاید نوعی بدسلیقگی یا بیدقتی باشد، کما اینکه خانه پدربزرگ من در پاچنار هم بعد از فوتش تبدیل شد به خانه باستانشناسی، که اصلا ربطی به جلال و پدرش ندارد.»
او تاکید میکند که در این مسیر اگر تخلف و تقصیری شکل گرفت حتما باید افشا شود.
57۲۴۴
نظر شما