تقریبا همه مردم دنیا فرهنگ خود را برتر از دیگران می دانند و تلاش به تبلیغ و اشاعه آن دارند بنابراین همه فرهنگها تلاش به" تهاجم فرهنگی" دارند!خصیصه تهاجم فرهنگی اختصاص به کشورهای غربی ندارد. فرهنگها در برابر یک دیگر عرض اندام میکنند و بعضا به سازگاری میرسند و گاهی به ناسازگاری و وقتی کار به ناسازگاری رسید فرهنگی که موفق تراست به برتری و غلبه می رسد.فرهنگ برترمقاوم تراست و دربرابر فرهنگهای دیگر خودراوانمی دهد و تسلیم نمی شود.نسلها درصورتی به فرهنگ دیرینه خود پای بند خواهند بود که روزامد باشد و با غرایز آنها(مثل نشاط،هیجان،خودجلوه گری و......) سازگارباشد. البته روز آمدی فرهنگها الزاما تغییر آنها نیست بلکه تغییر بیان آنهاست ،تغییر بیان و روشهای اشاعه فرهنگ و به کارگیری ابزار نوجوانان و نسلهای جدید رادربرابر تهاجم فرهنگی مقاوم کرده و نسلی که فرهنگ باارزش ملی خودرا قوی ببیند دربرابر فرهنگ بیگانه دچار"وادادگی" و تسلیم نمی شود.اینجانب معتقدم بیش از این که تهاجم فرهنگی بافشار مضاعفی مردم ماراهدف قرارگرفته و دربین جوانان رسوخ کرده باشد ،این "وادادگی" فرهنگی است که موجب اشاعه فرهنگ غربی دربین جوانان شده است. درسال 57 مردم ما به مبانی فرهنگی اسلام گرایشی دوچندان پیداکردند ولی درآن روزها همه بااین احساس بودند که اسلام حرفهایی نو،تازه،زیبا وعقل پسند و فطری داردبه همین دلیل گرایش به اسلام عملی دوچندان شد وقرآنها ازسرتاقچه ها پایین آمدودردستها قرارگرفت و لبها با خواندن آن معطرشد.دران ایام افرادی آگاهانه و یا نا آگاهانه اسلام رادربرابرهمه فرهنگها ومعارض باایرانیت و فرهنگ ایرانی قرارداده و تبلیغ کردند(کاری مغایر باشعارهای اولیه)!اسلام دربدوورودبه ایران بابخشهای صحیح فرهنگ ایرانی همگام شده بود وباهم افزایی به چنان استحکامی رسیده بود که مغولها و .......پس ازهجوم و تسلط براین کشور فرهنگ دینی و ملی ماراپذیرفته و خود مبلغ و اشاعه دهنده آن می شدند اینک توسط بعضی از مدعیان و دوستان ما(وبعضاخودما)بافرهنگ ایرانی ناموافق جلوه داده شد وفرهنگ ایرانیت تخطئه شد.جوانان مادرسالهای اولیه انقلاب و بعداز آن درایام جنگ به علت پویابودن فرهنگ و همراهی هیجانات و نو آوریها و بروزتواناییهای فردی و نشاط جوانی باشعارهای فرهنگی خوب سازگارشدند ولی مسئولین فرهنگی ما توان تحکیم مواضع،روزآمدی ، بیان صحیح و جدید و.......رانداشتند و بنابراین درشرایط بعدازجنگ نتوانستند پاسخگوی جوانان باشند ووقتی دیدندنسل جوان به دنبال موارددیگری حرکت میکند تخریب فرهنگ ایرانی و فرهنگ غربی درراس برنامه کاری دوستان قرار گرفت غافل از این که فرهنگ راباتخطئه نمیتوان ازبین برد (البته دیری نپایید که ورق برگشت و ترویج ناشیانه فرهنگ ایرانی دردستورکارعده ای قرارگرفت) دوستان نمیدانستند که مبارزه با ویدئو ،ایجاد گشت ارشاد و جمع آوری دیش ماهواره و........کارایی اساسی ندارد.دراین شرایط جوانان ما شاید هم بعضا لجوجانه به سمت پذیرش اجزاء هرهنگی غرب تمایل پیدا کردند و درکنار آن هم سعی کردند بابرجسته کردن ویژگیهای فرهنگ ایران باستان با فرهنگ موردنظر دولت لجاجت کنند. دراین سالها شورای انقلاب فرهنگی آنگونه که شایسته است کاری عملی و درخوراجرانکرده است، هیچ الگو ی کاملی برای ویژگیهای شخصیتی،نوع پوشش و........ارائه نشده و ازطرف دیگر عده ای با حجم سنگین تبلیغاتی از جنس سخنرانی و نصیحت مستقیم تلاش کردند جوانان کشور رامتخلق به صفات ودانش بزرگان دین کنند درحالی که دراین راه ازابزار جدید و متناسب باروحیات جوانان استفاده نکردند ووقتی به توفیق کامل دست نیافتند از ابزار بازدارنده استفاده شد.جوانان دراین دوران دچار "وادادگی" فرهنگی حاصل از "بی برنامگی فرهنگی " شدند ووضع به صورتی شده است که آقایان از آن راضی نیستند.انتظار میرود دولت جدید باشناخت مشکل و به کارگیری افراد صاحب اندیشه بتواند باارائه الگوی جوان مسلمان ایرانی فرهنگ راازحالت انفعال درآورده و به صورت فعال مطرح نماید.راستی چندگروه دراین کشور کارفرهنگی میکنند؟صدا وسیما؟،وزارت ارشاد؟، نمایندگیها و نهادهای فرهنگی دردانشگاهها؟سازمان تبلیغات اسلامی؟دستگاه امربمعروف و نهی از منکر؟شهرداریها؟امورتربیتی؟وزارت ورزش و جوانان؟بسیج ؟بنیاد شهید؟ کمیته امداد؟و..........این کارهای موازی و اعتبارات وهزینه های مضاعف چه نتایجی برای ماداشته است؟.......کاش دستگاهها بتوانند باهم افزائی کاری صحیح بکنند.
بیش از تهاجم فرهنگی ،وادادگی و بی برنامگی فرهنگی باعث تمایل جوانان به فرهنگ غرب شده است
کد خبر 354002
نظر شما